English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
maximum surface temperature درجه حرارت سطحی حداکثر
Other Matches
maximum temperature درجه حرارت حداکثر
maximum safe temperature درجه حرارت مجاز حداکثر
maximum permissible temperature rise حداکثر مقدار افزایش درجه حرارت مجاز
temperatures درجه حرارت
temperature درجه حرارت
thermostats نافم درجه حرارت
ignition temperature درجه حرارت احتراق
operating temperature درجه حرارت کار
final temperature درجه حرارت نهایی
tempering temperature درجه حرارت بازپخت
critical temperature درجه حرارت بحرانی
ambient temperature درجه حرارت محیطی
hyperpyrexia درجه حرارت بالاتر از صد
intermediate temperature درجه حرارت متوسط
filament temperature درجه حرارت فیلامان
internal temperature درجه حرارت داخلی
intermediate temperature درجه حرارت میانی
temperatures درجه حرارت دما
Fahrenheit درجه حرارت فارنهایت
thermostat نافم درجه حرارت
low temperature درجه حرارت پایین
temperature درجه حرارت دما
internal temperature rise افزایش درجه حرارت داخلی
magnetic transition temperature درجه حرارت تبدیل مغناطیسی
psychrophilic رشدکننده در درجه حرارت کم سرمازی
hypothermal وابسته به تقلیل درجه حرارت
high temperature alloy الیاژ درجه حرارت بالا
maximum scale value مقدار درجه بندی حداکثر
heat setting ثابت شدن درجه حرارت در رنگرزی
temperature gradient تغییر درجه حرارت با زیادشدن عمق اب دریا
thermostat تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
thermostats تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
humiture اندازه گیری درجه حرارت ورطوبت هوا
pyrometer وسیله سنجش درجه حرارت هوا در بالن
cryogenic liquid گاز مایع شده در درجه حرارت خیلی پایین
gradient درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا
gradients درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا
thermocouple وسیله اندازه گیری اختلاف درجه حرارت جفت گرمایی
white heat درجه حرارت زیادی که ازسرخی گذشته و برنگ سفید دراید
stenotherm موجود غیر مقاون در مقابل تغییرات شدید درجه حرارت
kelvin درجه حرارت کلوین که برابردرجه سانتیگراد بعلاوه عدد372 است
humid tropics مناطقی از کره زمین که حرارت سردترین ماههای ان از 02 درجه سانتی گرادبیشتر باشد
cable rigging tension chart جدولی که ارتباط بین تنش کابل کنترل و درجه حرارت رانشان میدهد
surficial swellings بادکردگی سطحی زمین در اثریخ زدن اب زیر سطحی خاک
exothermal حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
exothermic حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
creep test ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
thermal stress ازمایش اثر حرارت تشعشعی رادیواکتیویته مقاومت درمقابل اثر فرساینده حرارت
pyrolysis تغییر شیمیایی در اثر حرارت تجزیه در اثر حرارت اتشکافت
max min system سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
beam attack تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
maximal oxygen consumption حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal aerobic power بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
maximal oxygen uptake حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
capacity cost هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
shoulder patch درجه روی بازوی درجه داران
elevation indicator صفحه مدرج درجه طبلک درجه
topsoil خاک سطحی خاک سطحی را برداشتن
sighting bar ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third class درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation درجه ارتفاع درجه بلندی
third-class درجه سوم بلیط درجه 3
sighting leaf ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
low level سطحی
surfaced سطحی
surface water اب سطحی
shallower کم اب سطحی
sketchy سطحی
surface سطحی
sketchily سطحی
sketchiest سطحی
shallowest کم اب سطحی
sketchier سطحی
shallow کم اب سطحی
shallows کم اب سطحی
surfaces سطحی
acrotic سطحی
superficial سطحی
decahedral ده سطحی
skin-deep <idiom> سطحی
shallow foundation پی سطحی
superficiality سطحی
planar سطحی
skin deep سطحی
dodecahedral دوازده سطحی
split-level چند سطحی
surface width عرض سطحی
dodecahedron دوازده سطحی
two level store انباره دو سطحی
trihedral سه روی سه سطحی
blanket grouting تزریق سطحی
singed سوختگی سطحی
bounding mine مین سطحی
evaporation تبخیر سطحی
top soil خاک سطحی
topdress سطحی ریختن
singeing سوختگی سطحی
adhesion جاذبه سطحی
area load بار سطحی
singes سوختگی سطحی
singe سوختگی سطحی
surface treatment عملیات سطحی
superficially بطور سطحی
suface wind باد سطحی
adsorption جذب سطحی
adsorption کشش سطحی
surface burning احتراق سطحی
surface burst ترکش سطحی
surface charge بار سطحی
surface contact rectifier یکسوکننده سطحی
adsorbent جاذب سطحی
multi level چند سطحی
polyhedral چند سطحی
smattering دانش سطحی
pentahedral پنج سطحی
sheet washing فرسایش سطحی
skin effect اثر سطحی
one level memory حافظه یک سطحی
epilimnion اب لایه سطحی
n level logic منطق N سطحی
sorption جذب سطحی
multilevel چند سطحی
statical moment لنگر سطحی
surface corrosion خوردگی سطحی
surface creep خزیدن سطحی
surfaced سطحی جلادادن
surface سطحی جلادادن
surface reverbration برگشتهای سطحی
surface soil خاک سطحی
surface targets هدفهای سطحی
surface tension کشش سطحی
surface treatment اندود سطحی
surface treatment اسفالت سطحی
surfaces سطحی جلادادن
surface outflow اب سطحی خروجی
surface detection اکتشاف سطحی
surface detection راداراکتشافی سطحی
surface drains زهکشهای سطحی
surface dressing پوشش سطحی
surface erosion فرسایش سطحی
surface evaporation تبخیر سطحی
surface inflow اب سطحی ورودی
surface irrigation ابیاری سطحی
surface leakage نشت سطحی
surface moisture رطوبت سطحی
surface ornament تزیینات سطحی
surface treatment روکش سطحی
free moisture رطوبت سطحی
low level winds بادهای سطحی
extensive cultivation زراعت سطحی
impact burst ترکش سطحی
ground swell موج سطحی
hexahedral مکعب شش سطحی
interfacial force کشش سطحی
piers پایه و سطحی
heptahedral هفت سطحی
pier پایه و سطحی
surface tensity کشش سطحی
formal logic قضاوت سطحی
extensive agriculture کشاورزی سطحی
interfacial tension کشش سطحی
flesh wound زخم سطحی
floating mine مین سطحی
horizontal curve پیچ سطحی
hexahedron جسم شش سطحی
brevet درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
warmest با حرارت
enthrusiasm حرارت
ardor حرارت
heat حرارت
warmed با حرارت
heats حرارت
adust با حرارت
mettlesome با حرارت
warms با حرارت
warm با حرارت
ardour حرارت
fired حرارت
fervidness حرارت
clammy بی حرارت
verve حرارت
temperatures حرارت
pyogenic حرارت زا
fire حرارت
warmth حرارت
vehemence حرارت
fervidity حرارت
hotness حرارت
temperature حرارت
fires حرارت
outsides حداکثر
peak حداکثر
outside حداکثر
peaks حداکثر
maximum حداکثر
peaking حداکثر
endurance حداکثر
uttermost حداکثر
maximal حداکثر
hard surface سخت کردن سطحی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com