Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
to think well of a person
درباره کسی خوش گمان بودن
Other Matches
to make a complaint
[about]
شکایت کردن
[درباره]
[مثال: ناراضی بودن درباره کالا یا سرویس]
think well of
خوش گمان بودن به
help
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helped
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
guessed
گمان
guess
گمان
thought
گمان
impressions
گمان
impression
گمان
they suspect him of lying
گمان
surmising
گمان
surmises
گمان
surmised
گمان
surmise
گمان
guesses
گمان
assumption
گمان
thoughts
گمان
conjecture
گمان
ideas
گمان
idea
گمان
opinions
گمان
opinion
گمان
aims
گمان جهت
supposition
گمان پندار
doubt
گمان دودلی
doubted
گمان دودلی
doubting
گمان دودلی
suppositions
گمان پندار
doubts
گمان دودلی
supposes
گمان کردن
wis
گمان کردن
estimations
حدس گمان
supposable
گمان کردن
aim
گمان جهت
believes
گمان داشتن
estimation
حدس گمان
believed
گمان داشتن
believe
گمان داشتن
supposing
گمان کردن
suppose
گمان کردن
aimed
گمان جهت
suspects
گمان کردن
i do not think so
گمان نمیکنم
suspect
گمان کردن
trusting
نیک گمان
suspecting
گمان کردن
conjecture
گمان بردن
dubitate
گمان چیزنامعلوم
dubitation
گمان شک داشتن
belief
ایمان گمان
i suppose so
گمان میکنم
reckons
گمان کردن
think
گمان کردن
reckon
گمان کردن
thinks
گمان کردن
reckoned
گمان کردن
to think ill of any one
نسبت به کسی بد گمان
surmised
گمان بردن حدس
i have a hunch that
سخت گمان دارم که
to believe wrong
اشتباه گمان کردن
surmising
گمان بردن حدس
surmises
گمان بردن حدس
surmise
گمان بردن حدس
i suspect him to be a liar
گمان میکنم دروغگو باشد
open hearted
راست باز خوش گمان
outguess
در حدس و گمان برتری داشتن بر
i shoudel hardly think so
گمان نمیکنم اینطور باشد
hunch player
شرطبند از روی حدس و گمان
bark up the wrong tree
<idiom>
[درمورد چیزی گمان اشتباه کردن]
venriloquism
سخن گفتن بدانسان که گمان کنندصداازجای ....دهان بیرون میاید
Santa Claus
شخص موهومی که کودکان گمان میبرند درشب عیدمیلادمسیح میاید
pale face
سفید پوست لقبی است که گمان می کنندسرخ پوستان امریکایی بمردم سفیدپوست
concerning
درباره
re
درباره
re
درباره .....
re-
درباره
re-
درباره .....
about
درباره
quoad
درباره
on
درباره
touching
درباره
toward
درباره
in re
درباره
of
در سوی درباره
my sentiment toward him
عقیده من درباره او
respecting
درخصوص درباره
to reflect
[on]
فکرکردن
[درباره]
towards
درباره مقارن
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person .
مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate
سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
to bitch
[American E]
[about something]
نق نق زدن
[درباره چیزی]
traversabel
سخنرانی درباره مسافرت
to grouse
[about somt.]
قر زدن
[درباره چیزی]
to kvetch
[American E]
[about something]
نق نق زدن
[درباره چیزی]
to grouch
قر زدن
[درباره چیزی]
to crab
[American E]
[about something]
نق نق زدن
[درباره چیزی]
to moan
قر زدن
[درباره چیزی]
travelogs
سخنرانی درباره مسافرت
travelogue
سخنرانی درباره مسافرت
travelogues
سخنرانی درباره مسافرت
to kvetch
[American E]
[about something]
قر زدن
[درباره چیزی]
to crab
[American E]
[about something]
قر زدن
[درباره چیزی]
to bitch
[American E]
[about something]
قر زدن
[درباره چیزی]
to nag
[about something]
قر زدن
[درباره چیزی]
to gripe
قر زدن
[درباره چیزی]
to nag
[about something]
نق نق زدن
[درباره چیزی]
monograph
رساله درباره یک موضوع
monographs
رساله درباره یک موضوع
I am certain of it.
من درباره اش مطمئن هستم.
price expectation
انتظارات درباره قیمت
nomographer
نویسنده کتاب درباره
I am hopeful about the future.
درباره آینده امیدوارهستم
book review
مقاله درباره کتاب
attend to
نظر دادن درباره
gospels
بشارت درباره مسیح
to think
[of]
فکر کردن
[درباره]
all about
همه چیز درباره
as respects ...
