Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
prosodemic
درباب ناخوشی ای که ازشخص به شخص دیگری انتقال می یابد
Other Matches
semi-detached
درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
semi detached
درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
alternated
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternate
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternates
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
i/o
فایلی که محتوای آن از رسانه ذخیره سازی به رسانه جانبی انتقال می یابد
transporting
انتقال از یک مسیر به دیگری
transports
انتقال از یک مسیر به دیگری
transported
انتقال از یک مسیر به دیگری
transport
انتقال از یک مسیر به دیگری
relocation
انتقال به محل دیگری ازحافظه
rub off
<idiom>
به شخص دیگری انتقال دادن
transshipment
انتقال به کشتی یا وسیله نقلیه دیگری
migration
انتقال کاربران از یک سخت افزار به دیگری
inheritance
انتقال خصوصیات یک کلاس یا نوع داده به دیگری
inheritances
انتقال خصوصیات یک کلاس یا نوع داده به دیگری
trasship
بکشتی یا وسیله نقلیه دیگری انتقال دادن
relocation
کمیت افزوده شد به یک آدرس برای انتقال به محل دیگری ازحافظه
relocating
انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
relocates
انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
relocated
انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
relocate
انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
an intercurrent disease
ناخوشی که توی ناخوشی دیگر میافتد
relocatable
آنچه قابل انتقال به محل دیگری ازحافظه است بدون اینکه روی عملیاتش اثربگذارد
dib
باسی که هنگام انتقال داده از بخشی از کامپیوتر به دیگری استفاده میشود مثل بین حافظه و CPU
transferring
سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfer
سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfers
سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
idler wheel
چرخ یا دنده چرخندهای که حرکت را به چرخ دیگری انتقال میدهد
off load
انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
pathologically
از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
about
درباب
concerning
درباب
see of rome
درباب پاپ
holy see
درباب پاپ
undershot
درباب چرخی گفته میشود) که اب اززیرانرابگرداند
praecocial
درباب پرندگانی گفته میشودکه جوجههای انهاهمین ازتخم ...قوت دارند
gymnopaedic
درباب رقص هایی گفته میشدکه بچههای برهنه درجشنهای همگانی می
unpriced
درباب چیزی گفته میشودکه بهای ان معلوم نشده یابصورت بهادران نباشد
subrogate
بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
recode
کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
letters
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letter
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
to pass one's word for another
از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
piracy
چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
indeterminate change of station
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
perfoliate
درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
fish fag
زن بدزبان یابد دهان
transfers
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring
انتقال دادن نقل کردن انتقال
fast moving stock
موجودی که به سرعت کاهش می یابد
the old p should be continued
رویه پیش بایدادامه یابد
baseband transmission
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
continuous
آنچه بدون توقف ادامه یابد
CSLIP
نرخ ارسال داه افزایش می یابد
estate in reversion
هبهای که مدتی پس از انشاء تحقق یابد
pipelines
بنابراین سرعت اجرای برنامه افزایش می یابد
ox fly
یکجور مگس که بزیرپوست گاو راه می یابد
pipeline
بنابراین سرعت اجرای برنامه افزایش می یابد
upload
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
transfer processing
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
xmodem
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signal
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer rate
نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer ladle
کفچه انتقال چمچمه انتقال
static economy
اقتصاد ساکن وضعیت اقتصادی یی که مدت زیادی دوام یابد
overnight
مسابقهای که ثبت نام 27ساعت پیش از مسابقه پایان می یابد
Appetite comes with eating.
<proverb>
با پیش رفت فعالیت تمایل افزایش می یابد.
