Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
radiant flux
درجه نشر و تراوش نیروی موجی
Other Matches
radiant energy
نیروی موجی
airman basic
سرباز ساده و بدون درجه نیروی هوایی
reefers
لباس دانشجویان و درجه داران نیروی دریایی یخچال
reefer
لباس دانشجویان و درجه داران نیروی دریایی یخچال
infltrate
با تراوش گذراندن تراوش کردن
secernent
تراوش افزا اروی تراوش افزا
reenforceŠetc
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
blue water school
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
magneto electricity
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
juggernaut
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernauts
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
torque
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
beam attack
تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
air force personnel with the army
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
electromotive force
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
elevation indicator
صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch
درجه روی بازوی درجه داران
sinuate
موجی
flecky
موجی
flexuose
موجی
flexuous
موجی
flexural
موجی
wavelike
موجی
sinuous
موجی
undulatory
موجی
wave motion
حرکت موجی
wave mecanics
مکانیک موجی
wave function
تابع موجی
corrugate
موجی شدن
cyma
گچ بری موجی
doucine
گچ بری موجی
undulatory current
جریان موجی
impedance level
مقاومت موجی
sinuosity
حرکت موجی
sinuous flow
جریان موجی
cyma reversa
موجی جمع
waviness
حالت موجی
gorge
[گچ بری موجی]
cyma recta
موجی افتاده
thread
موجی کردن
cyma
گچ بری موجی
threads
موجی کردن
cima
گچ بری موجی
schrodinger wave mechanics
مکانیک موجی شرودینگر
half wave rectifier
یکسوکننده نیم موجی
cymatium
گچ بری موجی شکل
plungers
موجی که ناگهان می شکند
undulation
حرکت موجی زیروبم
ripple sort
مرتب کردن موجی
vermiculate
دارای خطوط موجی
shell-shocked
موجی- مبتلا بهاختلالاتناشیازجنگ
crisfate
دارای حاشیه موجی
steady state wave motion
حرکت موجی پایا
sinuate
دارای حاشیه موجی
plunger
موجی که ناگهان می شکند
repand
دارای حاشیه موجی
sinuous
دارای شیارهای موجی
full wave rectifier
یکسوکننده تمام موجی
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
attack force
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
threat force
نیروی دشمن نیروی مخالف
buoyancy
نیروی بالابر نیروی شناوری
sighting bar
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third-class
درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation
درجه ارتفاع درجه بلندی
third class
درجه سوم بلیط درجه 3
shoulders
سمت موجی که هنوز نشکسته
corrugated iron
اهن موجی یاچین دار
shoulder
سمت موجی که هنوز نشکسته
wave
موجی بودن موج زدن
undulaory
موجی نوسانی موج نما
shouldered
سمت موجی که هنوز نشکسته
shouldering
سمت موجی که هنوز نشکسته
rippling
بطور موجی حرکت کردن
ripples
بطور موجی حرکت کردن
rippled
بطور موجی حرکت کردن
spiller
موجی که اهسته ویکنواخت می شکند
ripple
بطور موجی حرکت کردن
waving
موجی بودن موج زدن
waves
موجی بودن موج زدن
waved
موجی بودن موج زدن
A wave of anger swept over the entire world .
موجی از خشم دنیا را فرا گرفت
creese
یکجور خنجر که تیغه ان موجی است
cosmic microwave radiation background
زمینه تشعشعی میکرو موجی کیهانی
sighting leaf
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
surges
برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
surge
برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
surged
برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
self propulsion
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
kymograph
دستگاه ثبت نوسانات یا حرکات موجی مانند نبض
secretion
تراوش
seeping
تراوش
variations
تراوش
seeps
تراوش
gush
تراوش
variation
تراوش
overflowing
تراوش
infiltration
تراوش
weep
تراوش
weeps
تراوش
leakage
تراوش
leakages
تراوش
exudation
تراوش
transudation
تراوش
seeped
تراوش
leaks
تراوش
flux
تراوش
permeation
تراوش
leaked
تراوش
percolation
تراوش
seep
تراوش
gushed
تراوش
gushes
تراوش
leak
تراوش
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
pitch
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
pitches
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
strigil
برس یاماهوت پاکن مخصوص بدن یکرشته تزئینات موجی ساختمان
percolates
تراوش کردن
oozes
تراوش کردن
osmotic
تراوش کننده
osmose
تراوش کردن
exuded
تراوش کردن
osmotically
از راه تراوش
percolation
فرورفت تراوش
oozed
تراوش کردن
ooze
تراوش کردن
diffusion of electrolyte
تراوش الکترولیت
percolate
تراوش کردن
percolated
تراوش کردن
transude
تراوش کردن
exuding
تراوش کردن
exude
تراوش کردن
percolating
تراوش کردن
transudate
عرق تراوش
oozing
تراوش کردن
psychic secretion
تراوش روانی
leaks
تراوش کردن
permeability
تراوش پذیری
perviousness
تراوش پذیری
infiltrated
تراوش کردن
infiltrate
تراوش کردن
impermeable
تراوش ناپذیر
leak
تراوش کردن
seepage surface
سطح تراوش
grid leak
تراوش شبکه
gleet
تراوش سوزاکی
infiltrates
تراوش کردن
exudes
تراوش کردن
infiltration coefficient
ضریب تراوش
leakage
تراوش کردن
leaked
تراوش کردن
pourer
تراوش کننده
secernent
تراوش کننده
inpour
تراوش کردن
leakages
تراوش کردن
infiltrating
تراوش کردن
seepage area
حوزه تراوش
seepage area
منطقه تراوش
gleet
تراوش کردن
seeping
تراوش طبیعی
seep
تراوش طبیعی
osmosis
اسمز تراوش
seeps
تراوش طبیعی
seeping
تراوش کردن
to leak
تراوش کردن
seeps
تراوش کردن
seeped
تراوش کردن
to spring a leak
تراوش کردن
seeped
تراوش طبیعی
seep
تراوش کردن
allocated manpower
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
free gyroscope
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
seeped
چکه تراوش کردن
seep
چکه تراوش کردن
puddling
تراوش ناپذیر کردن
exocrine
بخارج تراوش کننده
puddled soil
خاک تراوش ناپذیر
drool
اب از دهان تراوش شدن
pour
تراوش بوسیله ریزش
impermeable
غیر قابل تراوش
gleety
مانند تراوش سوزاکی
brights disease
تراوش پیشاب سفید
drools
اب از دهان تراوش شدن
infiltration
پالایش بوسیله تراوش
seeps
چکه تراوش کردن
drooling
اب از دهان تراوش شدن
seeping
چکه تراوش کردن
drooled
اب از دهان تراوش شدن
impermeability
نفوذناپذیری تراوش ناپذیری
pours
تراوش بوسیله ریزش
pouring
تراوش بوسیله ریزش
poured
تراوش بوسیله ریزش
electromagnetic wave
موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
actinoelectric
اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com