Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English
Persian
wade
دراب راه رفتن
waded
دراب راه رفتن
wades
دراب راه رفتن
wading
دراب راه رفتن
Other Matches
submers
دراب فروبردن
souse
دراب غوطه ورشدن
soak
دراب فرو بردن
soaks
دراب فرو بردن
trim
موقعیت قایق دراب
trimmest
موقعیت قایق دراب
trims
موقعیت قایق دراب
natant
شناور یامتحرک دراب
emulsion
ذرات چربی دراب
emulsioned
ذرات چربی دراب
emulsions
ذرات چربی دراب
emulsioning
ذرات چربی دراب
to bring grist to the mill
نان دراب دارد
slosh
دراب چلپ وچلوپ کردن
sloshes
دراب چلپ وچلوپ کردن
sloshing
دراب چلپ وچلوپ کردن
stagnicolous
زندگی کننده دراب راکد
bleb
حباب هوا دراب یاشیشه
there is nothing like leather
هر که نقش خویشتن بیند دراب
trimmest
موقعیت تخته موج دراب
trims
موقعیت تخته موج دراب
trim
موقعیت تخته موج دراب
mountains influnce climate
کوه دراب و هوا تاثیر دارد
ready solubility in water
امادگی برای زودحل شدن دراب
submerge
دراب فرو بردن زیر اب کردن
submerged
دراب فرو بردن زیر اب کردن
adjusting to water
حرکت در هوا هنگام فرود دراب
submerges
دراب فرو بردن زیر اب کردن
submerging
دراب فرو بردن زیر اب کردن
kill devil
طعمه ساختگی که دراب چرخ میخورد
halobiont
موجود زیست کننده دراب شور
douses
دراب یا چیز دیگری فرو بردن روی چیزی اب ریختن
dowsed
دراب یا چیز دیگری فرو بردن روی چیزی اب ریختن
dowses
دراب یا چیز دیگری فرو بردن روی چیزی اب ریختن
doused
دراب یا چیز دیگری فرو بردن روی چیزی اب ریختن
douse
دراب یا چیز دیگری فرو بردن روی چیزی اب ریختن
catamaran
نوعی کلک یاجسم شناور دراب ادم بددهن وماجراجو
catamarans
نوعی کلک یاجسم شناور دراب ادم بددهن وماجراجو
dousing
دراب یا چیز دیگری فرو بردن روی چیزی اب ریختن
duck and drake
پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
ducks and drakes
پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
pussyfoot
دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step
رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go
چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
lee board
تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
mouch
راه رفتن دولادولاراه رفتن
dabble
دراب شلپ شلپ کردن
dabbles
دراب شلپ شلپ کردن
dabbling
دراب شلپ شلپ کردن
dabbled
دراب شلپ شلپ کردن
trotted
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
paraded
سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades
سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading
سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade
سان رفتن رژه رفتن محل سان
swiping
کش رفتن
swiped
کش رفتن
short-change
کش رفتن
to do out of
کش رفتن
go
رفتن
to get over
رفتن از
goes
رفتن
putter
ور رفتن
puttered
ور رفتن
puttering
ور رفتن
nim
کش رفتن
pullback
پس رفتن
putters
ور رفتن
to go bang
در رفتن
to whisk away or off
رفتن
to take to ones heels
در رفتن
swipe
کش رفتن
snook
کش رفتن
niggles
ور رفتن
to flow over
سر رفتن
to fly off
در رفتن
to make ones getaway
در رفتن
to foot it
رفتن
to hang back
پس رفتن
to go to the bottom
ته رفتن
to get away
رفتن
to get one's monkey up
از جا در رفتن
to go to mess
رفتن
to go back ward
پس رفتن
sink
ته رفتن
sinks
ته رفتن
to sleep fast
رفتن
to skirt along the coast
رفتن
to run off
در رفتن
to boil over
سر رفتن
to pair off
رفتن
to d.deep in to
فر رفتن در
to do a guy
در رفتن
to fall away
رفتن
to fall away
پس رفتن
to fall short
کم رفتن
to go backward
پس رفتن
retract
تو رفتن
twiddling
ور رفتن
to break loose
در رفتن
niggled
ور رفتن
niggle
ور رفتن
gang
رفتن
gangs
رفتن
filch
کش رفتن
filched
کش رفتن
filches
کش رفتن
filching
کش رفتن
going
رفتن
retire
پس رفتن
shrink
اب رفتن
twiddles
ور رفتن
twiddled
ور رفتن
retracted
تو رفتن
retracting
تو رفتن
retracts
تو رفتن
admits
رفتن
admitting
رفتن
regress
پس رفتن
regressed
پس رفتن
regresses
پس رفتن
regressing
پس رفتن
meddle
ور رفتن
meddled
ور رفتن
meddles
ور رفتن
twiddle
ور رفتن
shrinking
اب رفتن
shrinks
اب رفتن
admit
رفتن
bleneh
پس رفتن
break loose
در رفتن
fall into a rage
از جا در رفتن
fribble
ور رفتن
glom on to
کش رفتن
go off
در رفتن
go over
به ان سو رفتن
hang around
ور رفتن
retrograde
پس رفتن
jauk
ور رفتن
retires
پس رفتن
make off
در رفتن
betake
رفتن
crawl
رفتن
receding
پس رفتن
recedes
پس رفتن
receded
پس رفتن
recede
پس رفتن
snitching
کش رفتن
snitches
کش رفتن
snitch
کش رفتن
pilfers
کش رفتن
pilfering
کش رفتن
pilfered
کش رفتن
pilfer
کش رفتن
crawls
رفتن
crawled
رفتن
mog
رفتن
departures
رفتن
abstracts
کش رفتن
hedged
در رفتن
snipping
کش رفتن
hedge
در رفتن
snip
کش رفتن
hedges
در رفتن
abstracting
کش رفتن
snipped
کش رفتن
short-changed
کش رفتن
To go
رفتن
to peter out
پس رفتن
snitched
کش رفتن
abstract
کش رفتن
short-changes
کش رفتن
departure
رفتن
short-changing
کش رفتن
toboggan
باسورتمه رفتن
to scamper
به سرعت رفتن
pike
سریعا رفتن
toboggans
باسورتمه رفتن
stalks
راه رفتن
retire
عقب رفتن
retires
عقب رفتن
stalking
راه رفتن
stalked
راه رفتن
forges
جلو رفتن
forge
جلو رفتن
taxiing
باتاکسی رفتن
taxies
باتاکسی رفتن
taxied
باتاکسی رفتن
taxi
باتاکسی رفتن
fiddled
ور رفتن به چیزی
to take leave
به تعطیلات رفتن
to take a vacation
به تعطیلات رفتن
stalk
راه رفتن
headway
پیش رفتن
evasions
طفره رفتن
evasion
طفره رفتن
treads
راه رفتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com