Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 181 (8 milliseconds)
English
Persian
prolapse of the uterus
درامدگی سیبک سقوط زهدان
Other Matches
paradrag drop
سقوط ازاد از ارتفاع کم سقوط با چتر کمکی
gimbals
سیبک
ball joint
سیبک
prolapse of the uterus
خروج سیبک
tubers
سیبک برامدگی زگیل مانند برجستگی
tuber
سیبک برامدگی زگیل مانند برجستگی
matrices
زهدان
uteruses
زهدان
matrixes
زهدان
uterus
زهدان
matrix or matrices
زهدان
wombs
زهدان
womb
زهدان
matrix
زهدان
womb
زهدان رحم
hysteritis
اماس زهدان
the neck of a womb
گردن زهدان
wombs
زهدان رحم
hysterology
گفتار در زهدان
metritis
اماس زهدان
hysterotomy
عمل زهدان
metralgia
درد زهدان
intra uterine
واقع در درون زهدان
decidua
پرده افتنده زهدان
endometrium
پرده درونی زهدان
endometritis
اماس درونی زهدان
uteritis
اماس زهدان التهاب رحم
utertus
زهدان بچه دان رحم
hysterectomy
بیرون اوردن زهدان یارحم
hysterectomies
بیرون اوردن زهدان یارحم
hysterectomize
بوسیله عمل جراحی زهدان رادر اوردن
puerperium
مرحله بین زایمان واعاده زهدان بحال اولیه خود
dropping
سقوط
downcome
سقوط
fall
سقوط
falling
سقوط
dropped
سقوط
crack up
سقوط
collapsing
سقوط
elapsing
سقوط
downfall
سقوط
come down
سقوط
collapse
سقوط
elapses
سقوط
collapsed
سقوط
elapse
سقوط
collapses
سقوط
crack-up
سقوط
drops
سقوط
crashes
سقوط
crashingly
سقوط
prolapsus
سقوط
nosediving
سقوط
nosedives
سقوط
crashing
سقوط
tailspin
سقوط
nosedived
سقوط
crash
سقوط
crashed
سقوط
prolapse
سقوط
chute
سقوط
drop
سقوط
low dwon
سقوط
chutes
سقوط
nosedive
سقوط
nosediving
سقوط کردن
nosedived
سقوط کردن
nosedive
سقوط کردن
wipe out
سقوط کردن
velocity of fall
سرعت سقوط
gastroptosis
سقوط معده
lapse inconduct
سقوط در رفتاروکردار
discharge of an obligation
سقوط تعهد
lapse vi
سقوط کردن
break down
سقوط ناگهانی
prolapse of the uterus
سقوط رحم
fall
افت سقوط
fall
سقوط کردن
tailspin
سقوط کردن
fall velocity
سرعت سقوط
termination of obligations
سقوط تعهدات
nosedives
سقوط کردن
chutes
ریزش با سقوط
aborts
سقوط کردن
dropping
چکه سقوط
dropping
افت سقوط
dropped
چکه سقوط
drops
چکه سقوط
drops
افت سقوط
aborting
سقوط کردن
arrest
جلوگیری از سقوط
arrested
جلوگیری از سقوط
crash
سقوط کردن
dropped
افت سقوط
chutes
سقوط انحطاط
chute
ریزش با سقوط
chute
سقوط انحطاط
crashingly
سقوط کردن
crashing
سقوط کردن
crashes
سقوط کردن
crashed
سقوط کردن
drop
چکه سقوط
drop
افت سقوط
arrests
جلوگیری از سقوط
aborted
سقوط کردن
free fall
سقوط ازاد
stumbling block
سبب سقوط
loss
گریز سقوط
stumbling blocks
سبب سقوط
falling
سقوط کننده
abort
سقوط کردن
free type parachute
چتر سقوط ازاد
crashes
سقوط کردن هواپیما
crash land
سقوط کردن هواپیما
crashing
سقوط کردن هواپیما
crash-landing
سقوط کردن هواپیما
crash-landed
سقوط کردن هواپیما
pash
سقوط برف سنگین
crash-land
سقوط کردن هواپیما
crashingly
سقوط کردن هواپیما
crash-lands
سقوط کردن هواپیما
crashed
سقوط کردن هواپیما
proctoptosis
سقوط روده راست
crash
سقوط کردن هواپیما
plumper
دروغ صرف سقوط
drop hammer
چکش سقوط ازاد
lysis
سقوط وزوال تدریجی مرض
abort
سقوط کردن موشک یا هواپیما
aborts
سقوط کردن موشک یا هواپیما
aborting
سقوط کردن موشک یا هواپیما
meteoric shower
سقوط پیاپی شهابهای ثاقب
meteor shower
سقوط پیاپی شهابهای ثاقب
aborted
سقوط کردن موشک یا هواپیما
drops
قطره سقوط کردن کم کنید
plunge
سقوط سنگین فرو بردن
drop
قطره سقوط کردن کم کنید
high velocity drop
بارریزی با سرعت سقوط زیاد
falling of the womb
سقوط کردن پائین افتادگی
dropped
قطره سقوط کردن کم کنید
dropping ball viscosimeter
گرانروی سنج با سقوط گلوله
dTbGcles
سقوط ناگهانی حکومت و غیره
skids
راه شکست مسیر سقوط
debacles
سقوط ناگهانی حکومت و غیره
dropping
قطره سقوط کردن کم کنید
skidding
راه شکست مسیر سقوط
plunges
سقوط سنگین فرو بردن
skidded
راه شکست مسیر سقوط
skid
راه شکست مسیر سقوط
debacle
سقوط ناگهانی حکومت و غیره
plunged
سقوط سنگین فرو بردن
slumping
یکباره فرو ریختن سقوط کردن
slump
یکباره فرو ریختن سقوط کردن
slumped
یکباره فرو ریختن سقوط کردن
slumps
یکباره فرو ریختن سقوط کردن
crash
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
precipitate
سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
precipitates
سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
precipitating
سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
crashes
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashingly
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashed
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
precipitated
سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
crashing
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
late time
زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
stumps
بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
stumped
بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
stumping
بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
gravity extraction
بیرون ریختن یا پرتاب بار ازهواپیما با استفاده از سقوط ازاد
red out
از بین رفتن قدرت بینایی هنگام سقوط با شتاب منفی
stump
بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
gravity drop
پرتاب بار یا بارریزی ازهواپیما با استفاده از نیروی سقوط ازاد
raker
تیری که پشت دیوار بطور مایل می بندند تادیوار سقوط نکند
Marxist
طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
Marxists
طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
collapsing
متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
collapse
متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
collapsed
متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
collapses
متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
collapse capitalism
فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marxist economics
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com