Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
In a state of despair(anxiety,etc).
درحالت یأس ونومیدی (تشویش وغیره )
Other Matches
walras law
براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
in re
درحالت
subconsciously
درحالت ناخوداگاهی
subconscious
درحالت ناخوداگاهی
anticipative
درحالت انتظار
disquietude
تشویش
disconcertion
تشویش
perturbations
تشویش
botheration
تشویش
perturbation
تشویش
anxieties
تشویش
anxiety
تشویش
phobias
تشویش
phobia
تشویش
unstressed
بی تشویش
passiveness
فعل درحالت مجهول
somnolent
درحالت خواب وبیدار
stationary state
تعادل درحالت سکون
imperturbation
عدم تشویش
inquietude
اضطراب تشویش
uneasiness
خاطر تشویش
nominative indepdent
اسمی که درحالت نداواقع شود
scolex
کرم کدو درحالت جنینی
perturation
براشفتگی تشویش اضطراب
unwary
بدون تعجب و تشویش
cackled
صدای مرغ درحالت تخم گذاری
cackling
صدای مرغ درحالت تخم گذاری
cackles
صدای مرغ درحالت تخم گذاری
tenterhooks
<idiom>
درحالت معلق یا کش دادن به دلیل نا معلومی
cackle
صدای مرغ درحالت تخم گذاری
imperturbableness
خون سردی تشویش ناپذیری
imperturbably
با خون سردی بطور تشویش ناپذیر
mesmeric
مربوط بخواب مصنوعی درحالت خواب مغناطیسی گیرنده
aerostatics
علمی که درمورد گازها درحالت سکون و تعادل بحث میکند
the disturbing prospect of genetically modified babies
چشم انداز تشویش برانگیز نوزادان تغییریافته ژنتیکی
home row
ردیفی از کلیدها روی صفحه کلید که انگشتان شخص درحالت عادی روی انها قرارمی گیرد
And so on and so forth. Etcetera et cetera .
وغیره وغیره
et cetera
وغیره
etcaetera
وغیره
snaps
قفلکیف وغیره
sheeting
ملافه وغیره
snapping
قفلکیف وغیره
piled
پرزقالی وغیره
snapped
قفلکیف وغیره
snap
قفلکیف وغیره
pile
پرزقالی وغیره
dales
خلیج وغیره
dale
خلیج وغیره
snout
لوله کتری وغیره
vase
گلدان نقره وغیره
service charge
سرویس مهمانخانه وغیره
stationed
ایستگاه اتوبوس وغیره
stations
ایستگاه اتوبوس وغیره
To score a goal .
گل زدن ( درفوتبال وغیره )
furnace
تون حمام وغیره
clop
لنگی اسب وغیره
coequal
درشان ومقام وغیره
coronal
هاله خورشید وغیره
coronel
هاله خورشید وغیره
vases
گلدان نقره وغیره
shell
پوست فندق وغیره
shelling
پوست فندق وغیره
subsidence
تخفیف درد وغیره
tamp
سوراخی را با شن وغیره پرکردن
dollop
دسته علف وغیره
pillboxes
قوطی حب دارو وغیره
dollops
دسته علف وغیره
furnaces
تون حمام وغیره
snouts
لوله کتری وغیره
station
ایستگاه اتوبوس وغیره
propeller
پروانه هواپیماوکشتی وغیره
shells
پوست فندق وغیره
trap
زانویی مستراح وغیره
Dont move . Hold it. Keep stI'll.
بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
dower
لانه خرگوش وغیره
frontlet
پیشانی اسب وغیره
dossal
پشتی صندلی وغیره
tube
لوله خمیرریش وغیره
dossel
پشتی صندلی وغیره
seance
جلسه احضارارواح وغیره
tubes
لوله خمیرریش وغیره
curlicue
تزئینات خطاطی وغیره
pillbox
قوطی حب دارو وغیره
propellor
پروانه هواپیماوکشتی وغیره
sashes
حمایل نظامی وغیره
ratoon
نهال موز وغیره
sash
حمایل نظامی وغیره
skyrocket
ازدیاد سریع قیمت وغیره
sick berth
بهداری کشتی ودانشکده وغیره
To turn over the pages .
ورق زدن ( کتاب وغیره )
lysis
زوال وفساد سلول وغیره
skyrockets
ازدیاد سریع قیمت وغیره
skyrocketing
ازدیاد سریع قیمت وغیره
skyrocketed
ازدیاد سریع قیمت وغیره
horologe
ساعت مچی ودیواری وغیره
The kI'lled and the wounded.
کشته وزخمی ( در جنگ وغیره )
speedup
ازدیاد تولید یا سرعت وغیره
downswing
تنزل کارهای تجارتی وغیره
To hit a wining streak.
شانس آوردن ( درقمار وغیره )
copartner
سهیم وشریک در تجارت وغیره
tank farm
محوطه مخازن نفت وغیره
cess
سرازیری کنار رودخانه وغیره
stancher
بند اور خون وغیره
blear
تاری حاصل از اشک وغیره
bisk
ماهی وغیره درست میکنند
tailpiece
ارایش ته فصل کتاب وغیره
spinule
خارهای ریز چرخ وغیره
To be decorated .
نشان گرفتن ( مدال وغیره )
Please pay the bearer .
دروجه حامل بپردازید ( چک وغیره )
Known and unknown .
معلوم ومجهول ( درریاضیا ؟ وغیره )
My hair stood on end .
