English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 161 (8 milliseconds)
English Persian
The blow made me giddy young girl . دختر گیج وسر بهوایی است
Other Matches
interwed در یمان هم ازدواج کردن دختر دادن و دختر گرفتن
cousins پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
cousin پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
sluts دختر بی شرم دختر پیشخدمت
slut دختر بی شرم دختر پیشخدمت
granddaughter دختر دختر
granddaughters دختر دختر
lasses دختر
phoebe دختر گا
lass دختر
girls دختر
quean دختر
sissified دختر
girl دختر
grand daughter دختر دختر
wenches دختر
wench دختر
daughter دختر
daughters دختر
girlie دختر
girly دختر
fille دختر
she ان دختر یا زن
maids دختر
maid دختر
daughtren دختر
first cousin دختر خاله
first cousin دختر عمو
age of consent سن قانونی دختر
first cousins دختر خاله
first cousin دختر دایی
first cousins دختر عمو
first cousin دختر عمه
trull دختر جوان
hoyden ar hoi دختر گستاخ
hoyden ar hoi دختر بی شرم
ingenue دختر ساده
inheritress زن یا دختر ارث بر
inheritrix زن یا دختر ارث بر
lass n دختر بچه
minx دختر گستاخ
hoyden دختر گستاخ
proserpina دختر زاوش
granddaughters دختر پسر
nurse maid دختر پرستار
whose d. is she? او دختر کیست
first cousins دختر عمه
first cousins دختر دایی
girl scout پیشاهنگ دختر
girl scouts پیشاهنگ دختر
girlfriend دوست دختر
girlfriends دوست دختر
schoolgirl دختر مدرسه
schoolgirls دختر مدرسه
teeny-bopper دختر بچه
teeny-boppers دختر بچه
grand son پسر دختر
periwinkles گل تلفونی دختر
bobby soxer دختر نابالغ
bobby socker دختر نابالغ
tomboy دختر پسروار
grandson پسر دختر
grandsons پسر دختر
granddaughter دختر پسر
balletgirl دختر رقصنده
girl guide دختر پیشاهنگ
belle دختر خوشگل
belles دختر خوشگل
stepdaughters دختر خوانده
stepdaughter دختر خوانده
maidens دختر باکره
maiden دختر باکره
wench دختر دهقان
wenches دختر دهقان
periwinkle گل تلفونی دختر
colleen دختر موخرمایی
tomboys دختر پسروار
gamine دختر ولگرد
proserpine دختر زاوش
nursemaids دختر پرستار
hussies دختر گستاخ
gamine دختر کوچه
goddauhgter دختر تعمیدی
demoiselle دختر خانم
czarevna دختر تزار
hussies دختر جسور
god daughter دختر تعمیدی
hussy دختر گستاخ
colleen دختر بور
nursemaid دختر پرستار
hussy دختر جسور
cowgirl دختر گاوچران
goddaughters دختر خواندهی روحانی
milkmaid دختر شیر دوش
milkmaids دختر شیر دوش
She is self-centerd. she is an opinionated sort lf girl. دختر خودرأیی است
nieces دختر برادر یا خواهر
niece دختر برادر یا خواهر
girly دختر وار دخترانه
She is a pretty of it . دختر قشنگی؟ است
fillies دختر شوخ و جوان
goddaughter دختر خواندهی روحانی
old maids دختر خانه مانده
girlie دختر وار دخترانه
spinster دختر خانه مانده
spinsters دختر خانه مانده
princess of the blood دختر یا نوه پادشاه
alumna دختر یا زن فارغ التحصیل
who is this girl ? این دختر کیست
townswoman دختر شهری فاحشه
senorita دوشیزه دختر خانم
besom دختر گستاخ وجسور
old maid دختر خانه مانده
spinsterish مثل دختر ترشیده
filly دختر شوخ و جوان
gamine دختر هوس باز
nymphet دختر کوچک و زیبا
grisette دختر کارگر فرانسوی
pinup تصویر دختر زیبا
sissy دختر مردیا بچه زن صفت
cissies دختر مردیا بچه زن صفت
princessroyal بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
sissies دختر مردیا بچه زن صفت
her next was a girl بچه دومش دختر بود
statutory rape هتک ناموس دختر نابالغ
She is svelt . she has a small waist . دختر کمر باریکی است
kitty دختر جوان زن سبک و جلف
She is very sweet . She is a pet . دختر خیلی نازی است
wench فاحشه دختر بازی کردن
She bore him a daughter. برایش یک دختر آورد (زائید)
step daughter دختر اندر دخترزن یا شوهر
wenches فاحشه دختر بازی کردن
kitties دختر جوان زن سبک و جلف
She is a good – looker . دختر خوش قیافه ای است
jade دختر لاسی پشم سبز
electra complex حب دختر نسبت به پدر و بغض از مادر
infanta دختر پادشاه و ملکه اسپانیا یاپرتقال
She is a ball of fire. دختر آتش پاره ای (زرنگ وپرتحرک )
to pick up women <idiom> دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
paranymph دختر ملازم عروس به خانه داماد
pinup girl دختر زیبایی که عکسهایش به دیوار اویخته شود
girl scouts عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
Do you want to go out with me? با من می روی بیرون؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
girl scout عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
Will you go out with me? با من می روی بیرون؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
to date باهم بیرون رفتن [به عنوان دوست پسر و دختر]
to go catting [to look for sexual partners] <idiom> رفتن برای دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
to go out باهم بیرون رفتن [به عنوان دوست پسر و دختر]
gals واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه دختر
femme-fleur [طرح دختر رویایی در طراحی های هنرهای جدید فرانسه]
gal واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه دختر
to pick up somebody کسی را پیدا کردن [دوست دختر یا پسر یا یک نفر برای سکس]
How about going out together? نظرت از اینکه ما با هم برویم بیرون چه است؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
to ask somebody out for dinner کسی را برای شام به رستوران دعوت کرن [بیشتر دوست دختر و پسر]
brownie دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
brownies دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
to pair somebody off [up] with somebody کسی را با کسی دیگر زوج کردن [برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر] [همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
missy دختر خانم خانم
I am done with you. رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am [have] finished with you. رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com