درباره ...
[با توجه به اینکه... ]
to moan
نق نق زدن
[درباره چیزی]
to gripe
نق نق زدن
[درباره چیزی]
to grouch
نق نق زدن
[درباره چیزی]
to grouse
[about somt.]
نق نق زدن
[درباره چیزی]
to reflect
[on]
تامل کردن
[درباره]
gospel
بشارت درباره مسیح
contains
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views
د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contain
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to crab
[American E]
[about something]
گله کردن
[درباره چیزی]
idyl
چکامه درباره زندگی روستایی
to grouch
گله کردن
[درباره چیزی]
symposiums
مقالات گوناگون درباره یک موضوع
to gripe
گله کردن
[درباره چیزی]
to sit
درباره موضوعی جلسه کردن
to moan
گله کردن
[درباره چیزی]
to nag
[about something]
گله کردن
[درباره چیزی]
parley
مذاکره درباره صلح موقت
to bitch
[American E]
[about something]
گله کردن
[درباره چیزی]
To comment on something ( someone ) .
درباره چیزی ( کسی ) نظردادن
to grouse
[about somt.]
گله کردن
[درباره چیزی]
to kvetch
[American E]
[about something]
غرغر کردن
[درباره چیزی]
idyll
چکامه درباره زندگی روستایی
to put something to the vote
درباره چیزی رای دادن
to grouse
[about somt.]
غرغر کردن
[درباره چیزی]
to grouch
غرغر کردن
[درباره چیزی]
to gripe
غرغر کردن
[درباره چیزی]
to moan
غرغر کردن
[درباره چیزی]
to obtaini. on anything
درباره چیزی اگاهی یافتن
to nag
[about something]
غرغر کردن
[درباره چیزی]
to bitch
[American E]
[about something]
غرغر کردن
[درباره چیزی]
To investigate something.
درباره چیزی تحقیق کردن
to crab
[American E]
[about something]
غرغر کردن
[درباره چیزی]
To put something to the vote.
درباره چیزی رأی گرفتن
idylls
چکامه درباره زندگی روستایی
in qviries r. to the accident
پرسش هایی درباره آن رویداد
parleyed
مذاکره درباره صلح موقت
kailyard school
مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
to kvetch
[American E]
[about something]
ناله کردن
[درباره چیزی]
to grouse
[about somt.]
ناله کردن
[درباره چیزی]
leaders
درباره سایر رکوردهای فایل
I am not aware of that.
<idiom>
درباره اش آگاه نیستم.
[اصطلاح]
shoptald
گفتگو درباره وضع کسب
render judgement on
حکم کردن درباره کسی
to moan
ناله کردن
[درباره چیزی]
symposia
مقالات گوناگون درباره یک موضوع
symposium
مقالات گوناگون درباره یک موضوع
to gripe
ناله کردن
[درباره چیزی]
to grouch
ناله کردن
[درباره چیزی]
to kvetch
[American E]
[about something]
گله کردن
[درباره چیزی]
parleying
مذاکره درباره صلح موقت
parleys
مذاکره درباره صلح موقت
leader
درباره سایر رکوردهای فایل
to nag
[about something]
ناله کردن
[درباره چیزی]
to crab
[American E]
[about something]
ناله کردن
[درباره چیزی]
to bitch
[American E]
[about something]
ناله کردن
[درباره چیزی]
up to it/the job
<idiom>
مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
outnumbered
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbering
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbers
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumber
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
correspond
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to be in one's right mind
دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
to mind
مراقب بودن
[مواظب بودن]
[احتیاط کردن]
corresponded
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponds
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
vent for surplus theory of trade
نظریه تجارت "درباره استفاده از مازاد "
global
همه اطلاعات درباره یک شکل یا کار
cycle
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
specification
ی درباره تواناییهای برنامه , مشخصات و روش ها
to fancy oneself
عقیده خوب درباره خود داشتن
operational
اطلاعات درباره عملیات طبیعی سیستم
help
نمایش اطلاعات درباره یک برنامه یا تابع
She is very particular ( specific ) about her appearance .
درباره سرووضعش خیلی مقید است
cycles
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
helped
نمایش اطلاعات درباره یک برنامه یا تابع
cycled
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
globally
همه اطلاعات درباره یک شکل یا کار
seventh heaven
<idiom>
شرح دادن درباره خوش بودنت
dope
اطلاعات درباره نتیجه احتمالی مسابقه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com