Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 213 (13 milliseconds)
English	Persian
high grade	درجه اعلی
tiptop	درجه اعلی
Search result with all words
summit	اعلی درجه
summits	اعلی درجه
maximised	به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximises	به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximising	به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximize	به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximized	به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizes	به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizing	به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
apogee	ذروه اعلی درجه
tip top	بهترین اعلی درجه
Other Matches
super	:اعلی
superfine	اعلی
nobby	اعلی
great grand father	جد اعلی
culmination	حد اعلی
topnotch	اعلی
high tide	حد اعلی
supreme	اعلی
forebear	جد اعلی
forebears	جد اعلی
high tides	حد اعلی
topmost	اعلی ترین
gnathitis	ورم فک اعلی
superi or quality	جنس اعلی
radius	زند اعلی
worsted	پشم اعلی
spoke bone	زند اعلی
primely	بطور اعلی
orange pekoe	چای زرین اعلی
top flight	اعلی ترین مرتبه
salad oil	روغن زیتون اعلی
forbears	جد اعلی احتراز کردن
forbear	جد اعلی احتراز کردن
beam attack	تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
whatman	کاغذ اعلی مخصوص ترسیم وطراحی
jadeite	یشم اعلی که در برمه یافت میشود
elevation indicator	صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch	درجه روی بازوی درجه داران
manchet	قرص نام ساخته شده از گندم اعلی وخالص
sighting bar	ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third class	درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation	درجه ارتفاع درجه بلندی
third-class	درجه سوم بلیط درجه 3
sighting leaf	ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
brevet	درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
division police petty officer	درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
master at arms	درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
gage=gauge	درجه
gauge glass	درجه اب
gauge=gage	درجه
gauges	درجه
second class	درجه 2
third rate	درجه سه
copesetic	درجه یک
first class	درجه یک
marks	درجه
mark	درجه
copacetic	درجه یک
first string	درجه یک
classy	درجه یک
gage	درجه
gauged	درجه
elevations	درجه
chinical t.	درجه
grade	درجه
elevation	درجه
kyu	درجه
nobby	درجه یک
clinical thermometer	درجه
scalage	درجه
gauge	درجه
run of the mine	بی درجه
grades	درجه
echelons	درجه
echelon	درجه
low grade	کم درجه
proportions	درجه
ranks	درجه
pitch	درجه
pitches	درجه
ranked	درجه
aquastat	درجه
top-notch	درجه یک
title	درجه
titles	درجه
slap-up	درجه یک
number one	درجه یک
second class	درجه دو
proportion	درجه
third-rate	درجه سه
degree	درجه
equally <adv.>	به یک درجه
just as well <adv.>	به یک درجه
scale	درجه
high-class	درجه یک
rank	درجه
tophole	درجه یک
top hole	درجه یک
second rate	درجه دو
second-rate	درجه دو
top	درجه یک
lengths	درجه
length	درجه
rates	درجه
degrees	درجه
topnotch	درجه یک
rate	درجه
degree of freedom	درجه ازادی
honorary	درجه افتخاری
graduation	درجه بندی
grading	درجه بندی
degree of dissociation	درجه تفکیک
largely	تا درجه زیادی
cope flask	درجه روئی
degree of crystalinity	درجه بلورینگی
d.p	درجه بسپارش
degree of advancement	درجه پیشرفت
degree of centralization	درجه تمرکز
degree of compaction	درجه تراکم
clump	درجه سردوشی
dan	درجه درکاراته
degree of curve	درجه انحناء
graduation	درجه گرفتن
doctorate	درجه دکتری
bar sight	شکاف درجه
baccslavreate	درجه شوالیه
pinnacle	منتهی درجه
baccalaureate	درجه باشلیه
anti knock property	درجه اکتان
scaling	درجه بندی
angle of elevation	زاویه درجه
clumped	درجه سردوشی
clumping	درجه سردوشی
clumps	درجه سردوشی
advancement in rating	ارتقاء درجه
adjusted elevation	درجه تنظیمی
fluidity	درجه سفتی
supremely	با علی درجه
adjustability	درجه انطباق
quantum	درجه میزان
pinnacles	منتهی درجه
bar sight	ستون درجه
battle sight	درجه جنگی
consistency	درجه غلظت
consistence	درجه غلظت
confidence level	درجه اطمینان
centigrade degree	درجه صدبخشی
doctorates	درجه دکتری
stair	مرتبه درجه
shade	درجه رنگ
shades	درجه رنگ
shadings	درجه رنگ
comparative	درجه تفضیلی
calibration	درجه بندی
brick layer	بنای درجه دو
comparatives	درجه تفضیلی
baume degree	درجه بومه
battle sight	شکاف درجه
puny	درجه پست
standard rudder	51 درجه سکان
tip top	بالاترین درجه
tiptop	بالاترین درجه
to take one's d.	درجه گرفتن
trial elevation	درجه ازمایشی
viscosity	درجه غلیظی
void ratio	درجه تخلخل
head over heels <idiom>	منتهای درجه
hold a candle to <idiom>	درهمان درجه
economy class	درجه توریستی
standard class	درجه استاندارد
thirty degree cut	برش 03 درجه
third rater	درجه سوم
strain hardness	سختی درجه
summated ratings	مجموع درجه ها
superlatively	در درجه عالی
supply sergeant	درجه دارتدارکات
t. far	تا این درجه
tenth rate	درجه دهم
tertiary alcohol	الکل 3 درجه
tertiary amine	امین 3 درجه
tertiary carbon	کربن 3 درجه
tertiary hydrogen	هیدروژن 3 درجه
the positive d.	درجه مطلق
third class road	جاده درجه سه
third degree of readiness	امادگی درجه سه
coarse wool	پشم درجه دو
water hardness	درجه سختی آب
white wool	پشم درجه یک
alacrity [speed]	درجه تندی
celerity	درجه تندی
easiness [quickness]	درجه تندی
fleetness	درجه تندی
nippiness	درجه تندی
promptitude	درجه تندی
promptness	درجه تندی
quickness	درجه تندی
rapidity	درجه تندی
rapidness	درجه تندی
speediness	درجه تندی
speed of action	درجه تندی
which grade are you in?	که درجه شما را در؟
swiftness	درجه تندی
so far	تا این درجه
first class brick	اجر درجه یک
first rate	درجه اول
first rate	نخستین درجه
first water	درجه اول
fuel grade	درجه سوخت
gaduate	درجه دار
gradational	به ترتیب درجه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com