English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
vaudeville درام دارای رقص و اواز
Other Matches
drama درام
dramas درام
magnetic drum درام مغناطیسی
dramaturge درام نویس
dramaturgy فن درام نویسی
adrama in acts درام درپنج پرده
magnetic drum system سیستم درام مغناطیسی
donnee موضوع داستان یا درام
magnetic drum memory حافظه با درام مغناطیسی
drummed درام سیلندر استوانه
drum درام سیلندر استوانه
drum controller کنترل کننده درام
tetralogy چهار درام یاتراژدی
dramatised بشکل درام یا نمایش دراوردن
magnetic drum file memory درام مغناطیسی حافظه بزرگ
dramatising بشکل درام یا نمایش دراوردن
magnetic drum طبلک مغناطیسی درام حافظه
dramatize بشکل درام یا نمایش دراوردن
dramatized بشکل درام یا نمایش دراوردن
dramatizes بشکل درام یا نمایش دراوردن
dramatizing بشکل درام یا نمایش دراوردن
dramatises بشکل درام یا نمایش دراوردن
protasis نخستین قسمت درام قدیم رومی
vaude نمایش جوربجور واریته درام کوچکی که توام بارقص واواز باشد
sings اواز
voicing اواز
songless بی اواز
voices اواز
sing اواز
voice اواز
singer اواز خوان
scat اواز بی معنی
aria اواز یکنفره
songs اواز سرودروحانی
yodeler اواز خوان
song اواز سرودروحانی
arias اواز یکنفره
airs اواز اهنگ
songstress زن اواز خوان
aired اواز اهنگ
songfest مجلس اواز
chitter اواز خواندن
air اواز اهنگ
deep mouthed گنده اواز
crooners اواز خوان
cantillate با اواز خواندن
crooner اواز خوان
singsong یک وزن اواز
loudmouthed بلند اواز
singers اواز خوان
songster اواز خوان
leitmotive عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
leitmotif عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
musicale مجلس ساز و اواز
cadenza قطعه اواز یکنفری
croon زمزمه کردن اواز
crooned زمزمه کردن اواز
crooning زمزمه کردن اواز
croons زمزمه کردن اواز
cadenzas قطعه اواز یکنفری
tunes اهنگ صدا اواز
triller اواز خوان باتحریر
duos اواز یا موسیقی دونفری
sings تصنیف اواز خواندن
sing تصنیف اواز خواندن
singin bird پرنده اواز خوان
serenader سراینده اواز عاشقانه
to sing to sleep با اواز یا لالایی خوابندن
tune اهنگ صدا اواز
cantabile مناسب برای اواز
cantor اواز خوان مذهبی
duo اواز یا موسیقی دونفری
hers is best مال اواز همه بهتراست
accompaniments ساز یا اواز همراهی کننده
callithump اواز یاتصنیف هزلی وتفریحی
glee club کلوب یا باشگاه اواز و سرود
oratorio قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
oratorios قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
acapella اواز دسته جمعی بسبک کلیسایی
can you pronounce him safe بگویید که اواز خطر محفوظ است
quavering لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavered لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quaver لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavers لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
discant نوعی اواز به درازا بحث کردن
descant اواز زیر خواندن ازادانه انتقاد کردن
accompanists همراهی کننده با اواز یاسازی چون پیانو
we sang them home ایشان را با اواز و سرود تامنزلشان همراهی کردیم
descants اواز زیر خواندن ازادانه انتقاد کردن
quintet قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintets قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
ballads تصنیف اواز یکنفری که در ضمن ان داستانی بیان میشود
ballad تصنیف اواز یکنفری که در ضمن ان داستانی بیان میشود
quintette قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
antistrophe حرکت از چپ براست نمایشگران هنگام اواز دسته جمعی
songfest دستهای که اواز معروفومحبوب یا اهنگهای محلی جالبی را اجراء میکنند
fugue قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
fugues قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
skate off حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
fugal وابسته به قطعهای موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند نوعی ماشین پشم خشک کن
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
yodels صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodelling صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodelled صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodeling صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodeled صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodel صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
footy دارای پا
iodic دارای ید
glochidiate دارای مو
odoriferous دارای بو
three-legged دارای سه پا
fraught with دارای
three legged دارای سه پا
trilinear دارای سه خط
bilabiate دارای دو لب
multifid دارای چندشکاف
multiflorous دارای بیش از سه گل
synonymous دارای ترادف
social minded دارای افکاراجتماعی
prerogatives دارای حق ویژه
energetic دارای انرژی
melodic دارای ملودی
melodious دارای ملودی
muciferous دارای مخاط
prerogative دارای حق ویژه
monometallic دارای یک فلز
monopetalous دارای یک گلبرگ
staminate دارای جرثومه نر
nucleate دارای هسته
legitimating دارای حق مشروع
rectilinear دارای مسیرمستقیم
flabby دارای عضلات شل
legitimates دارای حق مشروع
spirituous دارای الکل
spiriferous دارای عضومارپیچی
legitimate دارای حق مشروع
multilineal دارای چندین خط
pseudonymous دارای تخلص
myrrhic دارای بوی مر
myrrhy دارای بوی مر
synonymous دارای تشابه
nitrous دارای شوره
splashy دارای ترشح
sonant دارای اهنگ
stilted دارای چوب پا
legitimated دارای حق مشروع
salaried دارای حقوق
reversioner دارای حق رجوع
copperbottomed دارای ته مسی
self abnegating دارای کف نفس
pre emptive دارای حق شفعه
polygamous دارای چند زن
plumose دارای دسته پر
pinnular دارای بالچه
pinnular دارای برگچه
handy <adj.> دارای مزیت
preemptor دارای حق شفعه
prerogatived دارای حق ویژه
primipara دارای یک اولاد
reboant دارای واکنش
rattly دارای صدای تق تق
rarely beautiful دارای زیبائی
quartziferous دارای در کوهی
rugose دارای رکه
pulsatile دارای تپش
pulsant دارای تپش
primiparous دارای یک اولاد
pileate دارای کلاهک
rifled دارای خان
deadbeats دارای سکون
portentous دارای فال بد
petiolate دارای دمگل
palmy دارای نخل
overbusy دارای کارزیاد
of that ilk دارای همان جا
backed دارای پشت
equivocal دارای دومعنی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com