English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
English Persian
dan درجه 1 تا 01 برای مهارت در دفاع
Other Matches
technique روش با مهارت برای انجام کاری
techniques روش با مهارت برای انجام کاری
cats استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
cat استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
solocross مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
proficiency rating طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
in self defence برای دفاع
back checker بازگشته برای دفاع
cheated موضعگیری برای دفاع
cheats موضعگیری برای دفاع
cheat موضعگیری برای دفاع
to stand in the gap برای دفاع اماده بودن
in defence of somebody [something] برای دفاع از کسی [چیزی]
on guard اماده برای دفاع باشید
box defence تشکیل یک مربع برای دفاع ازدروازه
forces تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
force تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forcing تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
zone ride کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
convoy کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoys کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
One point for you. یک درجه امتیاز [ بازی] برای تو.
third base موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence. در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
direct reading dial درجه بندی برای قرائت مستقیم
greats امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
nurser شیشه درجه دار برای شیردادن کودک
great go امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
samisch variation واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
windage درجه تنظیم تیر برای پیشگیری اثر باد
qualification card کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
russian defence دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
schleman defence دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
little go نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
humidistat اسبابی برای تنظیم ونگاهداری درجه رطوبت درحد معینی
grader ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد
v ring تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
stair stepping روشی که در نمایشهای تصویری برای نمایش خط رسم شده در زاویهای به غیر از 54 درجه افقی یاعمودی بکار می رود
beam attack تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
tryout ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
shoulder patch درجه روی بازوی درجه داران
elevation indicator صفحه مدرج درجه طبلک درجه
nsfnet یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
defense system aquisition سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
one on one دفاع یارگری دفاع تک به تک
defense دفاع وزارت دفاع
sighting bar ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third-class درجه سوم بلیط درجه 3
third class درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation درجه ارتفاع درجه بلندی
an fitting رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
self defense دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
sighting leaf ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
skill مهارت
unskilled بی مهارت
knack مهارت
competence مهارت
light handedness مهارت
executes مهارت
execute مهارت
executing مهارت
know-how مهارت
proficiency مهارت
sophistication مهارت
executed مهارت
artifice مهارت
grooves مهارت
groove مهارت
incompetent بی مهارت
deftness مهارت
proficiency pay حق مهارت
gripe مهارت
facility مهارت
adeptness مهارت
dextrously به مهارت
techniques مهارت
expertise مهارت
qualification مهارت
techniques فن مهارت
credential مهارت
skill مهارت
artifices مهارت
inexpert بی مهارت
skill less بی مهارت
handiness مهارت
ingenuity مهارت
masterkiness مهارت
unskillful بی مهارت
inapt بی مهارت
adroitness مهارت
ham-fisted بی مهارت
workmanship مهارت
ham handed بی مهارت
ham fisted بی مهارت
maladroit بی مهارت
skilless بی مهارت
technique فن مهارت
expertise مهارت
technique مهارت
dauber نقاش بی مهارت
tactless بی مهارت بی سلیقه
tactlessly بی مهارت بی سلیقه
up one's alley <idiom> مهارت درچیزی
qualification کسب مهارت
skill learning مهارت اموزی
natatorial skill مهارت در شنا
human skill مهارت انسانی
fine skill مهارت فریف
seamanship مهارت در دریانوردی
manual skill مهارت دستی
skillful Šetc با مهارت ماهرانه
expertness خبرویت مهارت
skill level پایه مهارت
wimp آدم بی مهارت
jessy آدم بی مهارت
craft مهارت نیرنگ
jessie آدم بی مهارت
weakling آدم بی مهارت
cissy آدم بی مهارت
crafts مهارت نیرنگ
wet آدم بی مهارت
weed آدم بی مهارت
pussy [Am E] آدم بی مهارت
milquetoast آدم بی مهارت
weenie [Am E] آدم بی مهارت
qualifies کسب مهارت
softie/softy آدم بی مهارت
qualification مهارت فنی
wuss(y) آدم بی مهارت
qualify کسب مهارت
pantywaist [Am En] آدم بی مهارت
mollycoddle آدم بی مهارت
competence مهارت فنی
motor skill مهارت حرکتی
proficiency مهارت تخصص
unskil ناشی بی مهارت
sissy آدم بی مهارت
versatility روانی مهارت
salesmanship مهارت در فروشندگی
tact کاردانی مهارت
manipulation انجام با مهارت
credential مهارت فنی
sport skill مهارت ورزشی
skill مهارت فنی
combat proficiency مهارت رزمی
fundamental skill مهارت بنیادی
qualification مهارت فنی
namby-pamby آدم بی مهارت
brevet درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
technomotorial skill مهارت تکنیکی- حرکتی
seaman ship مهارت در راندن قایق
sport skill pattern الگوی مهارت ورزشی
surfmanship مهارت در موج سواری
diplomatically از روی مهارت و بصیرت
mastered کسب مهارت کردن
masters کسب مهارت کردن
spiller خوش شانسی نه مهارت
sword play مهارت در بکارگیری شمشیر
skill level پایه مهارت فنی
qualification record پرونده مهارت فنی
facileness مهارت عدم ثبات
stickhandling مهارت در استفاده از چوب
skill مهارت عملی داشتن
expert badge نشان مهارت در تیراندازی
qualification badge نشان مهارت در تیراندازی
wonderwork کار عجیب مهارت
master کسب مهارت کردن
showboating نمایش دادن مهارت
fine art هر مهارت هنری وفریف
conveyancing مدیریت از روی مهارت
techniques اصول مهارت روش فنی
rates میزان مهارت شدت تغییرات
to play a poor game ناشی بودن مهارت نداشتن
technique اصول مهارت روش فنی
quaint از روی مهارت عجیب و جالب
ropemanship مهارت دربندبازی یا بالارفتن از طناب
overmaster مهارت کامل پیدا کردن در
rate میزان مهارت شدت تغییرات
overwrought تهیه شده ازروی مهارت
veteran skill مهارت و کهنه کاری کارازمودگی
gymkhanas مسابقه مهارت اتومبلرانی درمحوطه پارکینگ
to be out of one's depth از توانایی و یا مهارت [کسی] خارج بودن
gymkhana مسابقه مهارت اتومبلرانی درمحوطه پارکینگ
seed رده بندی برحسب مهارت وقدرت
up one's street [British English] , down one's alley [American English] مناسب ذوق وسلیقه [مهارت درچیزی ]
seeds رده بندی برحسب مهارت وقدرت
syllogist کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
metrist کسی که در متر کردن مهارت دارد
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
mallet goal نمره دادن از صفر تا 01 به بازیگر به نسبت مهارت او
test examiner مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
seaman's eye دقت پیش بینی ملوانی مهارت دریایی
triple threat بازیگری که مهارت در دویدن و پاس دادن و ضربه پا دارد
slugger بوکسوری که بیشتر به قدرت خود اتکا دارد تا مهارت
he muddled through بدون هیچ زرنگی یا مهارت بمقصود خود رسید
don't give up the day job <idiom> [در مورد کاری خبره نبودن و ناتوانی انجام آن با مهارت]
to be unable to hold a candle to somebody <idiom> در برابر کسی پائین رتبه بودن [در توانایی یا مهارت و غیره]
division police petty officer درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
master at arms درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com