English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 71 (5 milliseconds)
English Persian
to lop a tree درختی را آراستن
to prune a tree درختی را آراستن
Other Matches
realign آراستن
realigns آراستن
realigning آراستن
realigned آراستن
to equip something چیزی را آراستن
fleuron [آراستن ساختمان با گل]
adorn بازر و زیور آراستن
beading آراستن لباس با دانههای مروارید
spruce up <idiom> مجددا آراستن ،تمیز کردن
beadings آراستن لباس با دانههای مروارید
to be groomed in all finery با جامه رسمی جشن کاملا آراستن
encarpus [در معماری کلاسیک آراستن تمثیل ها بوسیله هلال گل، میوه و برگ]
embriodery [آراستن و زینت دادن زمینه فرش به کمک سوزن کاری و گلدوزی]
abatis سد درختی
abattis سد درختی
arboraceous درختی
arboreal درختی
dendriform درختی
arboreous درختی
dendroidal درختی
wood sorrel ترشک درختی
treehopper زنجره درختی
sorrel tree ترشک درختی
Yggdrasil درختی اسطوره ای
tree traversal تقاطع درختی
tree structure ساخت درختی
to chop dowm a tree درختی را انداختن
mock orange یاس درختی
hyla قورباغه درختی
syringa یاس درختی
monthly rose خطمی درختی
hollyhock ختمی درختی
basswood لاله درختی
saddletree لاله درختی
semiarboreal نیمه درختی
sourwood ترشک درختی
to shin up a tree از درختی بالارفتن
tree network شبکه درختی
syrian mallow خطمی درختی
arborization ارایش درختی
to prune a tree سرشاخه درختی را زدن
to lop off a branch [from a tree] شاخه ای را [از درختی] بریدن
huffman tree درختی با کمترین مقادیر
abat راه بند درختی
to lop a tree سرشاخه درختی را زدن
mayapple درختی از نوع زرشک
tree sort مرتب کردن درختی
to truncate a tree شاخههای درختی را زدن
strawberry tree توت فرنگی درختی
orangutan میمون درختی برنئوسوماترا
understory vegetation گیاهان زیر درختی
orangoutang میمون درختی برنئوسوماترا
leaf گره آخر در ساختار درختی
madrono توت فرنگی درختی انگور خرس
madrone توت فرنگی درختی انگور خرس
ring bark پوست درختی را حلقه ایی بریدن
timberline خط مفروضی که بالای ان هیچ درختی رشد نمیکند
katydid حشره راست بال درختی ازخانواده locustidae
minimal tree درختی که گرههای ترمینالی ان مرتب شده تا باعث عملکردبهینه ان درخت شوند
fjeld فلات مرتفع وصخره داری که تقریبا هیچ درختی نداشته باشد
seral مربوط به تغییر وسیر تکامل یک منطقه از لم یزرعی بحالت ابادانی وپر درختی
kratom [درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
optimal merge tree نمایش درختی یک ترتیب که در ان رشته ها قرار است درهم ادغام گردند تا اینکه حداقل تعداد عملیات رخ دهد
pine design طرح درخت کاج [که بیشتر در طرح های بندی خشتی و درختی بکار می رود.]
iguana سوسمار درختی [هرنوع سوسمار بزرگ]
hierarchies روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchy روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
rose motif نگاره گل رز [در فرش های مختلف ایرانی از انواع گل رز از جمله طرح گل فرنگ، طرح درختی، طرح باغی، طرح گل و بوته استفاده می شود.]
paradise rug طرح درختی باغ و گل [در این طرح انواع درخت، گل و پرنده زمینه طرح را در بر می گیرند و نمادی از طبیعت بوجود می آورند که گاه به آن طرح بهشتی می گویند.]
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com