Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 204 (11 milliseconds)
English	Persian
maximum temperature	درجه حرارت حداکثر
Search result with all words
maximum permissible temperature rise	حداکثر مقدار افزایش درجه حرارت مجاز
maximum safe temperature	درجه حرارت مجاز حداکثر
maximum surface temperature	درجه حرارت سطحی حداکثر
Other Matches
temperatures	درجه حرارت
temperature	درجه حرارت
low temperature	درجه حرارت پایین
intermediate temperature	درجه حرارت متوسط
ambient temperature	درجه حرارت محیطی
internal temperature	درجه حرارت داخلی
Fahrenheit	درجه حرارت فارنهایت
intermediate temperature	درجه حرارت میانی
operating temperature	درجه حرارت کار
ignition temperature	درجه حرارت احتراق
critical temperature	درجه حرارت بحرانی
hyperpyrexia	درجه حرارت بالاتر از صد
tempering temperature	درجه حرارت بازپخت
final temperature	درجه حرارت نهایی
thermostats	نافم درجه حرارت
temperatures	درجه حرارت دما
temperature	درجه حرارت دما
filament temperature	درجه حرارت فیلامان
thermostat	نافم درجه حرارت
magnetic transition temperature	درجه حرارت تبدیل مغناطیسی
psychrophilic	رشدکننده در درجه حرارت کم سرمازی
hypothermal	وابسته به تقلیل درجه حرارت
high temperature alloy	الیاژ درجه حرارت بالا
internal temperature rise	افزایش درجه حرارت داخلی
maximum scale value	مقدار درجه بندی حداکثر
heat setting	ثابت شدن درجه حرارت در رنگرزی
thermostat	تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
pyrometer	وسیله سنجش درجه حرارت هوا در بالن
thermostats	تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
temperature gradient	تغییر درجه حرارت با زیادشدن عمق اب دریا
humiture	اندازه گیری درجه حرارت ورطوبت هوا
cryogenic liquid	گاز مایع شده در درجه حرارت خیلی پایین
white heat	درجه حرارت زیادی که ازسرخی گذشته و برنگ سفید دراید
gradient	درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا
gradients	درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا
stenotherm	موجود غیر مقاون در مقابل تغییرات شدید درجه حرارت
thermocouple	وسیله اندازه گیری اختلاف درجه حرارت جفت گرمایی
kelvin	درجه حرارت کلوین که برابردرجه سانتیگراد بعلاوه عدد372 است
humid tropics	مناطقی از کره زمین که حرارت سردترین ماههای ان از 02 درجه سانتی گرادبیشتر باشد
cable rigging tension chart	جدولی که ارتباط بین تنش کابل کنترل و درجه حرارت رانشان میدهد
exothermal	حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
exothermic	حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
creep test	ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
thermal stress	ازمایش اثر حرارت تشعشعی رادیواکتیویته مقاومت درمقابل اثر فرساینده حرارت
pyrolysis	تغییر شیمیایی در اثر حرارت تجزیه در اثر حرارت اتشکافت
max min system	سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
beam attack	تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
maximal oxygen consumption	حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal aerobic power	بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
maximal oxygen uptake	حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
capacity cost	هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
shoulder patch	درجه روی بازوی درجه داران
elevation indicator	صفحه مدرج درجه طبلک درجه
sighting bar	ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third-class	درجه سوم بلیط درجه 3
third class	درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation	درجه ارتفاع درجه بلندی
sighting leaf	ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
brevet	درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
