Dictiornary-Farsi | درامد قابل تصرف | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (13 milliseconds)

English	Persian
disposable income	درامد قابل تصرف


Search result with all words

disposable personal income	درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
personal disposable income	درامد قابل تصرف شخصی
Other Matches

tenable	قابل مدافعه قابل تصرف
tenements	هر چیز قابل تصرف
tenement	هر چیز قابل تصرف
gini coefficient	شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
functional distribution of income	توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
regressive income tax	مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
life cycle hypothesis	فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
arrangement	تصرف
seizure	تصرف
acquest	تصرف
occupations	تصرف
occupations	حق تصرف
tenure	تصرف
arrangements	تصرف
seizures	تصرف
possession	ید تصرف
right of possession	حق تصرف
occupancy	تصرف
originality	تصرف
possession	تصرف
keeping	تصرف
lien	حق تصرف
occupation	تصرف
occupation	حق تصرف
possessorship	تصرف
seizes	تصرف کردن
re-entry	اعاده تصرف
seized	تصرف کردن
seize	تصرف کردن
possessory right	حق تصرف یا مالکیت
forceble entry and detainer	تصرف عدوانی
to take possession of	تصرف کردن
to come into	تصرف کردن
tenability	قابلیت تصرف
tenendum	مدت تصرف
restitution	اعاده تصرف
take possession of	تصرف کردن
glom on to	تصرف کردن
forcible entry and detainer	تصرف عدوانی
come into	تصرف کردن
re entry	اعاده تصرف
seizin	تصرف مطلق
put in possession	تصرف کردن
occupation	اشغال تصرف
holds	تصرف کردن
hold	تصرف کردن
occupation	تصرف کردن
occupations	تصرف کردن
larceny	تصرف غیرقانونی
seizing	تصرف توقیف
modification	تصرف در معنی
figuration	ترکیب تصرف
seizor	تصرف کننده
vesture	تصرف اراضی
seizin	تصرف املاک
seisin	تصرف املاک
seisin	تصرف مطلق
prepossession	تصرف قبلی
right of lien	حق تصرف وثیقه
occupations	اشغال تصرف
to come to	تصرف کردن
lien	حق تصرف وثیقه
inhabitancy	تصرف حق سکنی
deflowered	تصرف کردن
deflower	تصرف کردن
possess	در تصرف داشتن
grabs	تصرف کردن
possesses	در تصرف داشتن
possessing	در تصرف داشتن
grabbing	تصرف کردن
grabbed	تصرف کردن
to get possession of	تصرف کردن
grab	تصرف کردن
deflowering	تصرف کردن
priority	سبق تصرف
priorities	سبق تصرف
deflowers	تصرف کردن
occupies	تصرف کردن
occupy	تصرف کردن
occupying	تصرف کردن
dispossesses	از تصرف محروم کردن
abated	غصب یا تصرف عدوانی
redisseinsin	اعاده تصرف عدوانی
dispossessing	از تصرف محروم کردن
abate	غصب یا تصرف عدوانی
dispossess	از تصرف محروم کردن
dispossessed	از تصرف محروم کردن
deforce	تصرف غاصبانه کردن
disseise	تصرف عدوانی کردن
abating	غصب یا تصرف عدوانی
captures	تصرف کردن ربایش
to hold in fee	تصرف مطلق داشتن در
holds	جا گرفتن تصرف کردن
capture	تصرف کردن ربایش
hold	جا گرفتن تصرف کردن
usucaption	تصرف بلا معارض
capturing	تصرف کردن ربایش
forcible de ainer	ضبط یا تصرف عدوانی
expropriator	سلب تصرف کننده
abates	غصب یا تصرف عدوانی
interpolate	دخل و تصرف در سند
deforce	تصرف عدوانی کردن
interpolating	دخل و تصرف در سند
regained	دوباره تصرف کردن
possession by title of ownership	تصرف به عنوان مالکیت
interpolates	دخل و تصرف در سند
regain	دوباره تصرف کردن
interpolated	دخل و تصرف در سند
orinality	قوه انشا تصرف
regains	دوباره تصرف کردن
regaining	دوباره تصرف کردن
mere right	حق مالکیت بدون تصرف
possessing	تصرف کردن دارا بودن
possesses	تصرف کردن دارا بودن
ejectment	حق تصرف ملک ومطالبه خسارت
reduction into possession	از قوه به فعل دراوردن تصرف
tenruial	وابسته بمدت تصرف یااجاره
preoccupying	از پیش اشغال یا تصرف کردن
land control operation	عملیات تصرف اماجهای زمینی
secures	تصرف کردن گرفتن هدف
vested in possession	واگذاری مال تحت تصرف
possess	تصرف کردن دارا بودن
suppliant	خواهان دعوی اعاده تصرف
preoccupy	از پیش اشغال یا تصرف کردن
secure	تصرف کردن گرفتن هدف
preoccupies	از پیش اشغال یا تصرف کردن
lien	حق وصول طلب حق تصرف وثیقه
friendly front end	طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item	وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
income	درامد
comings in	درامد
makings	درامد
prelusion	درامد
return	درامد
returned	درامد
returning	درامد
returns	درامد
revenue	درامد
hatched	درامد
emoluments	درامد
total revenue	درامد کل
total income	درامد کل
admissions	درامد
earning	درامد
admission	درامد
emolument	درامد
it wasprologue to the nextmove	درامد
proceeds	درامد
remunerative	پر درامد
hatch	درامد
hatches	درامد
means	درامد
earnings	درامد
gainings	درامد
misappropriation of public property	تصرف غیر قانونی در اموال عمومی
knight service	تصرف مجانی ملک دربرابرخدمت نظامی
p is nine points of the law	تصرف شرط عمده مالکیت است
hold down	برای اثبات مالکیت در تصرف داشتن
deflorate	تصرف شده بکارت ازدست داده
hold down	نصرف به عنوان مالکیت تصرف مالکانه
things in possession	اموالی که بالفعل در تصرف شخص هستند
means	توانائی درامد
benefice	درامد کلیسایی
average revenue	درامد متوسط
psychic income	درامد بی دردسر
personal income	درامد شخصی
national income	درامد ملی
gross income	درامد ناخالص
auras	پیش درامد
aura	پیش درامد
personal income	درامد سرانه
disposable income	درامد دریافتی
broken down	ازپای درامد
broken-down	ازپای درامد
attachment of earnings	توقیف درامد
stream of income	جریان درامد
total revenue curve	منحنی درامد کل
income per capita	درامد سرانه
income leakage	کسر درامد
per capita income	درامد سرانه
annual earnings	درامد سالانه
annual income	درامد سالانه
permanent income	درامد دائمی
real income	درامد واقعی
income tax	مالیات بر درامد
income leakage	نشت درامد
total revenue function	تابع درامد کل
imperial decree	درامد نامشروع
immoral earning	درامد نامشروع
illicit earning	درامد نامشروع
it weighed kilogrammes	سه کیلوگرم درامد
income and expenditure	درامد و هزینه
it scaled kilograms	ده کیلوگرم درامد
tax revenue	درامد مالیاتی
money income	درامد پولی
temporary income	درامد موقتی
to bring a return	درامد دادن
imputed income	درامد انتسابی
imputed income	درامد ضمنی
income analysis	تحلیل درامد