Dictiornary-Farsi | دخشه ویژه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
special character	دخشه ویژه


Other Matches

idiosyncrasies	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasy	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
optical character recognition	تشخیص نوری دخشه تشخیص کاراکتر نوری شناسایی نوری دخشه بازشناسی نوری دخشه بازشناسی کاراکتر نوری
to watch for certain symptoms	توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
special interest groups	گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
specialities	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
asterisk	دخشه
special character	دخشه
asterisks	دخشه
characters	دخشه
character	دخشه
blank character	دخشه
character generator	دخشه زا
graphic character	دخشه نگارهای
forbidden character	دخشه ممنوعه
character density	تراکم دخشه ها
gap character	دخشه شکاف پر کن
character per inch	دخشه در اینچ
control character	دخشه کنترلی
numeric character	دخشه عددی
null character	دخشه پوچ
optical character	دخشه نوری
control character	دخشه کنترل
check character	دخشه مقابلهای
characters per second	دخشه بر ثانیه
character recognition	دخشه شناسی
coded character	دخشه رمزی
escape charaoter	دخشه گریز
character per second	دخشه در ثانیه
swash	دخشه متون
character reader	دخشه خوان
floating charactep	دخشه شناور
compose sequence	دخشه ساختگی
character based program	برنامه دخشه
rub out character	دخشه پاک کن
magnetic character	دخشه مغناطیسی
characters	دخشه کاراکتر
character	دخشه کاراکتر
backspace character	دخشه پسبرد
blank character	دخشه فاصله
oversrike	چاپ مضاعف دخشه
sign character	دخشه علامت نما
functional character	دخشه وفیفه بندی
illigal character	دخشه غیر مجاز
line feed character	دخشه تعویض پذیر
new line character	دخشه تعویض سطر
separating character	دخشه جدا ساز
optical character reader	دخشه خوان نوری
praetorial	متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
cpi	Inch Per Character دخشه در اینچ
accuracy control character	دخشه یا کاراکتر کنترل دقت
to kern a letter	فاصله دخشه ای را با کاهش منظم کردن
ocr	Recognition OpticalCharacter تشخیص نوری دخشه
autokerning	کاهش [و تنظیم ] خودکار فاصله دخشه ها [فناوری چاپ]
automatic kerning	کاهش [و تنظیم ] خودکار فاصله دخشه ها [فناوری چاپ]
to kern	کاهش دادن [و تنظیم کردن ] فاصله دخشه ها [فناوری چاپ]
kerning	کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
magnetic ink character recognition	تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
character set	دخشگان مجموعه دخشه ها مجموعه کاراکترها
prerogatives	حق ویژه
specific humidity	نم ویژه
net	ویژه
adhoc	ویژه
prerogative	حق ویژه
nett	ویژه
priviege	حق ویژه
peculiar	ویژه
nets	ویژه
special character	ویژه
privilege	حق ویژه
special	ویژه
specialists	ویژه گر
specialist	ویژه گر
particular	ویژه
expresses	ویژه
expressing	ویژه
experts	ویژه گر
expert	ویژه گر
idiocrasy	ویژه
particulars	ویژه
extra special	ویژه
specific	ویژه
expressed	ویژه
specifics	ویژه
express	ویژه
special <adj.>	ویژه
specially	ویژه
extra <adj.>	ویژه
paticular	ویژه
specific gravity	گرانی ویژه
praetorian guard	گارد ویژه
lachrymal	ویژه اشک
labeled cargo	کالای ویژه
idiom	تعبیر ویژه
idioms	زبان ویژه
idioms	تعبیر ویژه
booth	جای ویژه
idiom	زبان ویژه
singular matrix	ماتریس ویژه
singular matrix	ماتریش ویژه
booths	جای ویژه
self weight	ویژه وزن
life guard	هنگ ویژه
characteristics	نشان ویژه
lacrimal	ویژه اشک
rarely	بااستادی ویژه
resistivity	مقاومت ویژه
specific gravities	گرانی ویژه
proper function	ویژه تابع
standing orders	اوامر ویژه
kink	ویژه گی فرریز
favourite or vor	ویژه مخصوص
penologist	ویژه گر کیفرشناسی
characteristic	نشان ویژه
extra equipment	متعلقات ویژه
equity capital	ارزش ویژه
endemical	ویژه یک قوم
electrical resistivity	مقاومت ویژه
eigenvalue	ویژه مقدار
eigenfunction	ویژه تابع
ecotype	بوم ویژه
characteristic function	ویژه تابع
characteristic number	ویژه مقدار
characteristic root	ویژه مقدار
proper value	ویژه مقدار
particular lien	حق حبس ویژه
gastronomist	ویژه گرخوراک
habiliments	جامه ویژه
relative density	گرانی ویژه
acoustician	ویژه گر اواشنود
regiospecific	جهت ویژه
quantum state	ویژه حالت
proper volume	ویژه حجم
prerogatived	دارای حق ویژه
indicium	نشانه ویژه
preceptorial	ویژه اموزگاری
monkish	ویژه راهبان
body guard	هنگ ویژه
byelaw	قانون ویژه
bylaw	قانون ویژه
cariologist	ویژه گر قلب
monocular	ویژه یک چشم
net profit	سود ویژه
conizance	نشان ویژه
specific volume	حجم ویژه
specialises	ویژه گری
lingoes	زبان ویژه
lingo	زبان ویژه
specific weight	سنگینی ویژه
specific weight	وزن ویژه
characteristically	نشان ویژه
specific yield	ابدهی ویژه
specialty	ویژه گری
specialising	ویژه گری
specific viscosity	گرانروی ویژه
specialize	ویژه گری
specific heat	دمای ویژه
specific humidity	رطوبت ویژه
specific lattice	شبکه ویژه
specific resistance	مقاومت ویژه
specializing	ویژه گری
specific rotation	چرخش ویژه
specializes	ویژه گری
speleologist	ویژه گر غارشناسی
neurologist	ویژه گر اعصاب
specialists	ویژه کار
extraordinary meeting	نشست ویژه
special session	نشست ویژه
traits	نشان ویژه
trait	نشان ویژه
physiologist	ویژه گر فیزیولوژی
physiologists	ویژه گر فیزیولوژی
specialist	ویژه کار
monographs	ویژه نگاشت
monograph	ویژه نگاشت
garb	پوشاک ویژه
dead weights	ویژه وزن
dead weight	ویژه وزن
experts	ویژه کار
expert	ویژه کار
special effects	جلوههای ویژه
(not one's) cup of tea <idiom>	علاقه ویژه
capital	ارزش ویژه
standing order	اوامر ویژه
specialities	ویژه گری
special drawing rights	حق برداشت ویژه
prerogatives	دارای حق ویژه
prerogatives	حق یا امتیاز ویژه
prerogative	دارای حق ویژه
prerogative	حق یا امتیاز ویژه
special duty	کار ویژه
lineaments	نشان ویژه
lineament	نشان ویژه
special drawing right	حق برداشت ویژه
speciality	ویژه گری
morbid	ویژه ناخوشی
special agreement	قرارداد ویژه