Dictiornary-Farsi | درام سیلندر استوانه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 147 (9 milliseconds)

English	Persian
drum	درام سیلندر استوانه
drummed	درام سیلندر استوانه


Other Matches

cylinder block boring machine	دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
actuating cylinder	سیلندر پیستون عمل کننده سیلندر محرک
counter recoil cylinder	استوانه هادی پیستون مواج استوانه عاید
compensating port	مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
flat twin engine	موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
drama	درام
dramas	درام
dramaturgy	فن درام نویسی
dramaturge	درام نویس
magnetic drum	درام مغناطیسی
donnee	موضوع داستان یا درام
tetralogy	چهار درام یاتراژدی
adrama in acts	درام درپنج پرده
drum controller	کنترل کننده درام
magnetic drum system	سیستم درام مغناطیسی
magnetic drum memory	حافظه با درام مغناطیسی
dramatized	بشکل درام یا نمایش دراوردن
dramatize	بشکل درام یا نمایش دراوردن
magnetic drum file memory	درام مغناطیسی حافظه بزرگ
magnetic drum	طبلک مغناطیسی درام حافظه
dramatising	بشکل درام یا نمایش دراوردن
dramatised	بشکل درام یا نمایش دراوردن
dramatizes	بشکل درام یا نمایش دراوردن
vaudeville	درام دارای رقص و اواز
dramatizing	بشکل درام یا نمایش دراوردن
dramatises	بشکل درام یا نمایش دراوردن
protasis	نخستین قسمت درام قدیم رومی
cylinder	سیلندر
cylinders	سیلندر
cylinder fins	تیغههای سیلندر
liner	بوش سیلندر
cylinder capacity	فضای سیلندر
liners	بوش سیلندر
double acting cylinder	سیلندر دوطرفه
cylinder capacity	حجم سیلندر
bottled gas	گاز سیلندر
cylinder block	بلوک سیلندر
cylinder liner	بوش سیلندر
cylinder pad	پایه سیلندر
gas bubbler	سیلندر گاز
gas cylinder	سیلندر گاز
single acting cylinder	سیلندر یک طرفه
two cylinder engine	موتور دو سیلندر
swept volume	حجم سیلندر
six cylinder engine	موتور شش سیلندر
single cylinder engine	موتور یک سیلندر
pump cylinder	سیلندر پمپ
oxygen cylinder	سیلندر اکسیژن
pump barrel	سیلندر تلمبه
gas from cylinder	گاز سیلندر
vaude	نمایش جوربجور واریته درام کوچکی که توام بارقص واواز باشد
cylinder jacket	استری داخل سیلندر
cylinder flange	فلانج یا لبه سیلندر
cylinder gas	گاز داخل سیلندر
cylinder skirt	حاشیه یا دامنه سیلندر
gas cylinder valve	شیر سیلندر گاز
opposed piston engine	موتور سیلندر روبرو
eight cylinder engine	موتور هشت سیلندر
bores	قطر داخلی سیلندر
bore	قطر داخلی سیلندر
compressed gas cylinder	سیلندر محتوی گاز متراکم
balanced actuator	سیلندر پیستون محرک هیدرولیکی
actuator	سیلندر پیستون عمل کننده
dog-wheel	استوانه
platten	استوانه
platen	استوانه
drum	استوانه
rollers	استوانه
roller	استوانه
shafts	استوانه
shaft	استوانه
cannon	استوانه
cylinder	استوانه
cannons	استوانه
cylinders	استوانه
drummed	استوانه
velocity stacks	لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
base circle	هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
leitmotive	عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
leitmotif	عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
stele	استوانه اوندی
winching	استوانه تارکشی نخ
winches	استوانه تارکشی نخ
winched	استوانه تارکشی نخ
winch	استوانه تارکشی نخ
recoil cylinder	استوانه دافع
revolving top	استوانه توزیع
ruffini cylinder	استوانه روفینی
stela	استوانه اوندی
wehnelt cylinder	استوانه ونلت
access shaft	مدخل استوانه ای
guide cylinder	استوانه راهنما
graduating	استوانه مدرج
cylindrically	بشکل استوانه
cylindroid	استوانه وار
graduates	استوانه مدرج
driving sleeve	استوانه گرداننده
graduate	استوانه مدرج
graduated cylinder	استوانه مدرج
cylindroid	شبه استوانه
induction cylinder	استوانه القائی
critical infinte cylinder	قطر بحرانی استوانه
drum	[ستون استوانه شکل]
Rod cell	یاخته استوانه ای [در چشم]
rod	یاخته استوانه ای [در چشم]
cylindrical coordinate	مختصات استوانه ای [ریاضی]
fust	[میله استوانه ای ستون ها]
thin walled cylinder	استوانه جدار نازک
stelar	دارای استوانه اوندی
spacer disk	استوانه توپر فلزی
drum	طبل کوس استوانه
drummed	طبل کوس استوانه
motor tube	استوانه موتور موشک
cylindrical	دارای شکل استوانه
drum	فرف استوانه شکل
drummed	فرف استوانه شکل
roller	بام غلتان استوانه
replenisher	استوانه نافم روغن
rollers	بام غلتان استوانه
rundle	استوانه گردنده گوی
dashpot	استوانه متعادل کننده
brake mean effective pressure	مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
cylindrical coordinate system	دستگاه مختصات استوانه ای [ریاضی]
counterbore	خزینه دار کردن استوانه
warping head	استوانه چرخنده بکسل لنگر
clearance volume	کمترین حجم سیلندر هنگامیکه پیستون در نقطه مرگ بالاقرار دارد
rods and cones [in the retina]	یاخته های استوانه ای و مخروطی [در شبکیه چشم]
beater mill	تغارچهای که در داخل ان استوانه نیز قرار دارد
x engine	موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند
broad arrow engine	موتور پیستونی با سه ردیف سیلندر که با زاویه کمتر از09 درجه نسبت به یکدیگرقرارگرفته اند
trommel	غربال سیمی استوانه شکلی مخصوص سنگ معدن
fusarole	[حلقه ای به شکل نیم دایره در تزئینات میله استوانه ای ستون ها]
bushes	استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
bush	استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
h engine	موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
solenoid	سیم پیچی بشکل استوانه برای ایجاد میدان مغناطیسی مارپیچ کهربایی
water injection	پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
gabion	سبد استوانه شکل بدون ته که از خاک پر کرده و برای جان پناه بکار میبرند
choke bore	روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
universal roll	برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
cable drum	قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
pilaster	هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
kelly drive bushing	اتصال کلی که بصورت استوانه بوده و مابین کلی وسوزن حفاری وجود دارد
gas bottle	سیلندر گاز کپسول گاز
BNC connector	متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود