English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 163 (8 milliseconds)
English Persian
to fog off دراثر رطوبت پوسیدن
Other Matches
relative humidity رطوبت نسبی [مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
optimum moisture رطوبت بهینه رطوبت مناسب
rotted پوسیدن
rots پوسیدن
rot پوسیدن
decay پوسیدن
decayed پوسیدن
decaying پوسیدن
corrode پوسیدن
rotting پوسیدن
decays پوسیدن
corroded پوسیدن
corrodes پوسیدن
moulder پوسیدن
corroding پوسیدن
to rot off پوسیدن وافتادن
necrose فاسدکردن پوسیدن
putrefy پوسیدن فاسد شدن
putrefies پوسیدن فاسد شدن
putrefied پوسیدن فاسد شدن
to d. off ازرطوبت پوسیدن و افتادن
necrotize پوسیدن غانقرایایی شدن
putrefying پوسیدن فاسد شدن
decays ضعیف شدن پوسیدن نقصان
decaying ضعیف شدن پوسیدن نقصان
decay ضعیف شدن پوسیدن نقصان
decayed ضعیف شدن پوسیدن نقصان
reest دود زدن ماهی و غیره پوسیدن
windbound متوقف دراثر باد
By a happy coincidence. دراثر حسن تصادف
companionate بهم پیوسته دراثر اتحادواشتراک
ether extract ماده الی محلول دراثر
to d. in one's bed دراثر پیری یا بیماری مردن
electrocution کشتن یا مرگ دراثر برق
frost hoil ازدیاد حجم دراثر یخبندان بادکردگی
strain hardening سخت شدن فلز دراثر تغییرشکل نسبی
suntans قهوهای شدن پوست بدن دراثر افتاب
suntan قهوهای شدن پوست بدن دراثر افتاب
lunitidal وابسته بحرکت جزر ومد دراثر ماه
photoglyph صفخهای که دراثر روشنایی حکاکی شده باشد
cacogenesis فساد نژادی دراثر حفظ وابقاء صفات بد
sea fire شب تابی دریا دراثر جانوران شب تاب وغیره
psychomotor ناشی از حرکات عضلانی دراثر عمل فکری
moraine سنگ وخاکی که دراثر توده یخ غلتان جابجاوانباشته شود
sympathetic detonation انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
catalysts عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
boggle دراثر امری ناگهان وحشت زده وناراحت شدن
sbend distortion لرزش تصویر دراثر حرکت زیگزاکی انتن رادار
windage کاهش دور وسیله گردنده دراثر پسای هوا
catalyst عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
downwash زاویه انحراف هوا بطرف پایین دراثر برخورد با یک ایرفویل
form utility کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
hunting حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
electromagnetic wave موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
miosture رطوبت
wet رطوبت
moisteness رطوبت
moistness رطوبت
moisture رطوبت
humidity of the atmosphere رطوبت جو
dewiness رطوبت
precipitation رطوبت
Humidifier رطوبت زن
precipitation در صد رطوبت
wets رطوبت
dampers رطوبت
damp رطوبت
wetted رطوبت
dampness رطوبت
dampest رطوبت
humidity رطوبت
wettest رطوبت
evangelical پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
hydrofoil سطح صاف یا موربی که دراثر حرکت اب از خلال ان بحرکت وعکس العمل دراید وغالبابشکل پرده یا باله ای ست
evangelic پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
hydrofoils سطح صاف یا موربی که دراثر حرکت اب از خلال ان بحرکت وعکس العمل دراید وغالبابشکل پرده یا باله ای ست
relative humidity رطوبت نسبی
mustiness بوی رطوبت
hygrosensitive حساس به رطوبت
moisture determination تعیین رطوبت
hygroscope رطوبت نما
moisture content مقدار رطوبت
mesic نیازمند به رطوبت
the vitreoud humour رطوبت زجاجیه
synovia رطوبت مفصلی
surface moisture رطوبت سطحی
specific humidity رطوبت ویژه
soil moisture رطوبت خاک
