Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (28 milliseconds)
English
Persian
requisition
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioned
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioning
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitions
درخواست کردن درخواست وسایل
Other Matches
call up
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-up
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
request modify
درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
line item
اقلام موجود در چانل درخواست وسایل
portcall
درخواست حمل وسایل به بندربرای بارگیری
excess demand
درخواست بیش از حد درخواست اضافی
requested
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requesting
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requests
درخواست اماد کردن درخواست کردن
request
درخواست اماد کردن درخواست کردن
call mission
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
demanded
درخواست کردن
praying
درخواست کردن
speak for
<idiom>
درخواست کردن
entreats
درخواست کردن
plead with
درخواست کردن
entreat
درخواست کردن
demands
درخواست کردن
prays
درخواست کردن
solicited
درخواست کردن
supplicate
درخواست کردن
solicit
درخواست کردن
soliciting
درخواست کردن
to make an application
[to apply]
درخواست کردن
entreated
درخواست کردن
entreating
درخواست کردن
solicits
درخواست کردن
demand
درخواست کردن
prayed
درخواست کردن
applying
درخواست کردن
imploring
درخواست کردن از
pray
درخواست کردن
implore
درخواست کردن از
applies
درخواست کردن
implores
درخواست کردن از
implored
درخواست کردن از
apply
درخواست کردن
boning
خواستن درخواست کردن
to apply for leave
درخواست مرخصی کردن
bones
خواستن درخواست کردن
requisitions
درخواست رسمی کردن
to reject
[refuse]
an application
درخواست نامه ای را رد کردن
to a oneself for help
درخواست کمک کردن
bone
خواستن درخواست کردن
requisition
درخواست رسمی کردن
solicits
درخواست یا تقاضا کردن از
boned
خواستن درخواست کردن
soliciting
درخواست یا تقاضا کردن از
requisitioning
درخواست رسمی کردن
requisitioned
درخواست رسمی کردن
to deny somebody a wish
درخواست کسی را رد کردن
indents
سفارش درخواست کردن
indent
سفارش درخواست کردن
to ask too much
بیش از حد درخواست کردن
indenting
سفارش درخواست کردن
call for fire
درخواست اتش کردن
solicit
درخواست یا تقاضا کردن از
solicited
درخواست یا تقاضا کردن از
fire call
درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
call for ..... under the credit
درخواست کردن ..... تحت اعتبار
to ask somebody for
[about]
something
از کسی چیزی درخواست کردن
mission call
درخواست پشتیبانی هوایی کردن
applying
درخواست کردن شامل حال بودن
applies
درخواست کردن شامل حال بودن
to call somebody to
[for]
something
از کسی برای چیزی درخواست کردن
to ask specifically about something
چیزی را به طور خاص درخواست کردن
apply
درخواست کردن شامل حال بودن
to file a petition
بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
subsequent filing
[application, documents]
ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
to withdraw an application
صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
lean on
<idiom>
اجبارشخص درقبول کردن درخواست باتحت فشارگذاشتن
to file an application to somebody
از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
challengo
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
pleaded
در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
plead
در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
pleads
در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
request
تقاضا کردن درخواست کردن
beg
استدعا کردن درخواست کردن
apply
صدق کردن درخواست کردن
petitioned
دادخواهی کردن درخواست کردن
applying
صدق کردن درخواست کردن
petitioning
دادخواهی کردن درخواست کردن
petitions
دادخواهی کردن درخواست کردن
requested
تقاضا کردن درخواست کردن
cry off
تقاضا کردن درخواست کردن
requests
تقاضا کردن درخواست کردن
petition
دادخواهی کردن درخواست کردن
requesting
تقاضا کردن درخواست کردن
applies
صدق کردن درخواست کردن
begs
استدعا کردن درخواست کردن
begged
استدعا کردن درخواست کردن
requests
درخواست
tendered
درخواست
suited
درخواست
requesting
درخواست
suit
درخواست
enquiry
درخواست
solicitation
درخواست
requisitioned
درخواست
application
درخواست
suits
درخواست
tender
درخواست
demanded
درخواست
request
درخواست
applications
درخواست
requested
درخواست
tendering
درخواست
demands
درخواست
appeals
درخواست
appealed
درخواست
tenderest
درخواست
d. of a request
در درخواست
supplication
درخواست
requistion for money
درخواست
requisition
درخواست
claiming
درخواست
appeal
درخواست
imploration
درخواست
postulating
درخواست
claims
درخواست
on request of which
[at his request]
به درخواست او
postulate
درخواست
postulated
درخواست
indent
درخواست
indenting
درخواست
postulates
درخواست
indents
درخواست
demand
درخواست
requisitioning
درخواست
claim
درخواست
requisitions
درخواست
claimed
درخواست
declaration of intention
درخواست تابعیت
writ of subpoena
برگ درخواست
applicator
درخواست کننده
applies
درخواست دادن
application form
برگ درخواست
appeal for tenders
درخواست مزایده
inquiries
اسستسفار درخواست
demand code
رمز درخواست
demandant
درخواست کننده
supervisor request
درخواست نافر
asked
<adj.>
<past-p.>
درخواست شده
d. note
درخواست پرداخت
toa for a job or position
درخواست کارکردن
basic requisition number
درخواست ابتدایی
basic requisition number
درخواست اولیه
purchase requisition
درخواست خرید
at the request of
به خواهش
[به درخواست]
to g. any one's request
درخواست کسیراپذیرفتن
applicants
درخواست دهنده
pleader
درخواست دادن
requests
درخواست می کنم
fire message
درخواست اتش
round robin
درخواست کتبی
requisition line
خط درخواست اماد
asking and ordering
درخواست و سفارش
applicant
درخواست دهنده
requesting
درخواست می کنم
demanded
درخواست مطالبه
excess demand
درخواست مازاد
requisition number
شماره درخواست
materials requisition
درخواست مواد
on call
بنا به درخواست
applicant
درخواست کننده
demand
درخواست مطالبه
applicants
درخواست کننده
applying
درخواست دادن
request signal
علامت درخواست
request
درخواست می کنم
claimed
<adj.>
<past-p.>
درخواست شده
demanded
<adj.>
<past-p.>
درخواست شده
document number
شماره درخواست
rrayer
درخواست التماس
demands
درخواست مطالبه
stock requisition
درخواست کالا
apply
درخواست دادن
call for fire
درخواست اتش
put in for something
<idiom>
درخواست چیزی
requested
درخواست می کنم
inquiry
اسستسفار درخواست
to grant an application
درخواست نامه ای را پذیرفتن
debt enforcement
درخواست طلب وصول
proposal form
فرم درخواست بیمه
on application
در زمان
[حالت]
درخواست
on request
وقتی که درخواست بشود
by popular
[demand]
request
درخواست توده پسند
initial fire request
درخواست ابتدایی اتش
requisition line
مسیر درخواست اماد
requesting unit
یکان درخواست کننده
request for price quotation
درخواست مظنه قیمت
pleadable
قابل درخواست دادن
repleader
درخواست تجدیدنظر استیناف
demand code
شماره رمزبرگ درخواست
at call
به محض درخواست عندالمطالبه
on call
اتشهای طبق درخواست
recind
لغو کامل درخواست
reclama
درخواست تجدید نظر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com