pyogenic	حرارت زا
warm	با حرارت
warmed	با حرارت
warmth	حرارت
ardor	حرارت
clammy	بی حرارت
warmest	با حرارت
warms	با حرارت
fervidness	حرارت
heat	حرارت
vehemence	حرارت
fired	حرارت
fire	حرارت
enthrusiasm	حرارت
verve	حرارت
temperature	حرارت
temperatures	حرارت
fervidity	حرارت
fires	حرارت
heats	حرارت
adust	با حرارت
mettlesome	با حرارت
ardour	حرارت
hotness	حرارت
maximum	حداکثر
maximal	حداکثر
endurance	حداکثر
outsides	حداکثر
uttermost	حداکثر
outside	حداکثر
peak	حداکثر
peaking	حداکثر
peaks	حداکثر
thermometer	حرارت سنج
strenuousness	حرارت و اصرار
thermophysics	فیزیک حرارت
calorification	تولید حرارت
thermometers	حرارت سنج
gradient	افت حرارت
thermotherapy	حرارت درمانی
central heating	حرارت مرکزی
thermoregulation	تنظیم حرارت
steamy	پر حرارت پر بخار
ginger	تندی حرارت
steamiest	پر حرارت پر بخار
zeal	ذوق حرارت
steamier	پر حرارت پر بخار
gradients	افت حرارت
heat conductor	هادی حرارت
initiative	شوق و حرارت
initiatives	شوق و حرارت
impressment	جدیت حرارت
impetuosity	تندی حرارت
actinometre	حرارت سنج
actinometer	حرارت سنج
heat absorption	جذب حرارت
heat exchange	تبادل حرارت
transformation of heat	تبادل حرارت
interchange of heat	تبادل حرارت
heat drop	افت حرارت
fervently	از روی حرارت
energetically	از روی حرارت
ardency	شور و حرارت
heat economy	اقتصاد حرارت
low heat cement	سیمان کم حرارت
calorimeter	حرارت سنج
heat expansion	انبساط حرارت
calefactory	حرارت بخش
heat transfer	انتقال حرارت
heats	حرارت دادن
heats	گرما حرارت
enthalpy	حرارت فعال
heat unit	واحد حرارت
expansion heat	حرارت انبساط
heat of hydration	حرارت ئیدراسیون
heat	گرما حرارت
heat	حرارت دادن
maximum thermometer	گرماسنج حداکثر
maximum load	بار حداکثر
maximum slope	حداکثر شیب
supercharge	خرج حداکثر
maximum profit	حداکثر سود
maximum prr ermissible	مجاز حداکثر
maximum ratings	مقدار حداکثر
peak voltage	ولتاژ حداکثر
maximum value	مقدار حداکثر
maximum limited stress	تنش حداکثر
optimum height	حداکثر ارتفاع
peak demand	حداکثر تقاضا
maximum performance	کارایی حداکثر
maximum density	حداکثر تراکم
intensity maximum	حداکثر شدت
submaximal	زیر حداکثر
maximum output	خروجی حداکثر
maximum speed	حداکثر سرعت
maximum price	حداکثر بها
wage ceiling	حداکثر دستمزد
maximum power demand	مصرف حداکثر
maximum of intensity	حداکثر شدت
price ceilings	حداکثر قیمت
maximum moment	حداکثر لنگر
maximum performance	عملکرد حداکثر
maximum work	کار حداکثر
peak current	جریان حداکثر
maximum efficiency	راندمان حداکثر
maximum efficiency	حداکثر کارائی
maximization	به حداکثر رسانیدن
full bore	حداکثر تلاش
flank speed	حداکثر سرعت
maximum duration	زمان حداکثر
payloads	حداکثر بار
relative maximum	حداکثر نسبی
payload	حداکثر بار
maximum amplitude	دامنه حداکثر
maximum detector	اشکارساز حداکثر
maximum available powere	توان حداکثر
flat out	حداکثر سرعت
high tide	حداکثر مد دریا
maximum demand	بار حداکثر
maximum deviation	انحراف حداکثر
maximum deflection	انحراف حداکثر
maximum energy	انرژی حداکثر
full speed	حداکثر سرعت
maximal	وابسته به حداکثر
peak output	حداکثر تولید
peak speed	حداکثر سرعت
high tides	حداکثر مد دریا
peaks	حداکثر کاکل
maximum gain	تقویت حداکثر
peaking	حداکثر کاکل
peak load	بار حداکثر
peak load	حداکثر بار
maximum current	جریان حداکثر
global maximum	حداکثر مطلق
maximum frequency	فرکانس حداکثر
maximum capacity	فرفیت حداکثر
peak	حداکثر کاکل
preheat	قبلا حرارت دادن
preheated	قبلا حرارت دادن
preheats	قبلا حرارت دادن
heat conductivity	قابلیت هدایت حرارت

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com