Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
English
Persian
to forfeit an appeal
درخواست تجدید نظر را از دست دادن
[قانون]
Other Matches
reclama
درخواست تجدید نظر
relocation
تجدید گسترش دادن
pleader
درخواست دادن
applies
درخواست دادن
applying
درخواست دادن
apply
درخواست دادن
pleadable
قابل درخواست دادن
reshuffling
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffles
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffle
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffled
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
indent upon a person for goods
درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
rallies
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rally
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallied
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
superinduce
تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
request modify
درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
resupply
تجدید اماد تجدید تدارکات
call-ups
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-up
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call up
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
excess demand
درخواست بیش از حد درخواست اضافی
requisitions
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioning
درخواست کردن درخواست وسایل
requisition
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioned
درخواست کردن درخواست وسایل
call mission
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
request
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requests
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requesting
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requested
درخواست اماد کردن درخواست کردن
fire call
درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
revival
تجدید
revivals
تجدید
refreshed
تجدید
refreshes
تجدید
renew
تجدید
anabiosis
تجدید
recrudescence
تجدید
instauration
تجدید
renewals
تجدید
repetitions
تجدید
repetition
تجدید
review
تجدید
refresh
تجدید
turnover
تجدید
reviewed
تجدید
reviewing
تجدید
reviews
تجدید
renewing
تجدید
neogenesis
تجدید
renewal
تجدید
renews
تجدید
reduces
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reviewed
تجدید نظر
reconditioning
تجدید امادگی
reviews
تجدید نظرکردن
reproductions
تجدید چاپ
reproduction
تجدید چاپ
rebirth
تجدید حیات
reinforcement
تجدید قوا
furbish
تجدید کردن
reviews
تجدید نظر
rebuilt
تجدید بنا
revises
تجدید نظر
revise
تجدید نظر
revisionary
تجدید نظری
reviewed
تجدید نظرکردن
reviewing
تجدید نظر
renewability
قابلیت تجدید
reviewing
تجدید نظرکردن
restoration
تجدید بازگرداندن
reincarnation
تجدید تجسم
reincarnations
تجدید تجسم
reconstitutes
تجدید ساخت
reconstituted
تجدید ساخت
reconstitute
تجدید ساخت
republication
تجدید چاپ
updating
تجدید برنامه
revisal
تجدید نظر
renovation
تجدید نظر
reconstruction
تجدید بنا
reconstituting
تجدید ساخت
renewer
تجدید کننده
renewal offf lease
تجدید اجاره
furbish
تجدید نظرکردن در
nonrecurring
تجدید نشدنی
furbished
تجدید کردن
revision
تجدید نظر
renewal of the convention
تجدید پیمان
revision
تجدید چاپ
renewal of the convention
تجدید اتفاق
revisions
تجدید نظر
revivor
تجدید مرافعه
reelection
تجدید انتخاب
recalculation
تجدید محاسبه
re hearing
تجدید نظر
renews
تجدید کردن
re hearing
تجدید محاکمه
re establish
تجدید کردن
reform
تجدید نظر
recension
تجدید چاپ
rebuilds
تجدید ساخت
redintegrate
تجدید شونده
updates
تجدید نظرشده
updated
تجدید نظرشده
update
تجدید نظرشده
rebuild
تجدید ساخت
rearmament
تجدید تسلیحات
reforms
تجدید نظر
reedify
تجدید کردن
re edify
تجدید کردن
rapporchment
تجدید روابط
revisionist
تجدید نظرخواه
renewable
تجدید شدنی
remilitarization
تجدید تسلیحات
review
تجدید نظر
renascence
تجدید حیات
review
تجدید نظرکردن
reinvigorate
تجدید نیروکردن
reimpression
تجدید چاپ
rejuvenescence
تجدید جوانی
reorganization
تجدید سازمان
renewing
تجدید کردن
refection
تجدید قوا
renew
تجدید کردن
resurgence
تجدید حیات
revising
تجدید نظر
remarriages
تجدید فراش
it is not subject to review
تجدید نظر
furbishes
تجدید کردن
revolving
قابل تجدید
remarriage
تجدید فراش
recollection
تجدید خاطره
reconstructions
تجدید بنا
repeat
تکرار تجدید
furbishes
تجدید نظرکردن در
repeats
تکرار تجدید
instaurator
تجدید کننده
renewed
تجدید شده
reunions
تجدید جلسه
reunion
تجدید جلسه
furbishing
تجدید کردن
furbishing
تجدید نظرکردن در
re-election
تجدید انتخاب
re election
تجدید انتخاب
revisions
تجدید چاپ
resumption
تجدید شروع
revitalization
تجدید حیات
furbished
تجدید نظرکردن در
recollections
تجدید خاطره
remarrying
تجدید فراش
refuel
تجدید سوخت کردن
refuelling
تجدید سوخت کردن
reform
اصلاحات تجدید سازمان
refuelled
تجدید سوخت کردن
refueled
تجدید سوخت کردن
refueling
تجدید سوخت کردن
reorganize
تجدید سازمان کردن
second wind
<idiom>
تجدید قوا کردن
refect
سدجوع و تجدید نیروکردن
renewable energy
انرژی تجدید پذیر
restoratives
تجدید یا مسترد کننده
reformist
تجدید نظر طلب
reformists
تجدید نظر طلب
reformism
تجدید نظر طلبی
reorganized
تجدید سازمان کردن
modifying
تجدید نظر کردن
refuels
تجدید سوخت کردن
revisionist
تجدید نظر طلب
reorganising
تجدید سازمان کردن
restructures
تجدید سازمان کردن
reorganizing
تجدید سازمان کردن
reorganised
تجدید سازمان کردن
reconsignment
تجدید بارنامه کردن
rehabilitation
توانبخشی تجدید اسکان
critique
تجدید نظر کردن در
rebuilds
تجدید بنا نمودن
judicial review
تجدید نظر قضائی
rebuild
تجدید بنا نمودن
reconcider
تجدید نظر کردن در
critiques
تجدید نظر کردن در
rechamber
تجدید خان کردن
reorganization
تجدید سازمان کردن
ervolving credit
اعتبار قابل تجدید
reenlistment
تجدید نام نویسی
reorganizes
تجدید سازمان کردن
instauration
احیاء تجدید بنا
reorganises
تجدید سازمان کردن
early resupply
تجدید اماد به موقع
reforms
اصلاحات تجدید سازمان
economic reorganization
تجدید سازمان اقتصادی
renovation
تجدید قطعات کردن
reviser
تجدید نظر کننده
replenishment
تجدید تدارکات وسوخت
restorative
تجدید یا مسترد کننده
rearm
تجدید تسلیحات کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com