Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
I made a lot of profit in the deal .
دراین معامله فایده زیادی بردم
Other Matches
There are not many amusements in this town.
دراین شهر تفریحات زیادی وجود ندارد
Did you get anything out of this deal ?
دراین معامله چیزی گیرت آمد ؟
Did you make any profit in this deal ?
آیا دراین معامله استفاده ای داشتید ؟
This shop deals in goods of all sorts .
دراین مغازه همه چیز معامله می شود
bargained
معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
bargain
معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
bargaining
معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
bargains
معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
To my dismay I discovered that...
با دلزدگی پی بردم که...
I won!
من بردم!
[پیروز شدم]
i was benefited by his advice
از اندرز او سود بردم
As events unfolded I realized that ...
درطی رویداد ها پی بردم که ...
i am rials in pocket
سه ریال سود بردم
I benefited greatly from the english course.
از کلاس انگلیسی استفاده فراوانی بردم .
I revisited her recipe.
من دستور کار
[غذای]
او
[زن]
را دوباره بکار بردم.
package deals
معامله کلی معامله چکی
package deal
معامله کلی معامله چکی
futures goods
کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
fradulent conveyance
معامله به قصد فرار از دین معامله به قصد اضرار غیر
he inherited a large fortune
دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
here below
دراین جهان
in this p case
دراین موردبخصوص
of late
دراین روزها
hither and thither
<idiom>
دراین سو وآن سو
In this case ( instance) .
دراین مورد
in this connextion
دراین زمینه
in this matter
دراین امر
hereabout
دراین حدود
In this holy month.
دراین ماه مبارک
On this holy month.
دراین روز مبارک
In this day and age.
دراین دور وزمان
there
دراین موضوع انجا
herein named
نامبرده دراین نامه
I am a strange in this town.
دراین شهر غریب هستم
He has no influence in this company .
دراین شرکت کاره ای نیست
All the expenses.
دراین عکس خوب افتادید
he is an a. on that
سخن او دراین باره است
in the last fortnight
دراین پانزده روز گذشته
She did not ask about this.
او
[زن]
دراین باره پرسش نکرد.
All the world and his wife were at this party .
هر کی را بگویی دراین میهمانی بود
of late years
دراین چند سال گذشته
In this day and age.
دراین سال وزمانه ( امروزه )
He talked in this connection (vein).
دراین زمینه صحبت کرد
Generosity runs in the family.
سخاوت دراین خانواده ارثی است
You name it , they have it in thes department store.
هر چه تو بگویی دراین فروشگاه می فروشند ( دارند )
The sun is all the more welcome. In this cold weather.
دراین هوای سرد آفتاب می چسبد
How many people live here ?
چند نفر دراین خانه می نشینند ؟
simple shear
دراین برش تنش عمودی وجودندارد
He has a poor service record in this company.
دراین شرکت بی سابقه خوبی ندارد
the pilgrimage of life
زندگی چندروزه ادمی دراین جهان
I have a position ( post ) of great responsibility in this company .
دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
We dont have qualified personnel in this company.
دراین شرکت آدم حسابی نداریم
It is murder driving on this freeway ( motorway , highway ) .
رانندگی دراین بزرگراه کشنده است
I'll give you that
[much]
.
دراین نکته اعتراف می کنم
[که حق با تو است]
.
profits
فایده
boot
فایده
benefit
فایده
futile
بی فایده
unprofitable
بی فایده
benefited
فایده
useless
بی فایده
unavailing
بی فایده
benefiting
فایده
advantage
فایده
using
فایده
worthless
بی فایده
fruit
فایده
gainings
فایده
use
فایده
value in use
فایده
uses
فایده
return
[on something]
فایده
utility
فایده
shotten
بی فایده
of no a withou
بی فایده
wasteful
بی فایده
inefficacious
بی فایده
disadvantageous
بی فایده
profit
فایده
perquisite
فایده
fruits
فایده
profited
فایده
perquisites
فایده
I'll speak at length on this subject.
دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
Allow me to chew it over in my mind .
اجازه بدهید دراین باره فکر کنم
The surely clean you out in this nightclub .
دراین کارباره آدم را لخت می کنند ( می چاپند )
We have no vacant position ( opening ) in this company .
دراین شرکت محل ( جا و سمت ) خالی نداریم
It this case , the purpose has been defeated .
دراین مورد نقض غرض شده است
There is nothing I can do about it.
از دست من دراین باره کاری ساخته نیست
This car can hold 6 persons comefortably.
