English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
to chop dowm a tree درختی را انداختن
Other Matches
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
arboreous درختی
dendroidal درختی
abattis سد درختی
arboreal درختی
dendriform درختی
arboraceous درختی
abatis سد درختی
syrian mallow خطمی درختی
tree traversal تقاطع درختی
tree network شبکه درختی
semiarboreal نیمه درختی
wood sorrel ترشک درختی
saddletree لاله درختی
treehopper زنجره درختی
sorrel tree ترشک درختی
arborization ارایش درختی
sourwood ترشک درختی
tree structure ساخت درختی
basswood لاله درختی
to prune a tree درختی را آراستن
to lop a tree درختی را آراستن
hollyhock ختمی درختی
hyla قورباغه درختی
mock orange یاس درختی
Yggdrasil درختی اسطوره ای
monthly rose خطمی درختی
syringa یاس درختی
to shin up a tree از درختی بالارفتن
understory vegetation گیاهان زیر درختی
abat راه بند درختی
strawberry tree توت فرنگی درختی
mayapple درختی از نوع زرشک
huffman tree درختی با کمترین مقادیر
tree sort مرتب کردن درختی
orangutan میمون درختی برنئوسوماترا
to lop off a branch [from a tree] شاخه ای را [از درختی] بریدن
to truncate a tree شاخههای درختی را زدن
to prune a tree سرشاخه درختی را زدن
orangoutang میمون درختی برنئوسوماترا
to lop a tree سرشاخه درختی را زدن
leaf گره آخر در ساختار درختی
ring bark پوست درختی را حلقه ایی بریدن
madrono توت فرنگی درختی انگور خرس
madrone توت فرنگی درختی انگور خرس
timberline خط مفروضی که بالای ان هیچ درختی رشد نمیکند
katydid حشره راست بال درختی ازخانواده locustidae
bring down به زمین انداختن حریف انداختن شکار
fjeld فلات مرتفع وصخره داری که تقریبا هیچ درختی نداشته باشد
minimal tree درختی که گرههای ترمینالی ان مرتب شده تا باعث عملکردبهینه ان درخت شوند
horrifies بهراس انداختن به بیم انداختن
jeopard بخطر انداختن بمخاطره انداختن
horrifying بهراس انداختن به بیم انداختن
horrified بهراس انداختن به بیم انداختن
horrify بهراس انداختن به بیم انداختن
seral مربوط به تغییر وسیر تکامل یک منطقه از لم یزرعی بحالت ابادانی وپر درختی
steer roping کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
kratom [درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
optimal merge tree نمایش درختی یک ترتیب که در ان رشته ها قرار است درهم ادغام گردند تا اینکه حداقل تعداد عملیات رخ دهد
pine design طرح درخت کاج [که بیشتر در طرح های بندی خشتی و درختی بکار می رود.]
let down پایین انداختن انداختن
iguana سوسمار درختی [هرنوع سوسمار بزرگ]
hierarchies روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchy روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
rose motif نگاره گل رز [در فرش های مختلف ایرانی از انواع گل رز از جمله طرح گل فرنگ، طرح درختی، طرح باغی، طرح گل و بوته استفاده می شود.]
paradise rug طرح درختی باغ و گل [در این طرح انواع درخت، گل و پرنده زمینه طرح را در بر می گیرند و نمادی از طبیعت بوجود می آورند که گاه به آن طرح بهشتی می گویند.]
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
omits انداختن
rut خط انداختن
throw انداختن
ruts خط انداختن
hews انداختن
hewing انداختن
to hew down انداختن
omitted انداختن
to lay by the heels بر انداختن
emplace جا انداختن
to pick off تک تک انداختن
let fall انداختن
hitching انداختن
leave out انداختن
omit انداختن
to let fall انداختن
lay away انداختن
to let drop انداختن
to leave out انداختن
lash vt انداختن
to play a searchlight انداختن
omitting انداختن
spilled or spilt انداختن
throws انداختن
hitch انداختن
throwing انداختن
spills انداختن
spilling انداختن
spilled انداختن
hitches انداختن
blobs لک انداختن
souse انداختن
hew انداختن
to draw lots انداختن
retroject پس انداختن
run home جا انداختن
to fire off a postcard انداختن
thrusts انداختن
thrusting انداختن
thrust انداختن
hewed انداختن
jaculate انداختن
floriate گل انداختن در
blob لک انداختن
pilling تل انداختن
flinging انداختن
fling انداختن
delete انداختن
deleted انداختن
deletes انداختن
deleting انداختن
line خط انداختن در
lines خط انداختن در
relegates انداختن
launch به اب انداختن
flings انداختن
relegating انداختن
launched به اب انداختن
relegate انداختن
hurled انداختن
launches به اب انداختن
hurl انداختن
bottoms ته انداختن
overthrow بر انداختن
overthrowing بر انداختن
launching به اب انداختن
overthrown بر انداختن
overthrows بر انداختن
overthrew بر انداختن
hurls انداختن
fell انداختن
stagger از پا انداختن
bottom ته انداختن
prostrate از پا انداختن
spill انداختن
slings انداختن
slinging انداختن
sling انداختن
relegated انداختن
hitched انداختن
to put back پس انداختن
fells انداختن
deracination بر انداختن
benite به شب انداختن
hewn انداختن
string زه انداختن به
brush finish خط انداختن
felled انداختن
to skips over انداختن
felling انداختن
rolled بدوران انداختن
rolls بدوران انداختن
heave کشیدن انداختن
heaved کشیدن انداختن
roll بدوران انداختن
trapping تله انداختن
extruding بیرون انداختن
peril درخطر انداختن
extrudes بیرون انداختن
extruded بیرون انداختن
perils درخطر انداختن
extrude بیرون انداختن
toss بالا انداختن
tossing بالا انداختن
tosses بالا انداختن
anchorage لنگر انداختن
shadings سایه انداختن
fools دست انداختن
shades سایه انداختن
shade سایه انداختن
fooling دست انداختن
fooled دست انداختن
fool دست انداختن
wharves لنگر انداختن
wharfs لنگر انداختن
wharf لنگر انداختن
anchorages لنگر انداختن
tossed بالا انداختن
sired نیا پس انداختن
entrapped تله انداختن
entrapped بدام انداختن
entrap تله انداختن
entrap بدام انداختن
deactivating از اثر انداختن
deactivates از اثر انداختن
deactivated از اثر انداختن
deactivate از اثر انداختن
inaugurating براه انداختن
inaugurates براه انداختن
inaugurated براه انداختن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com