Dictiornary-Farsi | درخت کنار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 205 (10 milliseconds)

English	Persian
lotus	درخت کنار
lotuses	درخت کنار
lote	درخت کنار
lotos	درخت کنار


Search result with all words

it was skirted by trees	درخت هایی در کنار ان بود
Other Matches

rootery	توده ریشه وکنده درخت درباغها که درخت روی ان میکارند
papaw	درخت پاپااو یا درخت نخل امریکای جنوبی
ceiba	درخت گل ابریشم گرمسیری درخت پنبه هندی
underbrush	درخت کوچک روینده درزیر درخت
myrica	درخت شیشعان درخت موم
gambier	درخت کاد هندی درخت کاد اصفر
gambir	درخت کاد هندی درخت کاد اصفر
Cypress design	طرح درخت سرو [سرو بعنوان اسطوره سرسبزی و سرافرازی و قامت بلند در اکثر طرح های ایران خصوصا فرش، جای خاص خود را داشته و عده ای طرح بته جقه را جلوه ای از درخت سرو دانسته اند.]
verge	کنار
border line	خط کنار
verges	کنار
marge	کنار
brim	کنار
lotos	کنار
brimmed	کنار
brimming	کنار
lotus	کنار
banks	کنار
lote	کنار
marginate	کنار
lotuses	کنار
brims	کنار
lip	کنار
border	کنار
along side	تا کنار
bourne	کنار
apart	کنار
bank	کنار
ex	کنار
ex-	کنار
edge	: کنار
edges	: کنار
rand	کنار
on shore	بر کنار
bordered	کنار
bordering	کنار
abutment	کنار
away	کنار
margins	کنار
margin	کنار
limit	کنار
side aisle	کنار
along side	در کنار
besides	کنار
off	از کنار
rim	کنار
recesses	کنار
rims	کنار
waterfront	اب کنار
list	کنار
recess	کنار
waterfronts	اب کنار
brink	کنار
shipboard	کنار کشتی
strands	کنار رود
shelf	کنار گذاشتن
deposits	کنار گذاشتن
deposit	کنار گذاشتن
Joking apart. <idiom>	شوخی به کنار.
shores	کنار دریا
shore	کنار دریا
touchline	خط کنار زمین
side foot	ضربه با کنار پا
by	نزدیک کنار
bypassing	کنار گذار
coast	کنار دریا
shipside	کنار کشتی
coasts	کنار دریا
strand	کنار دریا
bypasses	کنار گذار
strands	کنار دریا
bow out	کنار کشیدن
waterside	کنار دریا
riverside	کنار رور
floret of ray	گلچه کنار
to set by	کنار گذاشتن
put away	کنار گذاردن
overrule	کنار گذاشتن
overruled	کنار گذاشتن
overrules	کنار گذاشتن
put in	کنار امدن با
seacoast	دریا کنار
withdrawals	کنار کشیدن
riparian	رود کنار
bypassed	کنار گذار
bypass	کنار گذار
put aside	کنار گذاشتن
lotus-eaters	کنار خوار
Joking aside. <idiom>	شوخی به کنار.
lotus-eater	کنار خوار
lotus eater	کنار خوار
lotos eater	کنار خوار
pt down	کنار گذاردن
seaside	دریا کنار
seastrand	دریا کنار
pull away	کنار گرفتن
receding	کنار کشیدن
withdrawal	کنار کشیدن
sidelines	خط کنار زمین
foreshores	کنار دریا
by the side of the road	در کنار جاده
foreshore	کنار دریا
reserving	کنار گذاشتن
reserves	کنار گذاشتن
reserve	کنار گذاشتن
next	جنب کنار
by the window	کنار پنجره
roadside	کنار جاده
Stand asid . step aside .	کنار بایست
step aside	کنار رفتن
sidelined	خط کنار زمین
sidelining	خط کنار زمین
coping	کنار امدن
sideline	خط کنار زمین
bedside	کنار بستر
lay away	کنار گذاشتن
wayside	کنار جاده
off	از روی از کنار
strand	کنار رود
