Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
She is very particular ( specific ) about her appearance .
درباره سرووضعش خیلی مقید است
Other Matches
I have thought long and hard about it.
خیلی عمیق و دراز مدت درباره اش فکر کردم.
there is no style about her
سرووضعش زیبایی
to make a complaint
[about]
شکایت کردن
[درباره]
[مثال: ناراضی بودن درباره کالا یا سرویس]
help
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helped
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
she has a well poised head
وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
go great guns
<idiom>
موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
paint oneself into a corner
<idiom>
گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
i am very keen on going there
من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
microfilms
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce
صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
conditional
مقید
pent
مقید
limited
مقید
limiting
مقید
bound up
مقید
particulars
مقید
bounden
مقید
modals
مقید
modal
مقید
bound
مقید
very low frequency
فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
binds
مقید کردن
bonding
مقید کردن
plenary
غیر مقید
plenaries
غیر مقید
fetter
مقید کردن
qualified power of attorney
وکالت مقید
absolutes
غیر مقید
absolute
غیر مقید
qualified endorsement
فهرنویسی مقید
bind
مقید کردن
fetters
مقید کردن
bind over
مقید کردن
fettered
مقید کردن
fettering
مقید کردن
conditional
موکول مقید
qualified confession
اقرار مقید
engaged column
ستون مقید
peg down
مقید کردن
qualified
مقید محدود
conditionally
بطور مقید
qualified indorsement
فهر نویسی مقید
restrictive indorsement
پشت نویسی مقید
qualified endorsement
پشت نویسی مقید
indenture
با سند مقید کردن
condition
شرط مقید کردن
sub modo
مشروط یا مضیق یا مقید
indenture
باسند مقید شدن
to pin somebody down on something
کسی را به چیزی مقید کردن
formal
مقید به اداب ورسوم اداری
rattling
خیلی تند خیلی خوب
ponderous
خیلی سنگین خیلی کودن
I always make a point of being on time . I always try to be punctual .
همیشه مقید هستم که سر وقت بیایم
I feel morally bound to …
از نظر اخلاقی خود را مقید می دانم که ...
He's a difficult man to pin down.
سخت است او
[مرد]
را مقید کرد.
bearbaiting
نوعی تفریح که دران سگهارابجان خرس مقید درزنجیرمیاندازند
emergencies
خیلی خیلی فوری
emergency
خیلی خیلی فوری
jim dandy
ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
bound
خیز محدود کردن مقید کردن بستن
bind
گرفتار واسیر کردن مقید کردن
binds
گرفتار واسیر کردن مقید کردن
quoad
درباره
re
درباره .....
concerning
درباره
in re
درباره
about
درباره
on
درباره
re-
درباره
re-
درباره .....
touching
درباره
toward
درباره
re
درباره
to reflect
[on]
فکرکردن
[درباره]
my sentiment toward him
عقیده من درباره او
of
در سوی درباره
towards
درباره مقارن
respecting
درخصوص درباره
to reflect
[on]
تامل کردن
[درباره]
gospel
بشارت درباره مسیح
I am hopeful about the future.
درباره آینده امیدوارهستم
price expectation
انتظارات درباره قیمت
to think
[of]
فکر کردن
[درباره]
attend to
نظر دادن درباره
book review
مقاله درباره کتاب
nomographer
نویسنده کتاب درباره
traversabel
سخنرانی درباره مسافرت
as respects ...
درباره ...
[با توجه به اینکه... ]
gospels
بشارت درباره مسیح
all about
همه چیز درباره
to crab
[American E]
[about something]
قر زدن
[درباره چیزی]
to nag
[about something]
نق نق زدن
[درباره چیزی]
travelogues
سخنرانی درباره مسافرت
to moan
نق نق زدن
[درباره چیزی]
travelogue
سخنرانی درباره مسافرت
travelogs
سخنرانی درباره مسافرت
to gripe
نق نق زدن
[درباره چیزی]
monographs
رساله درباره یک موضوع
to bitch
[American E]
[about something]
قر زدن
[درباره چیزی]
to nag
[about something]
قر زدن
[درباره چیزی]
to moan
قر زدن
[درباره چیزی]
to gripe
قر زدن
[درباره چیزی]
to kvetch
[American E]
[about something]
قر زدن
[درباره چیزی]
to grouch
قر زدن
[درباره چیزی]
to grouse
[about somt.]
قر زدن
[درباره چیزی]
to kvetch
[American E]
[about something]
نق نق زدن
[درباره چیزی]
to crab
[American E]
[about something]
نق نق زدن
[درباره چیزی]
monograph
رساله درباره یک موضوع
to grouch
نق نق زدن
[درباره چیزی]
to grouse
[about somt.]
نق نق زدن
[درباره چیزی]
I am certain of it.
من درباره اش مطمئن هستم.
to bitch
[American E]
[about something]
نق نق زدن
[درباره چیزی]
to tie up
مقید کردن حبس کردن
I am not aware of that.
<idiom>
درباره اش آگاه نیستم.
