English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 135 (7 milliseconds)
English Persian
southwestward درجهت جنوب باختری
southwestwards درجهت جنوب باختری
Other Matches
south western جنوب باختری
south westerly جنوب باختری
south-west جنوب غربی سوی جنوب باختر
south-east جنوب شرقی سوی جنوب شرق
south westerly سوی جنوب غرب یا جنوب باختر
south east جنوب خاوری جنوب شرقی
south west جنوب باختر جنوب غربی
occident باختری
westerner باختری
westerners باختری
western باختری
westerns باختری
bactrian باختری
hesperian باختری
occidental باختری
westerly باختری
northwest شمال باختری
bactrian camel شتر باختری
occidentalism پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
counter درجهت مخالف
In the opposite direction . درجهت مخالف
countering درجهت مخالف
downwind درجهت باد
with بطرف درجهت
countered درجهت مخالف
clockwise درجهت ساعت
on the bow درجهت سینه
downstroke ضربه درجهت پایین
luff حرکت کشتی درجهت باد
slash pocket جیب عمودی درجهت درزلباس
lie to درجهت باد توقف کردن
clockwise درجهت گردش عقربههای ساعت
kestrels چرخ یکجوربازکوچک که درجهت مخالف بادپروازکند
sympodium منحرف شونده یا ممتد درجهت محوری
kestrel چرخ یکجوربازکوچک که درجهت مخالف بادپروازکند
subcontrary مغایر درمرحله فرعی درجهت متقابل
omnidirectional گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
counterclockwise درجهت مخالف حرکت عقربه ساعت
linebreeding پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
wing heavy تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
branch cutoff دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
south <adj.> جنوب
south جنوب
southeast جنوب خاوری
soiuth ward بسوی جنوب
south west در جنوب باختر
southeast جنوب شرقی
the south pole قطب جنوب
south western جنوب غربی
south west جنوب غرب
south wards بسوی جنوب
south east جنوب شرق
south east در جنوب خاور
south easterly جنوب خاوری
southland سرزمین جنوب
south eastern جنوب خاوری
south eastern جنوب شرقی
soiuthern cross صلیب جنوب
notus باد جنوب
azimuth نقطه جنوب
southern اهل جنوب
southbound عازم جنوب
south-east جنوب شرق
sou'westers جنوب غربی
south-western جنوب غربی
southerner اهل جنوب
southerners اهل جنوب
south-eastern جنوب شرقی
southward سوی جنوب
lowlander اهل جنوب
south-west جنوب غرب
Antarctic قطب جنوب
South Pole قطب جنوب
southwestward بسوی جنوب غربی
southwesterner اهل جنوب غربی
southwestern واقع در جنوب غربی
southwest واقع در جنوب غربی
southeaster توفان جنوب شرقی
southwestwards بسوی جنوب غربی
southeastward بطرف جنوب شرقی
southwester باد جنوب غربی
southeastward در جهت جنوب خاوری
southeaster باد جنوب شرقی
southernmost در اقصی نقطه جنوب
south west سوی جنوب باختر
libecchio باد جنوب غربی
south easterly سوی جنوب خاور
souithernism رسوم واداب جنوب
south east سوی جنوب خاور
antarctic circle مدار قطب جنوب
in a south easterly direction از جهت جنوب خاور
southern جنوبا بطرف جنوب
celestial body south pole قطب جنوب عالم
Antarctic مربوط به قطب جنوب
libeccio باد جنوب غربی
their p was toward the south چشم اندازانهابسوی جنوب بود
souithernism لغت و اصطلاحات مخصوص جنوب
south بسوی جنوب نیم روز
southwester توفان یا تندباد جنوب غربی
southeasterner ساکن نواحی جنوب شرقی
south wards بطرف جنوب متمایل بجنوب
soputheasternmost در دورترین نقطه جنوب شرقی
soiuth ward بطرف جنوب متمایل بجنوب
judea یهودیه که قسمتی از جنوب فلسطین بوده
Makri [Fethiye] شهر بندری فتیه در جنوب ترکیه
royal palm نخل بلند جنوب فلوریدا و کوبا
aardwolf کفتار بومی جنوب و مشرق افریقا
bahama islands جزایرباهاما واقع درهندغربی و جنوب فلوریدا
water moccasin مار سمی ابزی جنوب امریکا
peafowl قوقاول بزرگ صحرایی جنوب اسیا
galleta چمن با دوام جنوب امریکا و مکزیکو
zulu اهل ناتال در جنوب افریقا ناتالی
seato forces نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
platypus پستاندار ابزی ومنقاردار و صدفخوار جنوب استرالیا
wilton نام شهری در جنوب " ویلت شایر" انگلستان
ASEAN مخفف همبستگی ملل جنوب شرقی آسیا
Monaco ناحیه " موناکو" واقع در جنوب شرقی فرانسه
shout song سرودهای مذهبی خیلی بلندسیاه پوستان جنوب امریکا
joshua tree درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
razorback خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
arrdwolf [حیوانی شبیه کفتار بومی جنوب و شرق آفریقا]
totalitarianism سیستم حکومتی که در جمیع شئون زندگی فردی افراد یک ملت دخالت کرده ان را تابع برنامه کلی دولت می سازدکه این برنامه ممکن است درجهت منافع یک فرد یا یک گروه یا یک طبقه و یا کل اجتماع تنظیم شده باشد
hottentot یکی از انواع بومیهای جنوب افریقا که اندامی کوتاه ورنگ قهوهای مایل به زرددارند
e c e کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
nautilus حلزونهای گرمسیری مارپیچی جنوب اقیانوس ساکن و اقیانوس هند
China denies militarizing South China Sea. چین را تکذیب نظامی جنوب دریای چین است.
colombo plan طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
Murghi rugs فرش های مرغی [این طرح در فرش های جنوب ایران بیشتر دیده شده و نمادی از مرغ یا خروس را بصورت شکل هندسی نشان می دهد.]
Gabbeh گبه [با قالیچه های درشت باف و زبر که ریشه عشایری داشته و منسوب به خراسان و جنوب ایران می باشند. طرح های آن ساده و از رنگ های روشن با گره های فارسی و ترکی می باشد.]
karachoph design لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
khamseh خمسه [در جنوب غرب ایران و از پنج قبیله قدیمی ایران تشکیل شده که در گذشته با قبائل دیگر منطقه اتحادیه ای را در مقابل ایل قشقایی بوجود آورده بودند. امروز نقش خمسه بیشتر با طرح بهارلو شناخته می شود.]
Lori Pambak motif ترنج لری [پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
Khotan rug فرش ختن [این شهر در جنوب ترکستان چین واقع می باشد و سابقه سیصد ساله در فرش بافی دارد. اکثر لچک های ترنجی را منسوب به این منطقه می دانند و از پودهای پشمی و گاه نخ های زربفت در طرح ها استفاده می شود.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com