Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
request for price quotation
درخواست مظنه قیمت
Other Matches
rpo
تقاضای مظنه قیمت
quotations
قیمت جاری مظنه شده سهام اوراق بهادار ...
quotation
قیمت جاری مظنه شده سهام اوراق بهادار ...
current maturity
قیمت دفتری دارایی در موقع فروش یا تبدیل مظنه روز نرخ روز
kinked demand curve
و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
reserve price
قیمت پنهانی
[در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
request modify
درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
quotation
مظنه
quotations
مظنه
quoted price
مظنه
quotes
مظنه دادن
quote
مظنه دادن
quoted
مظنه دادن
prices rule high
مظنه ها بالا است
underquote
کمتر مظنه دادن
quote
ایراد کردن مظنه دادن
quotes
ایراد کردن مظنه دادن
quoted
ایراد کردن مظنه دادن
call-ups
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call up
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-up
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
requisitions
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioning
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioned
درخواست کردن درخواست وسایل
requisition
درخواست کردن درخواست وسایل
excess demand
درخواست بیش از حد درخواست اضافی
cost plus pricing
تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
current standard cost
مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
unbundled software
نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
call mission
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
bank rate
مظنه رسمی تنزیل که توسط بانک مرکزی تعیین میشود
underprice
قیمت پایین تراز قیمت بازار
value added
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
paasche price index
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
list price
فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
shadow price
شبه قیمت قیمت ضمنی
normal price
قیمت عادی قیمت معمولی
last price
اخرین قیمت حداقل قیمت
quantum valebat
در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
spiral of wages and prices
حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
requests
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requesting
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requested
درخواست اماد کردن درخواست کردن
request
درخواست اماد کردن درخواست کردن
fire call
درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
marginal cost pricing
قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
trover
دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
exchanged stabilization fund
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
pigou effect
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
requisition
درخواست
requistion for money
درخواست
postulating
درخواست
postulates
درخواست
postulated
درخواست
appeals
درخواست
postulate
درخواست
tendering
درخواست
tenderest
درخواست
appealed
درخواست
appeal
درخواست
tendered
درخواست
tender
درخواست
requisitioned
درخواست
requisitioning
درخواست
requested
درخواست
supplication
درخواست
on request of which
[at his request]
به درخواست او
request
درخواست
requests
درخواست
solicitation
درخواست
requesting
درخواست
requisitions
درخواست
application
درخواست
suits
درخواست
suited
درخواست
suit
درخواست
enquiry
درخواست
claim
درخواست
claimed
درخواست
claiming
درخواست
claims
درخواست
d. of a request
در درخواست
applications
درخواست
demands
درخواست
indenting
درخواست
indents
درخواست
demand
درخواست
imploration
درخواست
indent
درخواست
demanded
درخواست
inquiry
اسستسفار درخواست
entreats
درخواست کردن
inquiries
اسستسفار درخواست
basic requisition number
درخواست ابتدایی
applicator
درخواست کننده
entreated
درخواست کردن
speak for
<idiom>
درخواست کردن
call for fire
درخواست اتش
implore
درخواست کردن از
entreating
درخواست کردن
basic requisition number
درخواست اولیه
entreat
درخواست کردن
to make an application
[to apply]
درخواست کردن
d. note
درخواست پرداخت
requisition number
شماره درخواست
fire message
درخواست اتش
supplicate
درخواست کردن
supervisor request
درخواست نافر
stock requisition
درخواست کالا
rrayer
درخواست التماس
materials requisition
درخواست مواد
on call
بنا به درخواست
applicants
درخواست کننده
applicants
درخواست دهنده
applicant
درخواست کننده
applicant
درخواست دهنده
plead with
درخواست کردن
pleader
درخواست دادن
round robin
درخواست کتبی
purchase requisition
درخواست خرید
request signal
علامت درخواست
to g. any one's request
درخواست کسیراپذیرفتن
toa for a job or position
درخواست کارکردن
declaration of intention
درخواست تابعیت
demand code
رمز درخواست
pray
درخواست کردن
prayed
درخواست کردن
praying
درخواست کردن
prays
درخواست کردن
demandant
درخواست کننده
asking and ordering
درخواست و سفارش
put in for something
<idiom>
درخواست چیزی
writ of subpoena
برگ درخواست
document number
شماره درخواست
application form
برگ درخواست
excess demand
درخواست مازاد
requisition line
خط درخواست اماد
request
درخواست می کنم
requesting
درخواست می کنم
requests
درخواست می کنم
at the request of
به خواهش
[به درخواست]
asked
<adj.>
<past-p.>
درخواست شده
imploring
درخواست کردن از
implores
درخواست کردن از
implored
درخواست کردن از
solicit
درخواست کردن
applying
درخواست دادن
apply
درخواست دادن
applying
درخواست کردن
soliciting
درخواست کردن
apply
درخواست کردن
applies
درخواست دادن
solicits
درخواست کردن
applies
درخواست کردن
solicited
درخواست کردن
demanded
<adj.>
<past-p.>
درخواست شده
appeal for tenders
درخواست مزایده
claimed
<adj.>
<past-p.>
درخواست شده
demands
درخواست کردن
demands
درخواست مطالبه
demanded
درخواست کردن
demanded
درخواست مطالبه
demand
درخواست کردن
demand
درخواست مطالبه
requested
درخواست می کنم
indents
سفارش درخواست کردن
call for fire
درخواست اتش کردن
to apply for leave
درخواست مرخصی کردن
initial fire request
درخواست ابتدایی اتش
at call
به محض درخواست عندالمطالبه
requisition line
مسیر درخواست اماد
indent
سفارش درخواست کردن
solicited
درخواست یا تقاضا کردن از
demand code
شماره رمزبرگ درخواست
to a oneself for help
درخواست کمک کردن
to solicit an office
درخواست ازیک شرکت
boning
خواستن درخواست کردن
on call
اتشهای طبق درخواست
requesting unit
یکان درخواست کننده
boned
خواستن درخواست کردن
modification work order
برگ درخواست نوسازی
indenting
سفارش درخواست کردن
pleadable
قابل درخواست دادن
proposal form
فرم درخواست بیمه
to deny somebody a wish
درخواست کسی را رد کردن
recind
لغو کامل درخواست
reclama
درخواست تجدید نظر
repleader
درخواست تجدیدنظر استیناف
debt enforcement
درخواست طلب وصول
bones
خواستن درخواست کردن
bone
خواستن درخواست کردن
on request
وقتی که درخواست بشود
soliciting
درخواست یا تقاضا کردن از
to reject
[refuse]
an application
درخواست نامه ای را رد کردن
solicits
درخواست یا تقاضا کردن از
requisitions
درخواست رسمی کردن
requisition
درخواست رسمی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com