Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (24 milliseconds)
English
Persian
applies
درخواست دادن
apply
درخواست دادن
applying
درخواست دادن
pleader
درخواست دادن
Search result with all words
indent upon a person for goods
درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
pleadable
قابل درخواست دادن
to forfeit an appeal
درخواست تجدید نظر را از دست دادن
[قانون]
Other Matches
request modify
درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
call up
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-up
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
requisitioned
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioning
درخواست کردن درخواست وسایل
excess demand
درخواست بیش از حد درخواست اضافی
requisitions
درخواست کردن درخواست وسایل
requisition
درخواست کردن درخواست وسایل
call mission
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
requests
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requested
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requesting
درخواست اماد کردن درخواست کردن
request
درخواست اماد کردن درخواست کردن
fire call
درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
reduce
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
requests
درخواست
indent
درخواست
indenting
درخواست
imploration
درخواست
requisitions
درخواست
postulating
درخواست
demand
درخواست
demanded
درخواست
demands
درخواست
suit
درخواست
suited
درخواست
on request of which
[at his request]
به درخواست او
requisition
درخواست
requesting
درخواست
requisitioning
درخواست
requested
درخواست
requisitioned
درخواست
request
درخواست
suits
درخواست
appeal
درخواست
requistion for money
درخواست
application
درخواست
postulated
درخواست
solicitation
درخواست
postulate
درخواست
postulates
درخواست
enquiry
درخواست
tenderest
درخواست
tendered
درخواست
tendering
درخواست
tender
درخواست
appealed
درخواست
claims
درخواست
claim
درخواست
d. of a request
در درخواست
appeals
درخواست
supplication
درخواست
applications
درخواست
indents
درخواست
claimed
درخواست
claiming
درخواست
entreated
درخواست کردن
basic requisition number
درخواست اولیه
basic requisition number
درخواست ابتدایی
d. note
درخواست پرداخت
demandant
درخواست کننده
solicited
درخواست کردن
entreat
درخواست کردن
document number
شماره درخواست
demand code
رمز درخواست
call for fire
درخواست اتش
apply
درخواست کردن
declaration of intention
درخواست تابعیت
applying
درخواست کردن
purchase requisition
درخواست خرید
applies
درخواست کردن
entreating
درخواست کردن
entreats
درخواست کردن
plead with
درخواست کردن
solicit
درخواست کردن
inquiry
اسستسفار درخواست
inquiries
اسستسفار درخواست
fire message
درخواست اتش
appeal for tenders
درخواست مزایده
application form
برگ درخواست
materials requisition
درخواست مواد
imploring
درخواست کردن از
excess demand
درخواست مازاد
on call
بنا به درخواست
prays
درخواست کردن
soliciting
درخواست کردن
implored
درخواست کردن از
praying
درخواست کردن
prayed
درخواست کردن
pray
درخواست کردن
solicits
درخواست کردن
implore
درخواست کردن از
implores
درخواست کردن از
applicator
درخواست کننده
request signal
علامت درخواست
applicant
درخواست دهنده
requisition line
خط درخواست اماد
requisition number
شماره درخواست
applicant
درخواست کننده
round robin
درخواست کتبی
rrayer
درخواست التماس
applicants
درخواست دهنده
applicants
درخواست کننده
request
درخواست می کنم
to make an application
[to apply]
درخواست کردن
demanded
<adj.>
<past-p.>
درخواست شده
claimed
<adj.>
<past-p.>
درخواست شده
asked
<adj.>
<past-p.>
درخواست شده
requesting
درخواست می کنم
requested
درخواست می کنم
toa for a job or position
درخواست کارکردن