دراین اتوموبیل راحت 6 نفر راجامی گیرند
unremunerative
بی فایده بیسود
profited
فایده رساندن
benefit
:فایده رساندن
benefit
فایده بردن
utilitarianism
فایده گرائی
gained
فایده بردن
gain
فایده بردن
cost benefit ratio
نسبت فایده
What is the use ? what good wI'll it do ?
فایده اش چیست ؟
profits
فایده منفعت
utility
سود فایده
disutility
عدم فایده
uselessly
بطور بی فایده
profited
فایده منفعت
profits
فایده رساندن
gains
فایده بردن
good
خیر فایده
profit
فایده رساندن
benefited
:فایده رساندن
avail
فایده استفاده
inutility
چیز بی فایده
inefficaciously
بطور بی فایده
benefit cost analysis
تحلیل فایده
benefiting
فایده بردن
benefiting
:فایده رساندن
marginal utility
فایده نهائی
marginal benefit
فایده نهائی
profit
فایده منفعت
benefited
فایده بردن
avail
فایده بخشیدن
ineffectually
بطور بی فایده
There are ine milion book (volumes)in this library.
دراین کتابخانه یک میلیون جلد کتاب وجود دارد
Several people could be accommodated in this room.
چندین نفر رامی توان دراین اتاق جاداد
to boot
فایده و سود داشتن
diminishing utility
اصل فایده نزولی
diminishing marginal utility
فایده نهایی نزولی
to f. a dead horse
کوشش بی فایده کردن
benefitical
منتفع فایده برنده
white elephants
گران و پر خرج و کم فایده
It benefits the people .
فایده اش به مردم می رسد
white elephant
گران و پر خرج و کم فایده
benefit cost ratio
نسبت فایده به هزینه
benefic
فایده برنده نیکوکار
useless
عاری از فایده باطله
In this contract , there are no loopholes for either party .
دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
to plough sands
کوشش بیهوده یا بی فایده کردن
There is no point in his staying here . His staying here wont serve any purpose.
ماندن او در اینجا بی فایده است
to plough the sand
کوشش بیهوده یا بی فایده کردن
Did you get much ( any ) benefit from your holiday ?
تعطیلات برایت فایده ای داشت ؟
neap tide
دراین حالت نیروی جاذبه ماه وخورشید در خلاف یکدیگر تاثیرمیکند
It is written for our benefit
نوشته کردن برای ما فایده دارد
land poor
دارای اراضی بی حاصل وکم فایده
current expenditure
هزینهای که فایده ان منحصر به یک دوره مالی باشد
It is no use crying over spilt milk .
<proverb>
بعد از ریختن شیر ,گریه فایده ندارد.
capital expenditure
هزینهای که فایده اش محدود به یک دوره مالی نباشد
You wI'll benefit by this book .
از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
he should better to led than
باید اورا دلالت کرد زور فایده ندارد
unduly
زیادی
overly
زیادی
excrescential
زیادی
excessiveness
زیادی
excrescent
زیادی
intenseness
زیادی
inordinacy
زیادی
hugeness
زیادی
heaviness
زیادی
enormousness
زیادی
profuseness
زیادی
profoundness
زیادی
nimiety
زیادی
undue
زیادی
numerousness
زیادی
surpluses
زیادی
frequentness
زیادی
abundance
زیادی
redundance
زیادی
immoderacy
زیادی
supervacaneous
زیادی
greatness
زیادی
muchness
زیادی
profoundly
زیادی
immenseness
زیادی
surplus
زیادی
extremeness
زیادی
greatly
به زیادی
to a large extent
تا حد زیادی
immensity
زیادی
excesses
زیادی
superfluity
زیادی
intensity
زیادی
wealth
زیادی
excess
زیادی
infiniteness
زیادی
extra
زیادی
extras
زیادی
superfluous
زیادی
extra-
زیادی
coalitions
مثلا" جنگ علیه دشمن اطلاق میشود دراین مقام می توان چنانچه معمول است این کلمه را به "اتفاق " یا " اتحاد " تبدیل کرد
coalition
مثلا" جنگ علیه دشمن اطلاق میشود دراین مقام می توان چنانچه معمول است این کلمه را به "اتفاق " یا " اتحاد " تبدیل کرد
protectionism
دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
marshall plan
طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
riffraff
زیادی توده
interleaf
برگ زیادی
inordinateness
زیادی بی اندازگی
hyperacidity
زیادی اسید
overblance
زیادتی زیادی
over production
محصول زیادی
clog
زیادی پرکردن
clogged
زیادی پرکردن
clogs
زیادی پرکردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com