[اصطلاح]
kailyard school
مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
parley
مذاکره درباره صلح موقت
parleyed
مذاکره درباره صلح موقت
parleying
مذاکره درباره صلح موقت
parleys
مذاکره درباره صلح موقت
in qviries r. to the accident
پرسش هایی درباره آن رویداد
leader
درباره سایر رکوردهای فایل
idyll
چکامه درباره زندگی روستایی
idylls
چکامه درباره زندگی روستایی
To comment on something ( someone ) .
درباره چیزی ( کسی ) نظردادن
To put something to the vote.
درباره چیزی رأی گرفتن
To investigate something.
درباره چیزی تحقیق کردن
render judgement on
حکم کردن درباره کسی
symposia
مقالات گوناگون درباره یک موضوع
symposium
مقالات گوناگون درباره یک موضوع
to sit
درباره موضوعی جلسه کردن
to put something to the vote
درباره چیزی رای دادن
to obtaini. on anything
درباره چیزی اگاهی یافتن
shoptald
گفتگو درباره وضع کسب
symposiums
مقالات گوناگون درباره یک موضوع
to kvetch
[American E]
[about something]
گله کردن
[درباره چیزی]
leaders
درباره سایر رکوردهای فایل
idyl
چکامه درباره زندگی روستایی
to crab
[American E]
[about something]
ناله کردن
[درباره چیزی]
to gripe
گله کردن
[درباره چیزی]
to grouch
ناله کردن
[درباره چیزی]
to crab
[American E]
[about something]
غرغر کردن
[درباره چیزی]
to nag
[about something]
غرغر کردن
[درباره چیزی]
to grouch
غرغر کردن
[درباره چیزی]
to grouse
[about somt.]
غرغر کردن
[درباره چیزی]
to bitch
[American E]
[about something]
گله کردن
[درباره چیزی]
to crab
[American E]
[about something]
گله کردن
[درباره چیزی]
to grouse
[about somt.]
ناله کردن
[درباره چیزی]
to grouch
گله کردن
[درباره چیزی]
to gripe
ناله کردن
[درباره چیزی]
to bitch
[American E]
[about something]
غرغر کردن
[درباره چیزی]
to moan
غرغر کردن
[درباره چیزی]
to moan
گله کردن
[درباره چیزی]
to grouse
[about somt.]
گله کردن
[درباره چیزی]
to nag
[about something]
گله کردن
[درباره چیزی]
to gripe
غرغر کردن
[درباره چیزی]
to moan
ناله کردن
[درباره چیزی]
to bitch
[American E]
[about something]
ناله کردن
[درباره چیزی]
to kvetch
[American E]
[about something]
غرغر کردن
[درباره چیزی]
to kvetch
[American E]
[about something]
ناله کردن
[درباره چیزی]
to nag
[about something]
ناله کردن
[درباره چیزی]
operational
اطلاعات درباره عملیات طبیعی سیستم
cycles
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
bespeak
قبلا درباره چیزی صحبت کردن
cycled
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycle
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
vent for surplus theory of trade
نظریه تجارت "درباره استفاده از مازاد "
specification
ی درباره تواناییهای برنامه , مشخصات و روش ها
to think well of a person
درباره کسی خوش گمان بودن
helps
نمایش اطلاعات درباره یک برنامه یا تابع
globally
همه اطلاعات درباره یک شکل یا کار
dopes
اطلاعات درباره نتیجه احتمالی مسابقه
global
همه اطلاعات درباره یک شکل یا کار
poetics
رسالهای درباره شعر وزیبایی شناسی
to fancy oneself
عقیده خوب درباره خود داشتن
help
نمایش اطلاعات درباره یک برنامه یا تابع
permanent income hypothesis
فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
dope
اطلاعات درباره نتیجه احتمالی مسابقه
seventh heaven
<idiom>
شرح دادن درباره خوش بودنت
helped
نمایش اطلاعات درباره یک برنامه یا تابع
expert
شخصی که درباره موضوعی بسیار می داند
experts
شخصی که درباره موضوعی بسیار می داند
consultary response
نظر محکمه حقوقی درباره یک دعوی خاص
cacogenics
رشتهای از علم درباره فسادو خرابی نژاد
to think badly of somebody
درباره کسی نظر
[عقیده]
بدی داشتن
to negotiate
[about; on; for]
something
[with somebody]
گفتگو و معامله کردن
[با کسی درباره چیزی]
The officers were brifed on (about) the detailes.
افسران درباره جزییات مطلع ( توجیه شدند )
personals
بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
pornography
نقاشی یانوشته خارج ازاخلاق درباره مسائل جنسی
significant
یاتی درباره یک موضوع بیان میکند , با انتساب مقدار به هر یک
I wI'll not comment on this issue.
درباره این مطلب اظهار نظری نمی کنم
mechanics
علمی که درباره اثر نیرو بر اجسام بحث میکند
thermostatics
اصول نظری یا فرضیه علمی درباره موازنه گرما
significantly
یاتی درباره یک موضوع بیان میکند , با انتساب مقدار به هر یک
header
پانچ کارت حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهای مجموعه
status
ثباتی که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com