Dictiornary-Farsi | درامد بی دردسر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)

English	Persian
psychic income	درامد بی دردسر


Other Matches

disposable personal income	درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
gini coefficient	شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
functional distribution of income	توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
regressive income tax	مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
hassled	دردسر
hassle	دردسر
effortless	بی دردسر
aggro	دردسر
bothersome	پر دردسر
headache	دردسر
headaches	دردسر
effortlessly	بی دردسر
hassles	دردسر
hassling	دردسر
todo	دردسر
cushier	بی دردسر
cushiest	بی دردسر
cushy	بی دردسر
in hot water <idiom>	در دردسر
in the soup <idiom>	در دردسر افتادن
problem-free <adj.>	بدون دردسر
agreat d. of trouble	دردسر زیاد
raise a hand <idiom>	به دردسر انداختن
make waves <idiom>	ایجاد دردسر
troublesome <adj.>	دردسر آفرین
hot potatoes	مایهی دردسر
hot potato	مایهی دردسر
inconvenience	دردسر ناسازگاری
inconveniences	دردسر ناسازگاری
inconvenienced	دردسر ناسازگاری
inconveniencing	دردسر ناسازگاری
bother	دردسر دادن
bothered	دردسر دادن
bothering	دردسر دادن
bothers	دردسر دادن
money for jam <idiom>	پول بی دردسر
trouble-free <adj.>	بدون دردسر
mess up <idiom>	به دردسر افتادن
ask for trouble <idiom>	دنبال دردسر گشتن
let sleeping dogs lie <idiom>	[دنبال دردسر نگرد]
trachle	سبب خستگی یا دردسر
put (someone) out <idiom>	ناراحت ،دردسر،اذیت
soft loan	وام بدون دردسر
soft loans	وام بدون دردسر
cushily	اسان وبی دردسر
to be toast [American E] <idiom>	در دردسر بزرگی بودن
life cycle hypothesis	فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
incommode	ناراحت گذاردن دردسر دادن
psychic income	درامدحاصل از مشاغل ساده و بی دردسر
to put anyone to t.	کسیرا دردسر یازحمت دادن
To get embroiled in something.	د رکش وواکش ( دردسر افتادن )
to cause trouble for oneself	برای خود دردسر راه انداختن
get into a row	مورد سرزنش واقع شدن توی دردسر افتادن
I didn't intend to involve you in this mess.	من نمی خواستم تو را با این گرفتاری [دردسر] درگیر کنم.
Carrie is her own worst enemy, she's always falling out with people.	کری همیشه با همه بحث و جدل می کند و برای خودش دردسر می تراشد.
to stir up a hornet's nest <idiom>	چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود [اصطلاح مجازی]
to open a can of worms <idiom>	چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود [اصطلاح مجازی]
to poke one's head into a hornets' nest <idiom>	چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود [اصطلاح مجازی]
earning	درامد
total income	درامد کل
total revenue	درامد کل
it wasprologue to the nextmove	درامد
returns	درامد
returning	درامد
emoluments	درامد
returned	درامد
prelusion	درامد
comings in	درامد
return	درامد
gainings	درامد
makings	درامد
hatches	درامد
hatch	درامد
earnings	درامد
proceeds	درامد
admission	درامد
hatched	درامد
admissions	درامد
income	درامد
means	درامد
emolument	درامد
remunerative	پر درامد
revenue	درامد
nominal income	درامد اسمی
net revenue	درامد خالص
national income	درامد ملی
net income	درامد خالص
income leakage	کسر درامد
incremental revenue	درامد نهائی
marginal income	درامد نهائی
marginal revenue	درامد نهائی
it scaled kilograms	ده کیلوگرم درامد
it proved false	دروغ درامد
it weighed kilogrammes	سه کیلوگرم درامد
mean income	درامد متوسط
median income	درامد متوسط
median income	درامد میانی
money income	درامد پولی
municipal revenue	درامد شهرداری
tax revenue	درامد مالیاتی
income per capita	درامد سرانه
notional income	درامد فرضی
notional income	درامد خیالی
sinfonia	پیش درامد
stream of income	جریان درامد
supplementary income	درامد تکمیلی
temporary income	درامد موقتی
to bring a return	درامد دادن
total revenue curve	منحنی درامد کل
total revenue function	تابع درامد کل
transfer income	درامد انتقالی
transitory income	درامد انتقالی
unearned revenue	درامد نامکتسب
unearned revenue	درامد باداورده
unremunerative careers	مشاغل کم درامد
revenue sources	منابع درامد
revenue sharing	سهیم در درامد
per capita income	درامد سرانه
permanent income	درامد دائمی
personal income	درامد شخصی
personal income	درامد سرانه
present income	درامد جاری
present income	درامد حال
real income	درامد واقعی
relative income	درامد نسبی
revenue function	تابع درامد
income leakage	نشت درامد
current income	درامد جاری
mean	منابع درامد
income distribution	توزیع درامد
means	توانائی درامد
earns	درامد داشتن
earned	درامد داشتن
earn	درامد داشتن
earnings per share	درامد هر سهم
economic income	درامد اقتصادی
prologues	پیش درامد
prologue	پیش درامد
broken-down	ازپای درامد
broken down	ازپای درامد
fixed income	درامد ثابت
distribution of income	توزیع درامد
disposable income	درامد دریافتی
prelude	پیش درامد
benefice	درامد کلیسایی
average revenue	درامد متوسط
deduction from income	کسور درامد
attachment of earnings	توقیف درامد
deferred credits	درامد پس افتاده
annual income	درامد سالانه
annual earnings	درامد سالانه
actual income	درامد واقعی
ordinary income	درامد عادی
internal revenue	درامد داخلی
Inland Revenue	درامد داخلی
preludes	پیش درامد
flow of income	جریان درامد
income and expenditure	درامد و هزینه
illicit earning	درامد نامشروع
income consumption curve	منحنی درامد
immoral earning	درامد نامشروع
imputed income	درامد ضمنی
imputed income	درامد انتسابی
income tax	مالیات بر درامد
overtures	پیش درامد
overture	پیش درامد
auras	پیش درامد
aura	پیش درامد
meaner	منابع درامد
income analysis	تحلیل درامد
meanest	منابع درامد
income determination	تعیین درامد
income taxes	مالیات بر درامد
gross income	درامد ناخالص
flow of income	گردش درامد
imperial decree	درامد نامشروع
single tax	مالیات بر درامد انفرادی
theory of income distribution	نظریه توزیع درامد
unearned income	درامد باد اورده
taxable income	درامد مشمول مالیات
size distribution of income	توزیع درامد مقداری
beneficed	دارای درامد کلیسایی
circular flow of income	گردش دورانی درامد
bunched income	درامد خدمات شخصی
business income	درامد خالص تجارتی
supertax	مالیات بر درامد اضافی
theory of income determination	نظریه تعیین درامد
average revenue product	درامد متوسط محصول
unearned income	درامد ازمبنایی جز کار
revenue	درامد سود سهام
depleting	تقلیل درامد ملی
depletion	تقلیل درامد ملی
deplete	تقلیل درامد ملی
depleted	تقلیل درامد ملی
depletes	تقلیل درامد ملی
budget	حساب درامد وخرج
budgeted	حساب درامد وخرج
budgets	حساب درامد وخرج
surtax	مالیات بر درامد اضافی
windfall income	درامد باد اورده