English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (2 milliseconds)
English Persian
pounce درحال حمله با پنجه
pounced درحال حمله با پنجه
pounces درحال حمله با پنجه
pouncing درحال حمله با پنجه
Other Matches
pouncing درحال خیز درحال حمله با چنگال باچنگال ربودن
pounces درحال خیز درحال حمله با چنگال باچنگال ربودن
pounced درحال خیز درحال حمله با چنگال باچنگال ربودن
pounce درحال خیز درحال حمله با چنگال باچنگال ربودن
palmatifid دارای شکافی شبیه پنجه دست شکافته پنجه
in plant درحال رویش درحال رشد
hysterics حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
velimirovic attack حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
counter riposte حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
vortex breakdown/brust جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
rio treaty اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
hysterogenic حمله تشنجی شبیه حمله
hysteroid حمله تشنجی شبیه حمله
ond shot بیک حمله دریک حمله
toes پنجه
pawing پنجه
paws پنجه
claw پنجه
pawed پنجه
digitation پنجه
downstream toe پنجه سد
toe پنجه
paw پنجه
claws پنجه
clawing پنجه
clawed پنجه
digitigrade پنجه رو
talons پنجه
cross arm پنجه
fistula پنجه
pitchfork پنجه
pitchforks پنجه
griff پنجه
fork پنجه
adactylous بی پنجه
forking پنجه
talon پنجه
fives پنجه
front line خط حمله خط حمله یادفاع
sowbread پنجه مریم
lobster claw پنجه خرچنگی
kick up زدن پنجه
swine bread پنجه مریم
intoed پنجه بتو
leptodactyl باریک پنجه
lycopod پنجه گرگی
lycopodium پنجه گرگی
the mailed fist زور سر پنجه
pentadactylous پنجه دار
intoed پنجه برگشته
cyclamen پنجه مریم
pentadactylic پنجه دار
pedatifid پنجه وار
toe cap پنجه کفش
toe با پنجه پا زدن
cyclamens پنجه مریم
hellweed پنجه کلاغ
heel and toe با پنجه و پاشنه
hand post پنجه راهنما
toe با پنجه پا راندن
knuckle duster پنجه بوکس
cat's paw پنجه گربه
tiptoes نوک پنجه
tiptoeing نوک پنجه
tiptoed نوک پنجه
tiptoe نوک پنجه
fissidactyl پنجه شکافته
cat's paws پنجه گربه
fissiped پنجه شکافته
knuckle-duster پنجه بوکس
toeless بدون پنجه
knuckle-dusters پنجه بوکس
branch pipe پنجه اگزوز
wild bryony پنجه کلاغ
pawing پنجه زدن
palmate شبیه پنجه
paws پنجه زدن
brass knuckles پنجه بوکس
paw پنجه زدن
pawed پنجه زدن
feverous درحال تب
lumbrical ماهیچه انگشت یا پنجه
pedate پنجه دار شبیه پا
monkey fist گره پنجه میمون
clevis اتصال پنجه مفصلی
crow foot zinc پیل پنجه کلاغی
ball of toe گوشت زیر پنجه پا
pigeon toed دارای پنجه برگشته
forepaw پنجه دست حیوانات
brass knuckles پنجه مشت زنی
winnowwing fan جام پنجه شانه
hunker روی پنجه پاایستادن
toeplate نعل پنجه کفش
ground fir پنجه گرگ سلاژین
digitation انشعاب بشکل پنجه
forepaw پنجه پای جلو
devil's claw خفت پنجه دیوی
square toed دارای پنجه مربع
target date زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
functioning درحال کار
kissing kind درحال اشتی
stations جا درحال سکون
in a wrought up state درحال عصبانی
in child birth درحال زایمان
nascent درحال تولد
dying درحال نزع
moribund درحال نزع
latent درحال کمون