roadsides	کنار جاده
recedes	کنار کشیدن
sheer	کنار رفتن
side step	کنار رفتن
to put by	کنار گذاشتن
limbo	کنار دوزخ
gravesides	در کنار آرامگاه
graveside	در کنار آرامگاه
to lay aside	کنار گذاشتن
earmark	کنار گذاشتن
earmarks	کنار گذاشتن
receded	کنار کشیدن
recede	کنار کشیدن
side	سمت کنار
sides	سمت کنار
to put a way	کنار گذاشتن
to leave off	کنار گذاشتن
marshal	داوران کنار مسیر
roadhouse	میخانهی کنار راه
towpaths	جادهی کنار آب راه
crash barrier	حصار کنار جاده
sea dike	دیوار کنار اب دریا
safety fence	جانپناه کنار راه
waterside workmen	کارگران کنار دریا
towpath	جادهی کنار آب راه
marshaled	داوران کنار مسیر
roadhouses	میخانهی کنار راه
Try to be serious for a change .	شوخی رابگذار کنار
a seat by the window	یک صندلی کنار پنجره
inshore	نزدیک دریا کنار
marshals	داوران کنار مسیر
down the line	ضربه از کنار زمین
the ins and outs	گوشه و کنار جرئیات
She sat beside ( next to ) her mother .	کنار مادرش نشست
marshalled	داوران کنار مسیر
There is no need dor ceremony between us.	تعارف رابگذار کنار
marshaling	داوران کنار مسیر
cross block	سد کردن خط دفاعی از کنار
to put something into cold storage <idiom>	چیزی را به کنار گذاشتن
to put something on the shelf <idiom>	چیزی را به کنار گذاشتن
road ditch	راه آب [کنار جاده]
holiday by the seaside [British]	مسافرت کنار دریا
long shore	وابسته بدریا کنار
sculls	پاروی کنار قایق
jooshim	داور کنار تکواندو
holiday by the seaside [British]	تعطیلات در کنار دریا
holiday at the seaside [British]	تعطیلات در کنار دریا
to stand at [by] the window	کنار پنجره ایستادن
colocate	کنار هم قرار گرفتن
barrier inspection	بازدید کنار جاده
to set aside [temporarily]	[موقتا] کنار گذاشتن
holiday at the seaside [British]	مسافرت کنار دریا
ex ship	تحویل در کنار کشتی
ratch	کنار یا لبه کشتی
ex warehouse	تحویل در کنار انبار
road side	کنار جاده یا خیابان
franco alongside ship	تحویل کنار کشتی
sculled	پاروی کنار قایق
scull	پاروی کنار قایق
seafronts	اسکله کنار دریا
seafront	اسکله کنار دریا
street gutter	نهر کنار خیابان و راه
lay-by	کنار گذاردن متروک کردن
dugout	پناهگاه کنار زمین بازیگران
cess	سرازیری کنار رودخانه وغیره
lay by	کنار گذاردن متروک کردن
brushwood hurdle	سرشاخه بافته شده کنار هم
lesene	[قاب کنار ستون نما]
road ditch	آبرو [جوی] کنار راه
How can you know the value of water -you who live . <proverb>	تو قدر آب چه دانى که در کنار فراتى .
dugouts	پناهگاه کنار زمین بازیگران
dog	مخروطهای لاستیکی کنار مسیر
ex works	تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
bypassing	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
piloting	ناوبری در کنار ابهای ساحلی
to skirt a camp	از کنار یا پیرامون اردویی ردشدن
win by retirement	پیروزی با کنار رفتن حریف
wing threequarter	هریک از دو مدافع کنار زمین
haugh	زمین رسوبی کنار رودخانه
imprints	نوشتن یادداشتهای کنار نقشه
imprinted	نوشتن یادداشتهای کنار نقشه