English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
current income درامد یک سال مالی
Search result with all words
monetarists طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
Other Matches
disposable personal income درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
fiscal drag اثر کند کنندگی مالی هنگامیکه سیاست مالی نتواندرشد اقتصادی را حفظ نماید .
gini coefficient شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
financial statement صورت مالی گزارش مالی
functional distribution of income توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
regressive income tax مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
quando acciderint وقتی مدیرترکه در مقابل غرماء متوفی به دفاع در دست نبودن مالی از متوفی متوسل میشودمحکمه با صدور حکمی باعنوان بالا مقرر می دارد که هر گاه مالی از متوفی بدست اید باید به غرماء داده شود
cere موم مالی کردن یا روغن مالی کردن
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
total income درامد کل
income درامد
revenue درامد
remunerative پر درامد
total revenue درامد کل
earning درامد
prelusion درامد
emolument درامد
earnings درامد
hatches درامد
means درامد
hatched درامد
hatch درامد
admissions درامد
admission درامد
it wasprologue to the nextmove درامد
makings درامد
proceeds درامد
gainings درامد
returning درامد
returned درامد
return درامد
comings in درامد
returns درامد
emoluments درامد
finances مالی
financed مالی
finance مالی
financial مالی
financing مالی
fiscal مالی
accounting classification کد مالی
pecuniary مالی
monetary مالی
national income درامد ملی
money income درامد پولی
prelude پیش درامد
preludes پیش درامد
median income درامد میانی
median income درامد متوسط
mean income درامد متوسط
distribution of income توزیع درامد
income distribution توزیع درامد
municipal revenue درامد شهرداری
ordinary income درامد عادی
notional income درامد خیالی
flow of income جریان درامد
notional income درامد فرضی
nominal income درامد اسمی
net revenue درامد خالص
income per capita درامد سرانه
net income درامد خالص
internal revenue درامد داخلی
Inland Revenue درامد داخلی
it weighed kilogrammes سه کیلوگرم درامد
earnings per share درامد هر سهم
deferred credits درامد پس افتاده
current income درامد جاری
immoral earning درامد نامشروع
income analysis تحلیل درامد
imputed income درامد انتسابی
disposable income درامد دریافتی
benefice درامد کلیسایی
average revenue درامد متوسط
attachment of earnings توقیف درامد
annual income درامد سالانه
annual earnings درامد سالانه
actual income درامد واقعی
imperial decree درامد نامشروع
imputed income درامد ضمنی
economic income درامد اقتصادی
income and expenditure درامد و هزینه
gross income درامد ناخالص
it scaled kilograms ده کیلوگرم درامد
it proved false دروغ درامد
marginal revenue درامد نهائی
marginal income درامد نهائی
incremental revenue درامد نهائی
illicit earning درامد نامشروع
income leakage کسر درامد
income leakage نشت درامد
deduction from income کسور درامد
fixed income درامد ثابت
income determination تعیین درامد
income consumption curve منحنی درامد
flow of income گردش درامد
per capita income درامد سرانه
mean منابع درامد
broken down ازپای درامد
broken-down ازپای درامد
transitory income درامد انتقالی
transfer income درامد انتقالی
total revenue function تابع درامد کل
prologue پیش درامد
prologues پیش درامد
total revenue curve منحنی درامد کل
to bring a return درامد دادن
temporary income درامد موقتی
income taxes مالیات بر درامد
meaner منابع درامد
meanest منابع درامد
aura پیش درامد
auras پیش درامد
overture پیش درامد
overtures پیش درامد
unremunerative careers مشاغل کم درامد
unearned revenue درامد باداورده
unearned revenue درامد نامکتسب
income tax مالیات بر درامد
tax revenue درامد مالیاتی
permanent income درامد دائمی
revenue sources منابع درامد
revenue sharing سهیم در درامد
revenue function تابع درامد
real income درامد واقعی
psychic income درامد بی دردسر
present income درامد حال
present income درامد جاری
personal income درامد سرانه
personal income درامد شخصی
sinfonia پیش درامد
stream of income جریان درامد
relative income درامد نسبی
supplementary income درامد تکمیلی
means توانائی درامد
earned درامد داشتن
earn درامد داشتن
earns درامد داشتن
financial capital سرمایه مالی
financial centers مراکز مالی
financial budget بودجه مالی
financial circles محافل مالی
financial bill لایحه مالی
financial crisis بحران مالی
inunction روغن مالی
financial data اطلاعات مالی
financial e. متخصص مالی
financial feasibility امکان مالی
financial intermediary واسطه مالی
felting نمد مالی
financial assets موجودی مالی
financial expenses هزینههای مالی
financial market بازار مالی
finance house موسسه مالی
finance markets بازارهای مالی
mart بازار مالی
finance officer افسر مالی
financial ability تمکن مالی
financial adviser مشاور مالی
financial affairs امور مالی
financial assets دارائیهای مالی
financial inventory ذخایر مالی
financial management مدیریت مالی
spiel شیره مالی
Mali کشور مالی
unction روغن مالی
taction دست مالی
rough usage دست مالی
self support استقلال مالی
snow job ماست مالی
sparge گل مالی کردن
judgment debt محکوم به مالی
subsidization کمک مالی
illinition روغن مالی
subvention کمک مالی
in low water در تنگی مالی
sustentation استعانت مالی
pecuniary penalty مجازات مالی
fiscally ازلحاظ مالی
fiscal policy سیاست مالی
financial period دوره مالی
financial plan برنامه مالی
financial policy سیاست مالی
financial position وضعیت مالی
financial relations روابط مالی
financial secretary مشاور مالی
financial status وضع مالی
fiscal control نظارت مالی
fiscal control کنترل مالی
non pecuniary غیر مالی
sustention استعانت مالی
anointment پماد مالی
funded اعتبار مالی
committee of ways and means کمیسیون مالی
financially از نظر مالی
fiscal year سال مالی
financial years سال مالی
financial year سال مالی
embrocation روغن مالی
fiscal year دوره مالی
slobbery لجن مالی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com