demand
درخواست کردن
speak for
<idiom>
درخواست کردن
at the request of
به خواهش
[به درخواست]
stock requisition
درخواست کالا
put in for something
<idiom>
درخواست چیزی
writ of subpoena
برگ درخواست
supervisor request
درخواست نافر
requests
درخواست می کنم
supplicate
درخواست کردن
to g. any one's request
درخواست کسیراپذیرفتن
demands
درخواست کردن
demanded
درخواست مطالبه
demanded
درخواست کردن
asking and ordering
درخواست و سفارش
demands
درخواست مطالبه
demand
درخواست مطالبه
solicited
درخواست یا تقاضا کردن از
indents
سفارش درخواست کردن
demand code
شماره رمزبرگ درخواست
requisition line
مسیر درخواست اماد
indenting
سفارش درخواست کردن
debt enforcement
درخواست طلب وصول
to solicit an office
درخواست ازیک شرکت
to ask too much
بیش از حد درخواست کردن
indent
سفارش درخواست کردن
call for fire
درخواست اتش کردن
solicit
درخواست یا تقاضا کردن از
requesting unit
یکان درخواست کننده
soliciting
درخواست یا تقاضا کردن از
solicits
درخواست یا تقاضا کردن از
to apply for leave
درخواست مرخصی کردن
at call
به محض درخواست عندالمطالبه
to a oneself for help
درخواست کمک کردن
initial fire request
درخواست ابتدایی اتش
request for price quotation
درخواست مظنه قیمت
recind
لغو کامل درخواست
to grant an application
درخواست نامه ای را پذیرفتن
proposal form
فرم درخواست بیمه
on application
در زمان
[حالت]
درخواست
on call
اتشهای طبق درخواست
requisition
درخواست رسمی کردن
requisitioned
درخواست رسمی کردن
to reject
[refuse]
an application
درخواست نامه ای را رد کردن
repleader
درخواست تجدیدنظر استیناف
bone
خواستن درخواست کردن
requisitions
درخواست رسمی کردن
boned
خواستن درخواست کردن
on request
وقتی که درخواست بشود
boning
خواستن درخواست کردن
to deny somebody a wish
درخواست کسی را رد کردن
bones
خواستن درخواست کردن
reclama
درخواست تجدید نظر
by popular
[demand]
request
درخواست توده پسند
requisitioning
درخواست رسمی کردن
modification work order
برگ درخواست نوسازی
applications
درخواست نامه پشت کار
person seeking
[political]
asylum
درخواست کننده پناهندگی
[سیاسی]
asylum seeker
درخواست کننده پناهندگی
[سیاسی]
appeal
[to]
or
[for]
درخواست
[برای]
[استیناف در دادگاه]
call for ..... under the credit
درخواست کردن ..... تحت اعتبار
application
درخواست نامه پشت کار
mission request
درخواست اجرای ماموریت هوایی
to ask somebody for
[about]
something
از کسی چیزی درخواست کردن
application
[for something]
درخواست نامه
[برای چیزی]
mission call
درخواست پشتیبانی هوایی کردن
demand
[of]
درخواست
[خواست]
[طلب]
[تقاضا]
[از]
an a for a position
درخواست دهنده برای کار
to ask specifically about something
چیزی را به طور خاص درخواست کردن
line item
اقلام موجود در چانل درخواست وسایل
application expenses
هزینه های درخواستنامه
[درخواست کار]
FI'll in the job application form.
این برگ درخواست کاررا پرکنید
refusniks
کسی که درخواست مهاجرت او رد شده است
refuseniks
کسی که درخواست مهاجرت او رد شده است
refusenik
کسی که درخواست مهاجرت او رد شده است
over challenged
<adj.>
بیش از اندازه ظرفیت درخواست شده
patron-driven acquisition
[PDA]
[library]
کسب بر طبق
[درخواست]
مشتری
[کتابخانه]
portcall
درخواست حمل وسایل به بندربرای بارگیری
subsequent filing
[application, documents]
ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
to file a petition
بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
applying
درخواست کردن شامل حال بودن
to call somebody to
[for]
something
از کسی برای چیزی درخواست کردن
apply
درخواست کردن شامل حال بودن
applies
درخواست کردن شامل حال بودن
single line
مدار یک خطه مخابراتی درخواست مستقیم یا یک طرفه
to file an application to somebody
از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com