Total search result: 70 (8 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
of late |
دراین روزها |
|
|
Other Matches |
|
nowadays |
این روزها |
One of these days . |
همین روزها |
one of these o c shortlies |
در همین روزها |
one of these o c shortlies |
یکی از این روزها |
The days are getting shorter now . |
روزها دارند کوتاه می شوند |
What time do you get to work every day ? |
روزها چه ساعتی سر کار می روی ؟ |
Things are going well for me these days . |
وضع من این روزها میزان است |
I have poor ( short ) memory nowadays . |
این روزها پول نقد کم است |
today of all days |
از همه روزها امروز [باید باشد] |
Does it have to be today (of all days)? |
این حالا باید امروز باشد [از تمام روزها] ؟ |
One of these fin days . |
انشاء الله یکی از این روزها ( قول آینده ) |
I don't socialize much these days. |
این روزها من با مردم خیلی رفت و آمد ندارم. |
in this matter |
دراین امر |
In this case ( instance) . |
دراین مورد |
here below |
دراین جهان |
hereabout |
دراین حدود |
in this p case |
دراین موردبخصوص |
in this connextion |
دراین زمینه |
hither and thither <idiom> |
دراین سو وآن سو |
herein named |
نامبرده دراین نامه |
On this holy month. |
دراین روز مبارک |
In this holy month. |
دراین ماه مبارک |
there |
دراین موضوع انجا |
In this day and age. |
دراین دور وزمان |
In this day and age. |
دراین سال وزمانه ( امروزه ) |
He talked in this connection (vein). |
دراین زمینه صحبت کرد |
She did not ask about this. |
او [زن] دراین باره پرسش نکرد. |
I am a strange in this town. |
دراین شهر غریب هستم |
He has no influence in this company . |
دراین شرکت کاره ای نیست |
All the world and his wife were at this party . |
هر کی را بگویی دراین میهمانی بود |
of late years |
دراین چند سال گذشته |
in the last fortnight |
دراین پانزده روز گذشته |
he is an a. on that |
سخن او دراین باره است |
All the expenses. |
دراین عکس خوب افتادید |
I'll give you that [much] . |
دراین نکته اعتراف می کنم [که حق با تو است] . |
simple shear |
دراین برش تنش عمودی وجودندارد |
the pilgrimage of life |
زندگی چندروزه ادمی دراین جهان |
We dont have qualified personnel in this company. |
دراین شرکت آدم حسابی نداریم |
How many people live here ? |
چند نفر دراین خانه می نشینند ؟ |
Did you get anything out of this deal ? |
دراین معامله چیزی گیرت آمد ؟ |
You name it , they have it in thes department store. |
هر چه تو بگویی دراین فروشگاه می فروشند ( دارند ) |
Generosity runs in the family. |
سخاوت دراین خانواده ارثی است |
Did you make any profit in this deal ? |
آیا دراین معامله استفاده ای داشتید ؟ |
He has a poor service record in this company. |
دراین شرکت بی سابقه خوبی ندارد |
I have a position ( post ) of great responsibility in this company . |
دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم |
I made a lot of profit in the deal . |
دراین معامله فایده زیادی بردم |
It is murder driving on this freeway ( motorway , highway ) . |
رانندگی دراین بزرگراه کشنده است |
The sun is all the more welcome. In this cold weather. |
دراین هوای سرد آفتاب می چسبد |
This shop deals in goods of all sorts . |
دراین مغازه همه چیز معامله می شود |
I'll speak at length on this subject. |
دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد |
We have no vacant position ( opening ) in this company . |
دراین شرکت محل ( جا و سمت ) خالی نداریم |
The surely clean you out in this nightclub . |
دراین کارباره آدم را لخت می کنند ( می چاپند ) |
Allow me to chew it over in my mind . |
اجازه بدهید دراین باره فکر کنم |
There is nothing I can do about it. |
از دست من دراین باره کاری ساخته نیست |
It this case , the purpose has been defeated . |
دراین مورد نقض غرض شده است |
This car can hold 6 persons comefortably. |
دراین اتوموبیل راحت 6 نفر راجامی گیرند |
There are not many amusements in this town. |
دراین شهر تفریحات زیادی وجود ندارد |
There are ine milion book (volumes)in this library. |
دراین کتابخانه یک میلیون جلد کتاب وجود دارد |
Several people could be accommodated in this room. |
چندین نفر رامی توان دراین اتاق جاداد |
In this contract , there are no loopholes for either party . |
دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست |
neap tide |
دراین حالت نیروی جاذبه ماه وخورشید در خلاف یکدیگر تاثیرمیکند |
protectionism |
دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید |
coalition |
مثلا" جنگ علیه دشمن اطلاق میشود دراین مقام می توان چنانچه معمول است این کلمه را به "اتفاق " یا " اتحاد " تبدیل کرد |
marshall plan |
طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید |
coalitions |
مثلا" جنگ علیه دشمن اطلاق میشود دراین مقام می توان چنانچه معمول است این کلمه را به "اتفاق " یا " اتحاد " تبدیل کرد |
demurs |
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه |
demurring |
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه |
demurred |
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه |
demur |
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه |