English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 178 (9 milliseconds)
English Persian
She is svelt . she has a small waist . دختر کمر باریکی است
Other Matches
interwed در یمان هم ازدواج کردن دختر دادن و دختر گرفتن
cousins پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
cousin پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
sluts دختر بی شرم دختر پیشخدمت
slut دختر بی شرم دختر پیشخدمت
slightness باریکی
nicely باریکی
gracility باریکی
slenderness باریکی
exility باریکی
slimness باریکی
tenuity باریکی
lankness باریکی
quillet باریکی لطافت
hair space فضای باریکی درچاپ
beams مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
beam مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
reeve ازتنگنا یا جای باریکی گذشتن نخ را از سوراخ سوزن گذراندن
hangnail ریشه یا رشته باریکی که ازپوست گوشه ناخن اویزان است
quill shaft شفت گردنده باریکی با سرهزارخار مانند که در مادگی دیگری جفت میشود
runner فرش کناره [فرش های دراز و باریکی که عموما جهت پله یا راهرو استفاده شود.]
sissified دختر
wenches دختر
girlie دختر
lass دختر
lasses دختر
fille دختر
girls دختر
girl دختر
daughtren دختر
wench دختر
daughter دختر
daughters دختر
she ان دختر یا زن
phoebe دختر گا
maid دختر
maids دختر
grand daughter دختر دختر
granddaughter دختر دختر
granddaughters دختر دختر
girly دختر
quean دختر
grand son پسر دختر
whose d. is she? او دختر کیست
age of consent سن قانونی دختر
first cousin دختر عمو
first cousin دختر خاله
proserpine دختر زاوش
trull دختر جوان
inheritrix زن یا دختر ارث بر
lass n دختر بچه
minx دختر گستاخ
proserpina دختر زاوش
nurse maid دختر پرستار
first cousin دختر عمه
first cousin دختر دایی
first cousins دختر عمو
first cousins دختر خاله
first cousins دختر عمه
first cousins دختر دایی
girl scout پیشاهنگ دختر
girl scouts پیشاهنگ دختر
girlfriend دوست دختر
girlfriends دوست دختر
schoolgirl دختر مدرسه
schoolgirls دختر مدرسه
teeny-bopper دختر بچه
teeny-boppers دختر بچه
inheritress زن یا دختر ارث بر
tomboys دختر پسروار
bobby soxer دختر نابالغ
periwinkles گل تلفونی دختر
colleen دختر موخرمایی
wenches دختر دهقان
colleen دختر بور
hussy دختر گستاخ
hussies دختر جسور
cowgirl دختر گاوچران
czarevna دختر تزار
bobby socker دختر نابالغ
balletgirl دختر رقصنده
periwinkle گل تلفونی دختر
grandson پسر دختر
tomboy دختر پسروار
hussy دختر جسور
grandsons پسر دختر
maidens دختر باکره
stepdaughter دختر خوانده
stepdaughters دختر خوانده
wench دختر دهقان
demoiselle دختر خانم
hussies دختر گستاخ
hoyden دختر گستاخ
granddaughter دختر پسر
granddaughters دختر پسر
maiden دختر باکره
hoyden ar hoi دختر بی شرم
nursemaid دختر پرستار
nursemaids دختر پرستار
goddauhgter دختر تعمیدی
belles دختر خوشگل
gamine دختر کوچه
ingenue دختر ساده
gamine دختر ولگرد
hoyden ar hoi دختر گستاخ
belle دختر خوشگل
girl guide دختر پیشاهنگ
god daughter دختر تعمیدی
rag rug قالیچه چهل تکه [در بعضی از کشورها نظیر مصر و مکزیک ابتدا نوارهای باریکی به عرض دو یا سه سانتی متر بافته شده و سپس لبه های آن به یکدیگر دوخته می شود که حالت فرش راه راه به آن می بخشد.]
milkmaids دختر شیر دوش
She is a pretty of it . دختر قشنگی؟ است
She is self-centerd. she is an opinionated sort lf girl. دختر خودرأیی است
nieces دختر برادر یا خواهر
niece دختر برادر یا خواهر
milkmaid دختر شیر دوش
fillies دختر شوخ و جوان
filly دختر شوخ و جوان
who is this girl ? این دختر کیست
nymphet دختر کوچک و زیبا
townswoman دختر شهری فاحشه
grisette دختر کارگر فرانسوی
spinsterish مثل دختر ترشیده
senorita دوشیزه دختر خانم
gamine دختر هوس باز
girly دختر وار دخترانه
besom دختر گستاخ وجسور
alumna دختر یا زن فارغ التحصیل
princess of the blood دختر یا نوه پادشاه
old maids دختر خانه مانده
girlie دختر وار دخترانه
goddaughters دختر خواندهی روحانی
pinup تصویر دختر زیبا
old maid دختر خانه مانده
spinster دختر خانه مانده
spinsters دختر خانه مانده
goddaughter دختر خواندهی روحانی
sissy دختر مردیا بچه زن صفت
sissies دختر مردیا بچه زن صفت
cissies دختر مردیا بچه زن صفت
She is a good – looker . دختر خوش قیافه ای است
She bore him a daughter. برایش یک دختر آورد (زائید)
kitties دختر جوان زن سبک و جلف
jade دختر لاسی پشم سبز
step daughter دختر اندر دخترزن یا شوهر
statutory rape هتک ناموس دختر نابالغ
She is very sweet . She is a pet . دختر خیلی نازی است
kitty دختر جوان زن سبک و جلف
wenches فاحشه دختر بازی کردن
princessroyal بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
her next was a girl بچه دومش دختر بود
wench فاحشه دختر بازی کردن
to pick up women <idiom> دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
The blow made me giddy young girl . دختر گیج وسر بهوایی است
infanta دختر پادشاه و ملکه اسپانیا یاپرتقال
She is a ball of fire. دختر آتش پاره ای (زرنگ وپرتحرک )
paranymph دختر ملازم عروس به خانه داماد
electra complex حب دختر نسبت به پدر و بغض از مادر
girl scout عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
pinup girl دختر زیبایی که عکسهایش به دیوار اویخته شود
girl scouts عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
Will you go out with me? با من می روی بیرون؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
Do you want to go out with me? با من می روی بیرون؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
to date باهم بیرون رفتن [به عنوان دوست پسر و دختر]
to go out باهم بیرون رفتن [به عنوان دوست پسر و دختر]
to go catting [to look for sexual partners] <idiom> رفتن برای دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
gal واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه دختر
gals واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه دختر
femme-fleur [طرح دختر رویایی در طراحی های هنرهای جدید فرانسه]
to pick up somebody کسی را پیدا کردن [دوست دختر یا پسر یا یک نفر برای سکس]
How about going out together? نظرت از اینکه ما با هم برویم بیرون چه است؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
to ask somebody out for dinner کسی را برای شام به رستوران دعوت کرن [بیشتر دوست دختر و پسر]
brownies دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
brownie دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
to pair somebody off [up] with somebody کسی را با کسی دیگر زوج کردن [برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر] [همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
missy دختر خانم خانم
I am [have] finished with you. رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am done with you. رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com