Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
out of place
<idiom>
درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
Other Matches
range error
اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
glitch
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitches
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
mistakenness
در اشتباه بودن
I consider that a mistake.
[I regard that as a mistake.]
این به نظر من اشتباه است.
[این را من اشتباه بحساب می آورم.]
standstill
در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز
datum error
اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
snafu
اشتباه
errancy
اشتباه
in error
<adj.>
اشتباه
fallacies
اشتباه
mix-up
اشتباه
fumble
اشتباه
mix-ups
اشتباه
trip
اشتباه
tripped
اشتباه
trips
اشتباه
discrepancy
اشتباه
lap sus
اشتباه
overseen
در اشتباه
barratry
اشتباه
to put one in the wrong
اشتباه
fallacy
اشتباه
flounders
اشتباه
faults
اشتباه
faulted
اشتباه
mistakenness
اشتباه
floundering
اشتباه
errors
اشتباه
flounder
اشتباه
floundered
اشتباه
error
اشتباه
fault
اشتباه
fumbled
اشتباه
inerrant
بی اشتباه
jeofail
اشتباه
goof
اشتباه
goofed
اشتباه
wrong
اشتباه
faux pas
اشتباه
mistakes
اشتباه
goofs
اشتباه
wronging
اشتباه
wrongs
اشتباه
mistake
اشتباه
false
<adj.>
اشتباه
clanger
اشتباه
mistaking
اشتباه
incorrectness
اشتباه
goofing
اشتباه
fumbles
اشتباه
mix up
اشتباه
blunders
اشتباه بزرگ
faultily
<adv.>
بصورت اشتباه
mistaking
اشتباه کردن
make a mistake
<idiom>
اشتباه کردن
mistakes
اشتباه کردن
blunders
اشتباه لپی
blunders
اشتباه کردن
dead shot
تیر اشتباه
mistaken party
اشتباه کننده
faulted
تقصیر اشتباه
incorrectly
<adv.>
بصورت اشتباه
deflection error
اشتباه سمتی
misprints
اشتباه چاپی
misprint
اشتباه چاپی
miswrite
اشتباه نوشتن
you are mistaken
در اشتباه هستید
wrongly
<adv.>
بصورت اشتباه
syntax error
اشتباه ترکیبی
systematic error
اشتباه سیستماتیک
deflection error
اشتباه سمت
delivery error
اشتباه در تیراندازی
faults
تقصیر اشتباه
fault
تقصیر اشتباه
deflection error
اشتباه انحراف
miscarriages of justice
اشتباه قضایی
professional misconduct
اشتباه حرفهای
phonily
<adv.>
بصورت اشتباه
slip-up
اشتباه کردن
slip up
اشتباه کردن
faultily
<adv.>
بطور اشتباه
blooper
اشتباه احمقانه
falsely
<adv.>
بطور اشتباه
bedlam
اشتباه شدید
unerring
اشتباه نشدنی
absolute error
اشتباه مطلق
inaccuracies
اشتباه غلط
probable error
اشتباه احتمالی
mistaken
اشتباه کرده
fumble
اشتباه کردن
fumbles
اشتباه کردن
slip-ups
اشتباه کردن
blunderingly
ازروی اشتباه
falsely
<adv.>
بصورت اشتباه
wrongly
<adv.>
بطور اشتباه
phonily
<adv.>
بطور اشتباه
mistake
اشتباه کردن
I made a mistake . I was wrong.
من اشتباه کردم
peccant
اشتباه کار
miscarriage of justice
اشتباه قضایی
inaccuracy
اشتباه غلط
incorrectly
<adv.>
بطور اشتباه
computational
اشتباه در محاسبه
parachronism
اشتباه تاریخی
inaccuracies
خطا یا اشتباه
boo boo
اشتباه کاری
mistook
اشتباه کردن
boner
اشتباه مضحک
fumbled
اشتباه کردن
mistake of law
اشتباه حکمی
lapsus memoriac
اشتباه یا لغزش
slips
اشتباه کردن
slips
اشتباه لیزی
slipped
اشتباه کردن
slipped
اشتباه لیزی
slip
اشتباه کردن
goofing
اشتباه کردن
by mistake
<adv.>
بصورت اشتباه
by a mistake
<adv.>
بصورت اشتباه
as a result of a mistake
<adv.>
بصورت اشتباه
by accident
<adv.>
بصورت اشتباه
inadvertently
<adv.>
بصورت اشتباه
spuriously
<adv.>
بطور اشتباه
unintentionally
<adv.>
بطور اشتباه
lapsus linguac
اشتباه لپی
by mistake
<adv.>
بطور اشتباه
by a mistake
<adv.>
بطور اشتباه
flub
اشتباه احمقانه
slip
اشتباه لیزی
as a result of a mistake
<adv.>
بطور اشتباه
goofs
اشتباه کردن
goofed
اشتباه کردن
by accident
<adv.>
بطور اشتباه
inadvertently
<adv.>
بطور اشتباه
unintentionally
<adv.>
بصورت اشتباه
goof
اشتباه کردن
spuriously
<adv.>
بصورت اشتباه
peccadillos
اشتباه کوچک
to goof up
[American E]
اشتباه کردن
to read wrong
اشتباه
[ی]
خواندن
typo
اشتباه تایپی
typing error
اشتباه تایپی
peccadilloes
اشتباه کوچک
peccadillo
اشتباه کوچک
to make a mistake
اشتباه کردن
unmistakable
خالی از اشتباه
to make an error
اشتباه کردن
fallible
اشتباه کننده
off the beam
<idiom>
اشتباه ،خطا
disabusing
از اشتباه دراوردن
misstep
اشتباه درقضاوت
blame
اشتباه گناه
inaccuracy
خطا یا اشتباه
blames
اشتباه گناه
blaming
اشتباه گناه
dispersion error
اشتباه پراکندگی
oversights
اشتباه نظری
oversight
اشتباه نظری
erroneous
غلط اشتباه
blamed
اشتباه گناه
malentendu
اشتباه فهمیدن
blundered
اشتباه کردن
blundered
اشتباه لپی
blundered
اشتباه بزرگ
blunder
اشتباه لپی
misplay
بازی اشتباه
blunder
اشتباه بزرگ
misguidely
از روی اشتباه
blunder
اشتباه کردن
mistakable
قابل اشتباه
miscue
اشتباه کردن
mils trip
اشتباه میلیمی
metachronism
اشتباه تاریخی
misconstrued
اشتباه کردن
mistake of fact
اشتباه موضوعی
misconstruing
اشتباه کردن
blundering
اشتباه کردن
bunglers
اشتباه کار
to set
از اشتباه دراوردن
trip up
<idiom>
اشتباه کردن
disabuse
از اشتباه دراوردن
disabused
از اشتباه دراوردن
bungler
اشتباه کار
disabuses
از اشتباه دراوردن
misconstrues
اشتباه کردن
to put wise
از اشتباه دراوردن
blundering
اشتباه بزرگ
miscalculations
محاسبه اشتباه
miscalculation
محاسبه اشتباه
bloomer
اشتباه احمقانه
slip of the tongue
<idiom>
اشتباه لپی
misconstrue
اشتباه کردن
blundering
اشتباه لپی
mistaking
درست نفهمیدن اشتباه
inerrancy
فاقد غلط و اشتباه
unequivocal
صریح اشتباه نشدنی
unequivocally
صریح اشتباه نشدنی
slip
اشتباه در نقشه خوانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com