Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (39 milliseconds)
English
Persian
gradate
درجه بندی کردن مخلوط کردن
Other Matches
grades
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
ratings
طبقه بندی کردن درجه بندی
rating
طبقه بندی کردن درجه بندی
gaduate
درجه بندی کردن تغلیظ کردن
segregation
جدا کردن درجه بندی کردن
downgrade
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
rates
درجه بندی کردن
rate
درجه بندی کردن
graduate
درجه بندی کردن
grades
درجه بندی کردن
graduating
درجه بندی کردن
graduates
درجه بندی کردن
echelonment
درجه بندی کردن
grade
درجه بندی کردن
grades
نوع درجه بندی کردن
grade
نوع درجه بندی کردن
ranks
درجه دادن دسته بندی کردن
rank
درجه دادن دسته بندی کردن
ranked
درجه دادن دسته بندی کردن
dialled
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dials
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dial
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialed
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
grader
ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد
admix
مخلوط شدن بهم پیوستن مخلوط کردن امیختن
evaluation rating
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
carpet classification
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
grades
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
time
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
timed
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
times
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
ming
ذکر کردن مخلوط کردن
blends
مخلوط کردن رقیق کردن
blend
مخلوط کردن رقیق کردن
calibrated
درجه بندی
calibrate
درجه بندی
calibrates
درجه بندی
scaling
درجه بندی
ratings
درجه بندی
scale
درجه بندی
grade
درجه بندی
gradations
درجه بندی
graduation
درجه بندی
calibrating
درجه بندی
grades
درجه بندی
calibration
درجه بندی
grading
درجه بندی
rating
درجه بندی
gradation
درجه بندی
puddle
مخلوط کردن
intermingles
با هم مخلوط کردن
intermeddle
مخلوط کردن
interlard
مخلوط کردن
meddles
مخلوط کردن
puddles
مخلوط کردن
meddle
مخلوط کردن
syncrasy
مخلوط کردن
mingling
مخلوط کردن
mingled
مخلوط کردن
intermingled
با هم مخلوط کردن
intermingle
با هم مخلوط کردن
mingles
مخلوط کردن
mingle
مخلوط کردن
mixing
مخلوط کردن
mell
مخلوط کردن
admix
مخلوط کردن
intermingling
با هم مخلوط کردن
meddled
مخلوط کردن
melts
مخلوط کردن
hash
مخلوط کردن
blend
مخلوط کردن
confect
مخلوط کردن
commix
مخلوط کردن
blends
مخلوط کردن
melt
مخلوط کردن
merit rating
درجه بندی شایستگی
calibration constant
ثابت درجه بندی
scscalable
قابل درجه بندی
grade
درجه بندی رتبه
intergradation
درجه بندی داخلی
ratee
درجه بندی شونده
rater
درجه بندی کننده
rating schedule
مقیاس درجه بندی
rating scale
مقیاس درجه بندی
performance rating
درجه بندی عملکرد
peer rating
درجه بندی همسالان
logarithmic scale
درجه بندی لگاریتمی
grades
درجه بندی رتبه
credit rating
درجه بندی اعتبار
calibration curve
منحنی درجه بندی
calibration error
خطای درجه بندی
graduation line
خط درجه بندی شده
linear scale
درجه بندی خطی
etherize
بااتر مخلوط کردن
brandy
با کنیاک مخلوط کردن
brandies
با کنیاک مخلوط کردن
burden
مخلوط کردن بار
burdens
مخلوط کردن بار
intermix
در هم امیختن با هم مخلوط کردن
turn the mortar
مخلوط کردن ملات
tempers
مخلوط کردن مزاج
tempered
مخلوط کردن مزاج
temper
مخلوط کردن مزاج
mixes
امیختن مخلوط کردن
mix
مخلوط کردن ترکیب
shuffles
بهم مخلوط کردن
shuffle
بهم مخلوط کردن
mix
امیختن مخلوط کردن
shuffled
بهم مخلوط کردن
cross loading
مخلوط کردن بارها
mixes
مخلوط کردن ترکیب
agitation
مخلوط کردن اشفتگی
shuffling
بهم مخلوط کردن
souse
با ترشی مخلوط کردن
ethylate
بااتیل مخلوط کردن
commingle
بهم مخلوط کردن
maximum scale value
مقدار درجه بندی حداکثر
trick
درجه بندی عدسی دوربین
suppliers rating
درجه بندی نمودن فروشنده ها
tricked
درجه بندی عدسی دوربین
unscourced wool
پشم درجه بندی نشده
forced distribution rating
درجه بندی با توزیع معین
graphic rating scale
مقیاس درجه بندی نگارهای
tricking
درجه بندی عدسی دوربین
dan gup jeado
سیستم درجه بندی تکواندو
admix
مخلوط شدن امیزش کردن
immingle
بهم امیختن مخلوط کردن
roil
مخلوط کردن سرگردان شدن
blenders
ماشین مخصوص مخلوط کردن
blender
ماشین مخصوص مخلوط کردن
grand division
مقیاس درجه بندی بزرگ طبلک
degree of difficulty
درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
direct reading dial
درجه بندی برای قرائت مستقیم
dial collar
طوقه یا حلقه درجه بندی شده
graduate collar
حلقه یا طوقه درجه بندی شده
rig
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
revamping
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamps
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamp
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
rigged
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigs
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
truck mixing
مخلوط کردن بتن روی کامیون
sugars
ماده قندی با شکر مخلوط کردن
platinize
با پلاتین و ترکیبات ان مخلوط کردن یا اندودن
sugar
ماده قندی با شکر مخلوط کردن
laggin
اب بندی کردن اب بندی ناوها
bollix
سرهم بندی کردن قاطی پاتی کردن
bumble
اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
overpacking
دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
bumbles
اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
To do something slapdash.
کاری را سرهم بندی کردن ( سمبل کردن )
bumbled
اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
blunders
دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
premix
قبل از مصرف مخلوط کردن پیش امیختن
blundering
دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blundered
دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blunder
دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
color value
درجه بندی رنگ ها بر حسب تیره و روشن بودن
degrade
کم کردن درجه خفیف کردن
degrades
کم کردن درجه خفیف کردن
sorted
دسته کردن طبقه بندی کردن
portions
تسهیم کردن سهم بندی کردن
resort
جدا کردن طبقه بندی کردن
sorts
دسته کردن طبقه بندی کردن
vamp
وصله کردن سرهم بندی کردن
types
ماشین کردن طبقه بندی کردن
resorted
جدا کردن طبقه بندی کردن
partitions
جدا کردن جزء بندی کردن
type
ماشین کردن طبقه بندی کردن
sort
دسته کردن طبقه بندی کردن
partition
جدا کردن جزء بندی کردن
to put on
شرط بندی کردن تحمیل کردن
grades
طبقه بندی کردن کلاسه کردن
break down
تجزیه کردن طبقه بندی کردن
typed
ماشین کردن طبقه بندی کردن
portion
تسهیم کردن سهم بندی کردن
grade
طبقه بندی کردن کلاسه کردن
resorts
جدا کردن طبقه بندی کردن
dry ginger
نوشیدنیکف دارکه برای مخلوط کردن ویسکی باسایرنوشیدنیهااستفاده میشود
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
batch
اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
batches
اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
pasting
سر هم کردن سرهم بندی کردن
pasted
سر هم کردن سرهم بندی کردن
pastes
سر هم کردن سرهم بندی کردن
paste
سر هم کردن سرهم بندی کردن
declassification
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
peg
کوشش کردن درجه
pegs
کوشش کردن درجه
subdividing
بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivided
بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com