Dictiornary-Farsi | درجه ماخذ | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (2 milliseconds)

English	Persian
alloy	درجه ماخذ
alloys	درجه ماخذ


Other Matches

resource	ماخذ
references	ماخذ
datum	ماخذ
baseless	بی ماخذ
reference	ماخذ
basis origin	ماخذ
basis	ماخذ
on the basis of	به ماخذ
source	ماخذ
tax base	ماخذ مالیات
on the basis of	روی ماخذ
basis	ماخذ پایه
basis of tax	ماخذ مالیات
norm	قاعده ماخذ قانونی
norms	قاعده ماخذ قانونی
binary scale	مقیاسی که 2 ماخذ عددشماری انست نه 10
source	ماخذ عامل یا جاسوس خارجی برای کسب اطلاعات
beam attack	تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
elevation indicator	صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch	درجه روی بازوی درجه داران
sighting bar	ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third class	درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation	درجه ارتفاع درجه بلندی
third-class	درجه سوم بلیط درجه 3
sighting leaf	ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
brevet	درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
division police petty officer	درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
master at arms	درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
gauges	درجه
top	درجه یک
echelons	درجه
gauged	درجه
gauge	درجه
second-rate	درجه دو
second rate	درجه دو
grades	درجه
first string	درجه یک
grade	درجه
elevations	درجه
length	درجه
gauge=gage	درجه
copacetic	درجه یک
clinical thermometer	درجه
chinical t.	درجه
nobby	درجه یک
low grade	کم درجه
echelon	درجه
classy	درجه یک
gauge glass	درجه اب
gage	درجه
copesetic	درجه یک
second class	درجه 2
gage=gauge	درجه
scalage	درجه
run of the mine	بی درجه
kyu	درجه
marks	درجه
ranks	درجه
ranked	درجه
rank	درجه
elevation	درجه
degrees	درجه
mark	درجه
third-rate	درجه سه
third rate	درجه سه
degree	درجه
proportions	درجه
proportion	درجه
just as well <adv.>	به یک درجه
scale	درجه
equally <adv.>	به یک درجه
rates	درجه
aquastat	درجه
top-notch	درجه یک
slap-up	درجه یک
number one	درجه یک
title	درجه
titles	درجه
high-class	درجه یک
lengths	درجه
first class	درجه یک
topnotch	درجه یک
tophole	درجه یک
top hole	درجه یک
rate	درجه
pitches	درجه
second class	درجه دو
pitch	درجه
consistence	درجه غلظت
d.p	درجه بسپارش
degree of centralization	درجه تمرکز
degree of crystalinity	درجه بلورینگی
degree of polymerization	درجه بسپارش
degree of precision	درجه دقت
centigrade degree	درجه صدبخشی
cope flask	درجه روئی
degree of advancement	درجه پیشرفت
dan	درجه درکاراته
confidence level	درجه اطمینان
degree of curve	درجه انحناء
degree of dissociation	درجه تفکیک
degree of compaction	درجه تراکم
brick layer	بنای درجه دو
degree of freedom	درجه ازادی
whither	بکدام درجه
doctorate	درجه دکتری
baccalaureate	درجه باشلیه
doctorates	درجه دکتری
stair	مرتبه درجه
shade	درجه رنگ
shadings	درجه رنگ
comparative	درجه تفضیلی
comparatives	درجه تفضیلی
consistency	درجه غلظت
honorary	درجه افتخاری
graduation	درجه بندی
berate	خلع درجه
berated	خلع درجه
berates	خلع درجه
berating	خلع درجه
ninth	درنهمین درجه
ninths	درنهمین درجه
largely	تا درجه زیادی
grading	درجه بندی
graduation	درجه گرفتن
clump	درجه سردوشی
clumped	درجه سردوشی
angle of elevation	زاویه درجه
anti knock property	درجه اکتان
baccslavreate	درجه شوالیه
bar sight	شکاف درجه
bar sight	ستون درجه
battle sight	درجه جنگی
battle sight	شکاف درجه
baume degree	درجه بومه
calibration	درجه بندی
advancement in rating	ارتقاء درجه
adjusted elevation	درجه تنظیمی
adjustability	درجه انطباق
clumping	درجه سردوشی
clumps	درجه سردوشی
fluidity	درجه سفتی
supremely	با علی درجه
shades	درجه رنگ
puny	درجه پست
pinnacle	منتهی درجه
pinnacles	منتهی درجه
quantum	درجه میزان
degree of relationship	درجه خویشاوندی
summated ratings	مجموع درجه ها
tiptop	درجه اعلی
to take one's d.	درجه گرفتن
trial elevation	درجه ازمایشی
viscosity	درجه غلیظی
void ratio	درجه تخلخل
head over heels <idiom>	منتهای درجه
hold a candle to <idiom>	درهمان درجه
economy class	درجه توریستی
standard class	درجه استاندارد
velocity	درجه تندی
tiptop	بالاترین درجه
tip top	بالاترین درجه
superlatively	در درجه عالی
supply sergeant	درجه دارتدارکات
t. far	تا این درجه
tenth rate	درجه دهم
tertiary alcohol	الکل 3 درجه
tertiary amine	امین 3 درجه
tertiary carbon	کربن 3 درجه
tertiary hydrogen	هیدروژن 3 درجه
the positive d.	درجه مطلق
third class road	جاده درجه سه
third degree of readiness	امادگی درجه سه
third rater	درجه سوم
thirty degree cut	برش 03 درجه
coarse wool	پشم درجه دو
scaling	درجه بندی
white wool	پشم درجه یک
alacrity [speed]	درجه تندی
celerity	درجه تندی
easiness [quickness]	درجه تندی
fleetness	درجه تندی
nippiness	درجه تندی
promptitude	درجه تندی
promptness	درجه تندی
quickness	درجه تندی
rapidity	درجه تندی
rapidness	درجه تندی
speediness	درجه تندی
speed of action	درجه تندی
which grade are you in?	که درجه شما را در؟
swiftness	درجه تندی
strain hardness	سختی درجه
degree of saturation	درجه اشباع
fuel grade	درجه سوخت
gaduate	درجه دار
water hardness	درجه سختی آب
gradational	به ترتیب درجه
grade of channel	درجه کانال
graduator	درجه گذار