stationed جا درحال سکون
station جا درحال سکون
shiveringly درحال لرز
amort درحال مرگ
suspense درحال تعلیق
struck درحال اعتصاب
suspensive درحال تعلیق
suspensive درحال توقف
ongoing درحال پیشرفت
to be on the grin درحال پوزخندبودن
For the time being. At peresent. presently. درحال حاضر
sejant درحال جلوس
reelingly درحال تلوتلو
high water دریا درحال مد
on one's knees درحال خضوع
on stream درحال فعالیت
on the boil درحال جوشیدن
amok درحال جنون
blushingly درحال شرمندگی
aglow درحال اشتعال
dormant درحال کمون
at the present moment درحال حاضر
perlexedly درحال اشفتگی
perdue درحال کمین
perdu درحال کمین
scoops پنجه ماشین خاک برداری
scooping پنجه ماشین خاک برداری
scooped پنجه ماشین خاک برداری
scoop پنجه ماشین خاک برداری
heat muff پوشش اطراف پنجه اگزوز
syndactylism پیوستگی واتصال پنجه ها بیکدیگر
cross swords دست و پنجه نرم کردن
toe off جدا شدن پنجه پا از زمین
pigeon toed دارای پنجه خمیده بداخل
hand to hand دسته و پنجه نرم کردن
hand-to-hand دسته و پنجه نرم کردن
fingering پنجه گذاری انگشت کاری
base thickness of buttress عرض پنجه پشت بند
He has a delightful touch on the guitar . گیتار را با پنجه گرمی می نوازد
hover درحال توقف پر زدن
flagrante delicto درحال ارتکاب جرم
tranquil بی جنبش درحال سکون
sacking درحال یورش وچپاول
hang up درحال معلق ماندن
hang-ups درحال معلق ماندن
hang-up درحال معلق ماندن
hovered درحال توقف پر زدن
hovers درحال توقف پر زدن
enrapture درحال جذبه انداختن
fall into abeyance درحال وقفه افتادن
hanging اویزان درحال تعلیق
enravish درحال جذبه انداختن
declining industry صنعت درحال تنزل
flutteringly درحال اشفتگی مضطربانه
in one's cups درحال میگساری و مستی
saleint درحال جست وخیز
swing up درحال تاب خوردن
ramblingly درحال گردش یاولگردی
sejant درحال چمباتمه زدن
the belligernt powers دولتهای درحال جنگ
about to do something <idiom> درحال انجام کاری
jump kick شوت درحال پرش
overtaking vessel ناو درحال سبقت
saleintiant درحال جست وخیز
goods inwards کالاهای درحال تحویل
goods receiving کالاهای درحال تحویل
sobersided فروتن درحال هوشیاری
rising درحال ترقی یا صعود
goods intake کالاهای درحال تحویل
Foxglove گل پنجه علی [در تهیه رنگ زرد]
palmipede پرندهای که پنجه هایش پرده دارد
pentadactylate دارای پنج زائده شبیه پنجه
Ravishingly beautiful. مثل پنجه آفتاب ( بسیار زیبا )
to dye in the wool درحال خامی رنگ کردن
streamer نوار یاپرچم درحال اهتزاز
sniffles درحال عطسه صحبت کردن
streamers نوار یاپرچم درحال اهتزاز
to dye in grain درحال خامی رنگ کردن
rehabilitant بیمار یا معلول درحال نوتوانی
sniffled درحال عطسه صحبت کردن
sliding tackle تکل درحال لیز خوردن
sniffle درحال عطسه صحبت کردن
present arms سلام درحال پیش فنگ
to grind out an oath درحال دندان قرچه سوگندیادکردن
gaggles هواپیماهای بی موتور درحال پرواز
flier درحال پرواز گردونه تیزرو
flyers درحال پرواز گردونه تیزرو
gaggle هواپیماهای بی موتور درحال پرواز
flyer درحال پرواز گردونه تیزرو
fliers درحال پرواز گردونه تیزرو
sniffling درحال عطسه صحبت کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com