sebaceous humour رطوبت شحمی
psychrometer رطوبت سنج
water proof رطوبت ناپذیر
hygrometry رطوبت سنجی
impermeable رطوبت ناپذیر
humidification رطوبت افزایی
air dry بدون رطوبت
air humidity رطوبت هوا
free moisture رطوبت سطحی
free moisture رطوبت ازاد
dehumidify رطوبت گرفتن
air moisture رطوبت هوا
capillary رطوبت موئینهای
water content درصد رطوبت
permeable رطوبت پذیر
desicant رطوبت گیر
dehumidification رطوبت زدایی
capillaries رطوبت موئینهای
humidity میزان رطوبت
precipitation میزان رطوبت
absolute humidity رطوبت مطلق
humidity غلظت رطوبت
humidity چگالی رطوبت
hygrometer رطوبت سنج
hydrometer رطوبت سنج
sagging تاب برداشتن کشتی هوایی دراثر وجود نیروهای بسمت بالادر دو انتها و یا عدم نیروی برا در مرکز
silica gel ماده جاذب رطوبت
aqueous corrosion پوسیدگی در اثر رطوبت
wettish رطوبت دار خیس
absolute humidity of gas رطوبت مطلق گاز
hygrophyte گیاه رطوبت گرای
dampens رطوبت پیدا کردن
dampened رطوبت پیدا کردن
hygroscopic moisture رطوبت موجود در هوا
hyalitis ورم رطوبت زجاجی
groundsheets فرش رطوبت ناپذیر
hyalitis اماس رطوبت شیشهای
equilibrium moisture content درصد رطوبت متعادل
dampening رطوبت پیدا کردن
groundsheet فرش رطوبت ناپذیر
dampen رطوبت پیدا کردن
hygrology گفتار در رطوبت هوا
moisture content درصد رطوبت موجود در خاک
intravitreous واقع در درون رطوبت شیشهای
unavailable water رطوبت غیر قابل استفاده
permeable قابل عبور دادن رطوبت
humectant مادهای که رطوبت را بخودجذب میکند
optimum moisture content درصد رطوبت مناسب خاک
permeability قابلیت عبور دادن رطوبت
contact burst preclusion ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
concentration cell corrosion نوعی برخورد که در ان اختلاف پتانسیل الکترودها دراثر اختلاف غلظت یونهاالکترولیت میباشد
deformation due to moisture and tempratu تغییر شکل ناشی از رطوبت وحرارت
hygrometer الات وادوات سنجش رطوبت هوا
mercantilists مرکانتیلیست ها اقتصاددانانی که معتقد بودندرفاه اقتصادی یک کشور دراثر بوجود امدن مازاد در ترازپرداختها و تراکم طلا وسایرفلزات گرانقیمت افزایش می یابد
ptomaine مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
bump ضربت ضربت حاصله دراثر تکان سخت
cold wet clothing لباس گرم و مقاوم در مقابل رطوبت و برودت
ret در معرض رطوبت قرار دادن خیس کردن
mag ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
mags ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
damp land pit curing نگهداری رطوبت بتن برای نمونههای ازمایشی درازمایشگاه
over break خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
hygrograph دستگاه خود کاری برای اندازه گیری رطوبت جوی
humidistat اسبابی برای تنظیم ونگاهداری درجه رطوبت درحد معینی
mackle لکه یاخطی که دراثر تاشدن کاغد دوتایی چاپ شده باشد دوتایی چاپ شدن
apparent wander انحراف سمت ژیروسکوپی انحراف سمت ژیروسکوپ دراثر چرخش زمین
rainout ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
psychrometer دستگاه بخار سنج هوا رطوبت سنج
immersion proof وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
anti blush tinner ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
controlled environment محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
atmospheric refraction شکست نور دراثر برخورد به طبقات جوی شکست جوی نور
hydrotropism اب گرایی یا هیدروتربیسم رطوبت گرایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com