English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 177 (9 milliseconds)
English Persian
cowgirl دختر گاوچران
Other Matches
interwed در یمان هم ازدواج کردن دختر دادن و دختر گرفتن
cousins پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
cousin پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
slut دختر بی شرم دختر پیشخدمت
sluts دختر بی شرم دختر پیشخدمت
cowboys گاوچران
cowboy گاوچران
neat herd گاوچران
cowhand گاوچران
oxherd گاوچران
cowpoke گاوچران
cowpuncher گاوچران
cowherd گاوچران
cow puncher گاوچران
cowmen گاوچران
buckeroo گاوچران
buckaroo گاوچران
cow boy گاوچران
goadsman گاوچران
cowman گاوچران
cowboy boots پوتین گاوچران ها
she ان دختر یا زن
girl دختر
wenches دختر
wench دختر
girlie دختر
quean دختر
lass دختر
lasses دختر
girls دختر
grand daughter دختر دختر
daughters دختر
daughter دختر
girly دختر
maid دختر
maids دختر
fille دختر
granddaughter دختر دختر
daughtren دختر
granddaughters دختر دختر
phoebe دختر گا
sissified دختر
trull دختر جوان
first cousin دختر عمو
whose d. is she? او دختر کیست
hoyden دختر گستاخ
hoyden ar hoi دختر بی شرم
hoyden ar hoi دختر گستاخ
age of consent سن قانونی دختر
ingenue دختر ساده
nurse maid دختر پرستار
granddaughter دختر پسر
minx دختر گستاخ
lass n دختر بچه
inheritrix زن یا دختر ارث بر
proserpina دختر زاوش
proserpine دختر زاوش
inheritress زن یا دختر ارث بر
first cousin دختر خاله
first cousin دختر عمه
first cousin دختر دایی
first cousins دختر عمو
first cousins دختر خاله
first cousins دختر عمه
first cousins دختر دایی
girl scout پیشاهنگ دختر
girl scouts پیشاهنگ دختر
girlfriend دوست دختر
girlfriends دوست دختر
schoolgirl دختر مدرسه
schoolgirls دختر مدرسه
teeny-bopper دختر بچه
teeny-boppers دختر بچه
girl guide دختر پیشاهنگ
wenches دختر دهقان
maidens دختر باکره
stepdaughter دختر خوانده
stepdaughters دختر خوانده
hussies دختر جسور
balletgirl دختر رقصنده
maiden دختر باکره
bobby socker دختر نابالغ
hussies دختر گستاخ
hussy دختر گستاخ
hussy دختر جسور
tomboy دختر پسروار
belle دختر خوشگل
belles دختر خوشگل
wench دختر دهقان
grandsons پسر دختر
periwinkles گل تلفونی دختر
granddaughters دختر پسر
grandson پسر دختر
tomboys دختر پسروار
periwinkle گل تلفونی دختر
nursemaids دختر پرستار
bobby soxer دختر نابالغ
gamine دختر کوچه
gamine دختر ولگرد
god daughter دختر تعمیدی
demoiselle دختر خانم
goddauhgter دختر تعمیدی
grand son پسر دختر
czarevna دختر تزار
colleen دختر بور
colleen دختر موخرمایی
nursemaid دختر پرستار
grisette دختر کارگر فرانسوی
She is self-centerd. she is an opinionated sort lf girl. دختر خودرأیی است
gamine دختر هوس باز
nieces دختر برادر یا خواهر
milkmaid دختر شیر دوش
milkmaids دختر شیر دوش
fillies دختر شوخ و جوان
She is a pretty of it . دختر قشنگی؟ است
girly دختر وار دخترانه
who is this girl ? این دختر کیست
niece دختر برادر یا خواهر
spinster دختر خانه مانده
filly دختر شوخ و جوان
pinup تصویر دختر زیبا
princess of the blood دختر یا نوه پادشاه
alumna دختر یا زن فارغ التحصیل
nymphet دختر کوچک و زیبا
besom دختر گستاخ وجسور
townswoman دختر شهری فاحشه
girlie دختر وار دخترانه
goddaughters دختر خواندهی روحانی
goddaughter دختر خواندهی روحانی
old maid دختر خانه مانده
spinsterish مثل دختر ترشیده
old maids دختر خانه مانده
senorita دوشیزه دختر خانم
spinsters دختر خانه مانده
cissies دختر مردیا بچه زن صفت
sissy دختر مردیا بچه زن صفت
sissies دختر مردیا بچه زن صفت
She bore him a daughter. برایش یک دختر آورد (زائید)
She is svelt . she has a small waist . دختر کمر باریکی است
kitties دختر جوان زن سبک و جلف
kitty دختر جوان زن سبک و جلف
She is a good – looker . دختر خوش قیافه ای است
She is very sweet . She is a pet . دختر خیلی نازی است
jade دختر لاسی پشم سبز
step daughter دختر اندر دخترزن یا شوهر
statutory rape هتک ناموس دختر نابالغ
her next was a girl بچه دومش دختر بود
princessroyal بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
wenches فاحشه دختر بازی کردن
wench فاحشه دختر بازی کردن
She is a ball of fire. دختر آتش پاره ای (زرنگ وپرتحرک )
electra complex حب دختر نسبت به پدر و بغض از مادر
paranymph دختر ملازم عروس به خانه داماد
infanta دختر پادشاه و ملکه اسپانیا یاپرتقال
The blow made me giddy young girl . دختر گیج وسر بهوایی است
to pick up women <idiom> دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
girl scout عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
pinup girl دختر زیبایی که عکسهایش به دیوار اویخته شود
girl scouts عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
Do you want to go out with me? با من می روی بیرون؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
Will you go out with me? با من می روی بیرون؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
to date باهم بیرون رفتن [به عنوان دوست پسر و دختر]
to go out باهم بیرون رفتن [به عنوان دوست پسر و دختر]
to go catting [to look for sexual partners] <idiom> رفتن برای دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
femme-fleur [طرح دختر رویایی در طراحی های هنرهای جدید فرانسه]
gals واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه دختر
gal واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه دختر
How about going out together? نظرت از اینکه ما با هم برویم بیرون چه است؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
to pick up somebody کسی را پیدا کردن [دوست دختر یا پسر یا یک نفر برای سکس]
to ask somebody out for dinner کسی را برای شام به رستوران دعوت کرن [بیشتر دوست دختر و پسر]
brownie دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
brownies دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
to pair somebody off [up] with somebody کسی را با کسی دیگر زوج کردن [برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر] [همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
missy دختر خانم خانم
I am done with you. رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am [have] finished with you. رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com