Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 233 (22 milliseconds)
English
Persian
graduate
درجه دادن
graduates
درجه دادن
graduating
درجه دادن
Search result with all words
high
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highest
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highs
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
maximised
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximises
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximising
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximize
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximized
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizes
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizing
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
promote
ترفیع دادن درجه دادن
promoted
ترفیع دادن درجه دادن
promotes
ترفیع دادن درجه دادن
promoting
ترفیع دادن درجه دادن
rank
درجه دادن دسته بندی کردن
ranked
درجه دادن دسته بندی کردن
ranks
درجه دادن دسته بندی کردن
doctor
درجه دکتری دادن به
doctored
درجه دکتری دادن به
doctoring
درجه دکتری دادن به
doctors
درجه دکتری دادن به
berate
تخفیف درجه دادن
berated
تخفیف درجه دادن
berates
تخفیف درجه دادن
berating
تخفیف درجه دادن
brevet
درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
v ring
تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
windage
پیچ خوردگی حرکت دادن دستگاه درجه درسمت
to upgrade somebody
به کسی در شغلی درجه دادن
to promote somebody
به کسی در شغلی درجه دادن
Other Matches
beam attack
تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
elevation indicator
صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch
درجه روی بازوی درجه داران
sighting bar
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third class
درجه سوم بلیط درجه 3
third-class
درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation
درجه ارتفاع درجه بلندی
sighting leaf
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
reduce
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
master at arms
درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
division police petty officer
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
consenting
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consents
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
scalage
درجه
run of the mine
بی درجه
degrees
درجه
second class
درجه 2
echelons
درجه
gauge
درجه
echelon
درجه
grade
درجه
gauged
درجه
third rate
درجه سه
gauges
درجه
gage=gauge
درجه
gage
درجه
third-rate
درجه سه
top
درجه یک
first string
درجه یک
marks
درجه
mark
درجه
gauge glass
درجه اب
ranks
درجه
ranked
درجه
rank
درجه
proportion
درجه
proportions
درجه
lengths
درجه
length
درجه
first class
درجه یک
gauge=gage
درجه
scale
درجه
grades
درجه
pitches
درجه
pitch
درجه
degree
درجه
just as well
<adv.>
به یک درجه
clinical thermometer
درجه
second class
درجه دو
nobby
درجه یک
second rate
درجه دو
classy
درجه یک
rates
درجه
rate
درجه
copacetic
درجه یک
second-rate
درجه دو
topnotch
درجه یک
kyu
درجه
copesetic
درجه یک
low grade
کم درجه
chinical t.
درجه
equally
<adv.>
به یک درجه
elevation
درجه
tophole
درجه یک
elevations
درجه
title
درجه
number one
درجه یک
slap-up
درجه یک
top-notch
درجه یک
high-class
درجه یک
top hole
درجه یک
aquastat
درجه
titles
درجه
boiling points
درجه جوش
clump
درجه سردوشی
fuel grade
درجه سوخت
clumping
درجه سردوشی
secondary
درجه دوم
clumped
درجه سردوشی
clumps
درجه سردوشی
first water
درجه اول
first rate
نخستین درجه
graduates
درجه گرفتن
gradations
درجه بندی
graduating
درجه گرفتن
gradations
ارتقای درجه
gradations
درجه تدریج
gradation
ارتقای درجه
gradation
درجه تدریج
adjustability
درجه انطباق
non commissioned officer
درجه دار
graduate
درجه گرفتن
first rate
درجه اول
first class brick
اجر درجه یک
coarse wool
پشم درجه دو
adjusted elevation
درجه تنظیمی
first class
درجه اول
advancement in rating
ارتقاء درجه
non-commissioned officers
درجه دار
trial elevation
درجه ازمایشی
non-commissioned officer
درجه دار
gradation
درجه بندی
efficacy
درجه تاثیر
third class road
جاده درجه سه
third degree of readiness
امادگی درجه سه
third rater
درجه سوم
thirty degree cut
برش 03 درجه
alloy
درجه ماخذ
tip top
بالاترین درجه
white wool
پشم درجه یک
water hardness
درجه سختی آب
petty officers
درجه دار
the positive d.
درجه مطلق
tertiary hydrogen
هیدروژن 3 درجه
tone
درجه صدا
tones
درجه صدا
head over heels
<idiom>
منتهای درجه
hold a candle to
<idiom>
درهمان درجه
stages
درجه مرحله
inferior
درجه دوم
inferiors
درجه دوم
tiptop
بالاترین درجه
pinnacle
منتهی درجه
tertiary carbon
کربن 3 درجه
tiptop
درجه اعلی
alloys
درجه ماخذ
third-rate
درجه سوم
scaling
درجه بندی
void ratio
درجه تخلخل
economy class
درجه توریستی
standard class
درجه استاندارد
viscosity
درجه غلیظی
peaks
منتها درجه
supremely
با علی درجه
fluidity
درجه سفتی
gaduate
درجه دار
third rate
درجه سوم
ratings
درجه بندی
ratings
درجه رتبه
rating
درجه بندی
rating
درجه رتبه
peak
منتها درجه
temperatures
درجه گرما
peaking
منتها درجه
pinnacles
منتهی درجه
quantum
درجه میزان
boiling point
درجه جوش
confidence level
درجه اطمینان
secondary hydrogen
هیدروژن 2 درجه
elevation circle
قطاع درجه
elevating arc
قطاع درجه
electrical degree
درجه الکتریکی
eldership
ارشدیت درجه
d.p
درجه بسپارش
efficacity
درجه تاثیر
honorary
درجه افتخاری
by
درجه دوم
shades
درجه رنگ
shelving
درجه شیب
elevation scale
مقیاس درجه
consistence
درجه غلظت
largely
تا درجه زیادی
cope flask
درجه روئی
grading
درجه بندی
elevation stop
حد نهایی درجه
graduation
درجه گرفتن
graduation
درجه بندی
shadings
درجه رنگ
elevation scale
طبلک درجه
second-class
درجه دوم
dot pitch
درجه نقطه
petty officer
درجه دار
first-class
درجه اول
stair
مرتبه درجه
degree of advancement
درجه پیشرفت
degree of centralization
درجه تمرکز
degree of freedom
درجه ازادی
degree of compaction
درجه تراکم
degree of crystalinity
درجه بلورینگی
doctorates
درجه دکتری
doctorate
درجه دکتری
shade
درجه رنگ
degree opulence
درجه توانگری
degree of saturation
درجه اشباع
dan
درجه درکاراته
degree of relationship
درجه خویشاوندی
degree of precision
درجه دقت
degree of polymerization
درجه بسپارش
third degree
درجه سوم
degree of curve
درجه انحناء
comparative
درجه تفضیلی
upgrading
از درجه بالا
puny
درجه پست
measure
درجه اقدام
angle of elevation
زاویه درجه
anti knock property
درجه اکتان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com