English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
English Persian
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
Other Matches
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
demandant درخواست کننده
applicant درخواست کننده
applicator درخواست کننده
applicants درخواست کننده
requesting unit یکان درخواست کننده
asylum seeker درخواست کننده پناهندگی [سیاسی]
person seeking [political] asylum درخواست کننده پناهندگی [سیاسی]
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
audio تجزیه کننده صوت که به کامپیوتر اجازه میدهد پاسخ را به درخواست ها بیان کند
retard درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retards درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retarding درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
imprecations تضرع
imprecation تضرع
supplication تضرع
orison تضرع
suppliance تضرع
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
request modify درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
call-up درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call up درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
requisitioned درخواست کردن درخواست وسایل
excess demand درخواست بیش از حد درخواست اضافی
requisitions درخواست کردن درخواست وسایل
requisition درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioning درخواست کردن درخواست وسایل
syncopator غش کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
refuser رد کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
filleted پر کننده
solver حل کننده
thinner کم کننده
fillet پر کننده
refutatory رد کننده
refutative رد کننده
surfy کف کننده
hopper لی لی کننده
hoppers لی لی کننده
swooner غش کننده
percutient دق کننده
crepitant خش خش کننده
whisperer پچ پچ کننده
crusher له کننده
deletive حک کننده
deflective کج کننده
puffer پف کننده
filler پر کننده
fillers پر کننده
bandwidth یچ کننده
tracker پی کننده
trackers پی کننده
fizzy کف کننده
sensor حس کننده
commulator یک سو کننده
prater پچ پچ کننده
ear-splitting کر کننده
prattfall پچ پچ کننده
jaberer پچ پچ کننده
attenuant اب کننده
rebutter رد کننده
catterer پچ پچ کننده
renunciant رد کننده
attacking تک کننده
spurner رد کننده
mauler له کننده
fluxing oil اب کننده
bender خم کننده
mumbler من من کننده
benders خم کننده
squelcher له کننده
renunciant کننده
abjurer or abjuror کننده
skittish رم کننده
squasher له کننده
bidders کننده
fillets پر کننده
mitigatory کم کننده
noncommittal رد کننده
repudiationist رد کننده
mitigative کم کننده
doer کننده
solvents اب کننده
filleting پر کننده
solvent اب کننده
bidder کننده
doers کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com