English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
specification درجه بالای دقت یا مشخصات زیاد
Other Matches
highs دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highest دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high airburst ترکش هوایی در ارتفاع زیاد ترکش بالای افسر تیر
high fidelity ایجاد صدا با عالی ترین درجه وشباهت زیاد به اصل ومبداء ان
hard spun [نخ با تاب زیاد با زاویه ای معادل سی تا چهل و پنج درجه نسبت به محور عمودی]
overhead clearance حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
overhead cover پوشش بالای سر روپوش بالای سر
pop برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pops برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
crest clearing محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
beam attack تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
load call وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
elevation indicator صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch درجه روی بازوی درجه داران
compression ignition احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
I didnt get much sleep. زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
sighting bar ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third class درجه سوم بلیط درجه 3
third-class درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation درجه ارتفاع درجه بلندی
transom پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
sighting leaf ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
overbuild زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
characteristics مشخصات
characteristic مشخصات
paticular مشخصات
specs مشخصات
specification مشخصات
identities مشخصات
particulars مشخصات
characteristically مشخصات
definitions مشخصات
identity مشخصات
definition مشخصات
specifications مشخصات
rating plate پلاک مشخصات
specification دفترچه مشخصات
rating plate صفحه مشخصات
spec مشخصات بالا
impedance characteristic مشخصات امپدانس
contract specification مشخصات قرارداد
technical specifications مشخصات فنی
bale mark مشخصات عدل
job specification مشخصات شغلی
filespec مشخصات فایل
papering ورقه مشخصات کشتی
particular specification مشخصات ویژه در قرارداد
target description شرح مشخصات هدف
format حدود و مشخصات فرش
security مشخصات کاربران مجاز
particulars جزئیات خصوصیات مشخصات
papers ورقه مشخصات کشتی
papered ورقه مشخصات کشتی
paper ورقه مشخصات کشتی
string برچسب مشخصات یک رشته
general specification مشخصات عمومی قرارداد
ammunition data card کارت مشخصات مهمات
characteristics مشخصات ومختصات وسایل
ems مشخصات حافظه گسترشی
title مشخصات دیسک با توجه به محتوای آن
physical characteristics مشخصات زمین خصوصیات بدنی
sourcing of suppliers یافتن اسامی و مشخصات فروشندگان
cataloging فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
cataloged فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogue فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogs فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogued فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogues فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
characteristic اندازه گیری مشخصات یک عنصر
titles مشخصات دیسک با توجه به محتوای آن
characteristically اندازه گیری مشخصات یک عنصر
headers اطلاعات مشخصات در ابتدای نوار
tidal tables جداول مشخصات جذر و مددریا
charge sheet ورقه حاوی مشخصات متهم
matrolinous پارهای ازصفات و مشخصات از مادر
charge sheets ورقه حاوی مشخصات متهم
cataloguing فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
enhanced expanded memory specification مشخصات حافظه گسترشی پیشرفته
described بیان مشخصات کسی یا چیزی
describing بیان مشخصات کسی یا چیزی
header اطلاعات مشخصات در ابتدای نوار
damping charactristics مشخصات خفه شدن ارتعاش
describe بیان مشخصات کسی یا چیزی
describes بیان مشخصات کسی یا چیزی
brevet درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
chips طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
specification ی درباره تواناییهای برنامه , مشخصات و روش ها
per طبق جزئیات که در مشخصات گفته شده
specification یات مشخصات ساخته نشده باشد
chip طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
badge reader ماشینی که داده را از یک نشانه مشخصات می خواند
functional condition code کد یا علامت مشخصات عمل کرد مهمات
highs وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
highest وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
high وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
specific duties عوارض گمرکی براساس مشخصات کالا
projected پیش بینی مشخصات آینده یک مجموعه داده
Type cable مشخصات کابل معرفی شده توسط IBM
label رکورد حاوی مشخصات فایل ذخیره شده
assault area diagram نمودار مشخصات منطقه هجوم عملیات اب خاکی
labeling رکورد حاوی مشخصات فایل ذخیره شده
labels رکورد حاوی مشخصات فایل ذخیره شده
project پیش بینی مشخصات آینده یک مجموعه داده
projects پیش بینی مشخصات آینده یک مجموعه داده
blueprints تجدید ساختمان اتومبیل طبق مشخصات کارخانه
blueprint تجدید ساختمان اتومبیل طبق مشخصات کارخانه
Green Book مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
labelled رکورد حاوی مشخصات فایل ذخیره شده
inherits یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
throughput بیشترین خروجی وسیله که با مشخصات اصلی مط ابق باشد
inheriting یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
headers بخشی از داده در ابتدای نوار مغناطیسی که حاوی مشخصات
aviation weather مشخصات ویژه اب و هوایی که به پرواز و عملکردهواپیما مربوط میشود
header بخشی از داده در ابتدای نوار مغناطیسی که حاوی مشخصات
inherit یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
work drawing نقشه یاتفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
filename کد مشخصات دیسکت که به برنامه اختصاص داده شده است
shop drawing نقشه یا تفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
service marking علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
over بالای
overhead بالای سر
overhead در بالای سر
above بالای
atop of بالای
above بالای سر
upping بالای
into the bargain بالای ان
oer بالای
upped بالای
up بالای
outreach بالای سر
over بالای سر
at the top of در بالای
atop of در بالای
over- بالای سر
over- بالای
log وارد کردن داده مشخصات مختلف مثل کلمه رمز
logs وارد کردن داده مشخصات مختلف مثل کلمه رمز
The specifications of this machine are fully detailed in the catalog . مشخصات این دستگاه در کاتولوگ مفصل شرح داده شده
roof tree کش بالای شیروانی
oer بالای سر روی سر
uptown بالای شهر
mean high water اب بالای میانگین
mantel board در بالای بخاری
knap بالای تپه
ridge piece کش بالای شیروانی
ridge pole کش بالای شیروانی
fanlight پنجره بالای در
fanlights پنجره بالای در
in- بالای روی
aloft در بالای زمین
in بالای روی
ridge tree کش بالای شیروانی
overhead stroke ضربه از بالای سر
overhead forehand فورهند از بالای سر
plunging fire اتش بالای سر
pressure above the atmosphere فشار بالای جو
overhead cover حفاظ بالای سر
overhead backhand بک هند از بالای سر
upstream بالای رودخانه
over the horizon بالای افق
crow's nest بالای بلندی
over the horizon از بالای افق
up the street بالای خیابان
crowns بالای هرچیزی
crown بالای هرچیزی
rooftops بالای بام
run over <idiom> حرکت از بالای
on بالای در باره
fan light پنجره بالای در
It passed over my head. از بالای سرم رد شد
rooftop بالای بام
above the earth بالای زمین
rates بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
din سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها
configured off وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
lotus intel مشخصات حافظه گسترشی لوتوس- اینتل مایکروسافت specification expandedmemory icrosoft
rate بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
configured out وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
configured in وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
superlunary واقع بر بالای ماه
exoatmosphere ترکش اتمی بالای جو
penthouse اطاقک بالای بام
refereeing داور بالای والیبال
referees داور بالای والیبال
the sky is above us آسمان بالای سر ماست
intercepting ditch ابرو بالای خاکبرداری
rain water head طشتک بالای ناودان
penthouses اطاقک بالای بام
on station پروازهواپیما بالای هدف
bed moulding گچبری بالای کتیبه
aloft سطوح بالا در بالای
bartizan کنگره بالای برج
refereed داور بالای والیبال
aboveground در بالای سطح زمین
aerospace projection operations بالای منطقه عملیات
spike over the block ابشار از بالای دفاع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com