مو بر بدنم راست شد ( از وحشت وغیره )
choreography
رقص مخصوصا درتئاتر وغیره
loge
جای ویژه در تاتر وغیره
eversion
برگرداندن پلک چشم وغیره
floated
بستنی مخلوط با شربت وغیره
nephews
پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
hide
پوست خام گاووگوسفند وغیره
nephew
پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
hobs
با دندانه ماشین وغیره بریدن
closure
دریچه درب بطری وغیره
hides
پوست خام گاووگوسفند وغیره
sick bays
بهداری کشتی ودانشکده وغیره
closures
دریچه درب بطری وغیره
hob
با دندانه ماشین وغیره بریدن
sick bay
بهداری کشتی ودانشکده وغیره
float
بستنی مخلوط با شربت وغیره
barns
انبار کاه و جو وکنف وغیره
barn
انبار کاه و جو وکنف وغیره
floats
بستنی مخلوط با شربت وغیره
wreckage
لاشه هواپیما یا ماشین وغیره
ticked
انواع ساس وکنه وغریب گز وغیره
stenotype
دستگاه ضبط مکالمات سخنرانی وغیره
tick
انواع ساس وکنه وغریب گز وغیره
brakeman
متصدی ترمز ماشین وترن وغیره
To dismount from a horse(bicycle).
از اسب ( دوچرخه وغیره ) پایین آمدن
citriculture
کاشتن مرکبات مانند لیمووپرتقال وغیره
Black and white.
سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
To climb down.
پایین آمدن ( از کوه ،نردبان وغیره )
To decay . To go bad .
فاسد شدن ( مواد خوراکی وغیره )
ticks
انواع ساس وکنه وغریب گز وغیره
A concession
امتیاز بهره برداری ( از معادن وغیره )
To air the clothes (bed-sheets etc).
آفتابب دادن لباس ،( ملحفه وغیره )
No vacancies.
جاموجود نیست ( درهتل ؟رستوران وغیره )
lictor
پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
To behead ( decapitate ) someone .
کسی را گردن زدن (با شمشیر وغیره )
mannitol
ماده قندی شیر خشت وغیره
suspended animation
وقفه موقت فعالیتهای حیاتی وغیره
speed limits
حداکثر سرعت مجز در جاده ها وغیره
speed limit
حداکثر سرعت مجز در جاده ها وغیره
I have a toothache (headache).
دندانم ( سرم وغیره ) درد می کند
A strong (weak)coffee (tea,etc. )
قهوه ( چای وغیره ) پررنگ (کم رنگ )
giblet
احشاء خوراکی مرغ خانگی وغیره
taxidermy
پرکردن پوست حیوانات با کاه وغیره
wreckage piece
تکه ای از لاشه هواپیما یا ماشین وغیره
stow away
مسافرت قاچاقی کردن باکشتی وغیره
workbenches
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
workbench
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
To knock someone down.
کسی رازمین زدن ( درکشتی وغیره )
mannite
ماده قندی شیر خشت وغیره
backboard
تختهء پشت قاب عکس وغیره
pailette
زینت الات بدلی مانندمنجوق وغیره
tele communication
مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
fuller's earth
خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
shortening
روغن ترد کننده شیرینی وغیره
To turn off the lights. (T. V. ,radio).
چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
pits
سیاه چال هسته البالو و گیلاس وغیره
posts
تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
shook
روکش چوب مخصوص جعبه یا مبل وغیره
haulm
ساقه وپوشال حبوبات وغیره که باانهاسقف رامیپوشانند
pit
سیاه چال هسته البالو و گیلاس وغیره
tag line
جمله نهایی نمایش وغیره نقطه حساس
sgraffito
تزئینات هنری روی فروف سفالین وغیره
sea fire
شب تابی دریا دراثر جانوران شب تاب وغیره
pyrene
تخم سیب وگلابی وغیره هسته میوه
taxidermist
ویژه گر پر کردن پوست حیوانات باکاه وغیره
lycanthropy
تبدیل به هیبت گرگ در اثر جادو وغیره
fielder
بازیکن میدان فوتبال وغیره صحرا نورد
pailett
زینت الات بدلی مانند منجوق وغیره
lumpen
محروم شده از حقوق اجتماعی وسیاسی وغیره
woodprint
کلیشه یا قالب چوبی مخصوص قلمکار وغیره
It is a perfect fit.
کاملا" اندازه است ( لباس ،کفش وغیره )
state aid
کمک دولت به موسسات عام المنفعه وغیره
cadre
واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
twiddling
باساعت مچی وغیره بازی کردن وررفتن
She has emotional entanglements (involvement ) .
گرفتاریهای احساسی دارد ( عشق ؟ احساسات وغیره )
A bare hourse .
اسب لخت ( بدون زین ودهنه وغیره )
life preservers
وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
life preserver
وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
hutches
نوعی پیمانه قدیمی زغال سنگ وغیره
talking books
صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
talking book
صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
post
تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
hutch
نوعی پیمانه قدیمی زغال سنگ وغیره
ants
: پیشوندیست بمعنی >ضد< و >مخالف < و>درعوض < و >بجای < وغیره
ant
: پیشوندیست بمعنی >ضد< و >مخالف < و>درعوض < و >بجای < وغیره
stave
بشکل چوب دستی یاچماق وغیره دراوردن
tasters
کارشناس چشیدن مزه شراب وچای وغیره
taster
کارشناس چشیدن مزه شراب وچای وغیره
cadres
واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
twiddles
باساعت مچی وغیره بازی کردن وررفتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com