[ضرب المثل]
wash in
پیچش بال بطوریکه زاویه نصب ان بطرف نوک کاهش یابد
dynamically
ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
west coast computer faire
یک نمایشگاه تجاری بزرگ ریزکامپیوتر که سالانه درسان فرانسیسکو گشایش می یابد
dynamic
ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
had health
ناخوشی
ill health
ناخوشی
sicknesses
ناخوشی
sickness
ناخوشی
illness
ناخوشی
maladies
ناخوشی
trichosis
ناخوشی مو
unhealthiness
ناخوشی
diseases
ناخوشی
malady
ناخوشی
disease
ناخوشی
illnesses
ناخوشی
indisposedness
ناخوشی
pathogenetic
ناخوشی زا
morbidness
ناخوشی
morbidity
ناخوشی
invalidism
ناخوشی
outdent
خطی از متن که نسبت به سایر خطوط یک پاراگراف بیشتر به سمت چپ بسط می یابد
rarefaction
جریان مافوق صوت درمجرای همگرا که در ان فشارکاهش یافته و سرعت شدیداافزایش یابد
maldemer
ناخوشی دریا
spelled
حمله ناخوشی
biliousness
ناخوشی زردابی
pathognomic
نماینده ناخوشی
mal de mer
ناخوشی دریا
morbific
ناخوشی اور
diagnoses
تشخیص ناخوشی
estival
ناخوشی تابستانی
microzym
میکرب ناخوشی
dermatopathy
ناخوشی پوست
pathognomomical
نماینده ناخوشی
morbid anatomy
از لحاظ ناخوشی
diseases of this nature
اینگونه ناخوشی ها
bulimy
ناخوشی گرسنگی
enteropathy
ناخوشی رودهای
spell
حمله ناخوشی
diagnosis
تشخیص ناخوشی
morbific
تولیدکننده ناخوشی
hepatic disease
ناخوشی جگر
livers
ناخوشی جگر
out break of a disease
شیوع ناخوشی
altitude sickness
ناخوشی ارتفاع
myopathy
ناخوشی ماهیچه
impaludism
ناخوشی مردابی
morbid
ویژه ناخوشی
to be infected with disease
ناخوشی راواگیرکردن
liver trouble
ناخوشی جگر
laryngopathy
ناخوشی خرخره
liver
ناخوشی جگر
spells
حمله ناخوشی
pathogeny
پیدایش ناخوشی
prototypes
اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
prototype
اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
attacked
اصابت یا نزول ناخوشی
morbidly
بطور ناخوشی یا فاسد
paragrahia
ناخوشی غلط نویسی
psychopathic
وابسته به ناخوشی دماغی
contagions
سرایت ناخوشی واگیر
contagion
سرایت ناخوشی واگیر
mycotic
دچار ناخوشی قارچی
pathogenesis
مبحث پیدایش ناخوشی
pestilence
ناخوشی همه جاگیر
arthropathy
ناخوشی بند یا مفصل
attacks
اصابت یا نزول ناخوشی
attack
اصابت یا نزول ناخوشی
bunt
ناخوشی قارچی گندم
qualms
ناخوشی همه جاگیر
sickleave
مرخصی بابت ناخوشی
illness faded her beauty
ناخوشی زیبایی اوراکاست
cirrhosis
ناخوشی الکی جگر
diagnostic
وابسته به تشخیص ناخوشی
pandemic
ناخوشی همه گیر
pandemics
ناخوشی همه گیر
qualm
ناخوشی همه جاگیر
to swing the lead
خود را به ناخوشی زدن
laryngopathy
ناخوشی خشک نای
he is liable to become sick
اماده ناخوشی است
immune from disease
مصون از گرفتن ناخوشی
epizootic
ناخوشی همه گیرحیوانی
unhealthy
ناخوش ناخوشی اور
foot rot
ناخوشی پا در گاو و گوسفند
pellagrous
دچار ناخوشی که در بالااشاره شد
metastasis
جابجا شدن ناخوشی
psychiater
پزشک ناخوشی دماغی
epidmic disease
ناخوشی همه جا گیر
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
idiopathy
علاقه خاص ناخوشی جداگانه
otological
وابسته به گوش یا ناخوشی هاان
nephritic
درمان کننده ناخوشی گرده
pathognomic
وابسته به تشخیص ناخوشی یا احساسات
mycetoma
یکجور ناخوشی فرچی در دست و پا
hydropathic
وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
pyretotherapy
معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
venturi
کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
backward chaining
روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
half life period
مدت زمان لازم برای فعالیت یک ماده رادیواکتیو است که به نصف مقدار اولیه خود کاهش یابد
countersignature
امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
foot and mouth
یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
pathognomonic
وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
to i. the germs of a disease
میکربهای یک ناخوشی را به کسی تلقیح کردن
To pretend sickness(ignorance).
تظاهر به ناخوشی ( بی اطلاعی وناآگاهی ) کردن
hydrargyia or rism
مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
the disease threatens to sprea
این ناخوشی خطر منتشر شدن دارد
framboesia
ناخوشی واگیرداری که درپوست سیاهان پیدامیشودواماسهایی میاورد
orthopaedy
معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
intercurreace
مداخله وقوع درمیان ورود یک ناخوشی درناخوشی دیگر
germtheory
فرض اینکه میکروب وسیله واگیره ناخوشی است
average propensity to consume
میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
average propensity to save
میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
push pull
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
subscriber
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscribers
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
mercantilists
مرکانتیلیست ها اقتصاددانانی که معتقد بودندرفاه اقتصادی یک کشور دراثر بوجود امدن مازاد در ترازپرداختها و تراکم طلا وسایرفلزات گرانقیمت افزایش می یابد
pellagra
یکجور ناخوشی که پوست رامی ترکاندو بساک ه انسانرابدیوانگی می کشاند
humoral pathology
علم ناخوشی شناسی که به موجب ان همه بیماریهارانتیجه فسادخلط هامیدانند
trans shipment
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
expansion card
کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
galvanist
متخصص تولید نیروی کهربایی با عمل شیمیایی یامعالجه ناخوشی با برق
pebrine
یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
psilosis
یکجور ناخوشی گرمسیری که نشانه ان زخم شدن شامه مخاطی دهان است
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
mask design
اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
pliantly polonica
یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
vives
یکجور ناخوشی گوش که کره اسبهای تازه بعلف بسته بدان دچار می شوند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com