English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
English Persian
asylum seeker درخواست کننده پناهندگی [سیاسی]
person seeking [political] asylum درخواست کننده پناهندگی [سیاسی]
Other Matches
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
applicant درخواست کننده
demandant درخواست کننده
applicator درخواست کننده
applicants درخواست کننده
requesting unit یکان درخواست کننده
audio تجزیه کننده صوت که به کامپیوتر اجازه میدهد پاسخ را به درخواست ها بیان کند
retard درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retarding درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retards درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
request modify درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
defection پناهندگی
refuges ملجا پناهندگی
refuge ملجا پناهندگی
asylums حق پناهندگی سیاسی
asylum حق پناهندگی سیاسی
call up درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-up درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
excess demand درخواست بیش از حد درخواست اضافی
requisitioned درخواست کردن درخواست وسایل
requisitions درخواست کردن درخواست وسایل
requisition درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioning درخواست کردن درخواست وسایل
asylum law حقوق پناهندگی [قانون]
right of asylum حق پناهندگی بر طبق قانون یا عهدنامه
To ask for political asylum. تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
To seek political asylum. تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
repatriated ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
repatriates ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
repatriating ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
repatriate ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
call mission درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
requesting درخواست اماد کردن درخواست کردن
requested درخواست اماد کردن درخواست کردن
fire call درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
requests درخواست اماد کردن درخواست کردن
request درخواست اماد کردن درخواست کردن
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
appeals درخواست
application درخواست
claim درخواست
claimed درخواست
applications درخواست
requesting درخواست
appealed درخواست
claiming درخواست
claims درخواست
appeal درخواست
requested درخواست
request درخواست
postulating درخواست
postulates درخواست
postulated درخواست
postulate درخواست
tender درخواست
tendered درخواست
tenderest درخواست
tendering درخواست
supplication درخواست
d. of a request در درخواست
indent درخواست
on request of which [at his request] به درخواست او
solicitation درخواست
enquiry درخواست
requests درخواست
indenting درخواست
indents درخواست
suits درخواست
requisitioning درخواست
imploration درخواست
requisitions درخواست
suited درخواست
requisition درخواست
demands درخواست
suit درخواست
requisitioned درخواست
requistion for money درخواست
demand درخواست
demanded درخواست
document number شماره درخواست
entreating درخواست کردن
requesting درخواست می کنم
entreats درخواست کردن
asked <adj.> <past-p.> درخواست شده
demanded <adj.> <past-p.> درخواست شده
request درخواست می کنم
speak for <idiom> درخواست کردن
asking and ordering درخواست و سفارش
entreat درخواست کردن
entreated درخواست کردن
basic requisition number درخواست اولیه
requested درخواست می کنم
writ of subpoena برگ درخواست
basic requisition number درخواست ابتدایی
put in for something <idiom> درخواست چیزی
pleader درخواست دادن
plead with درخواست کردن
appeal for tenders درخواست مزایده
applying درخواست دادن
pray درخواست کردن
applies درخواست کردن
applies درخواست دادن
prayed درخواست کردن
apply درخواست کردن
apply درخواست دادن
on call بنا به درخواست
applying درخواست کردن
prays درخواست کردن
excess demand درخواست مازاد
application form برگ درخواست
materials requisition درخواست مواد
imploring درخواست کردن از
to g. any one's request درخواست کسیراپذیرفتن
implores درخواست کردن از
implored درخواست کردن از
stock requisition درخواست کالا
implore درخواست کردن از
solicits درخواست کردن
soliciting درخواست کردن
solicited درخواست کردن
claimed <adj.> <past-p.> درخواست شده
toa for a job or position درخواست کارکردن
solicit درخواست کردن
fire message درخواست اتش
inquiries اسستسفار درخواست
call for fire درخواست اتش
request signal علامت درخواست
demand code رمز درخواست
purchase requisition درخواست خرید
demands درخواست کردن
demands درخواست مطالبه
praying درخواست کردن
declaration of intention درخواست تابعیت
d. note درخواست پرداخت
supervisor request درخواست نافر
at the request of به خواهش [به درخواست]
to make an application [to apply] درخواست کردن
supplicate درخواست کردن
round robin درخواست کتبی
rrayer درخواست التماس
demanded درخواست کردن
inquiry اسستسفار درخواست
demand درخواست مطالبه
requests درخواست می کنم
demand درخواست کردن
demanded درخواست مطالبه
requisition number شماره درخواست
requisition line خط درخواست اماد
applicant درخواست دهنده
applicants درخواست دهنده
requisitioned درخواست رسمی کردن
boned خواستن درخواست کردن
on call اتشهای طبق درخواست
modification work order برگ درخواست نوسازی
solicit درخواست یا تقاضا کردن از
requisition line مسیر درخواست اماد
to grant an application درخواست نامه ای را پذیرفتن
solicited درخواست یا تقاضا کردن از
recind لغو کامل درخواست
bone خواستن درخواست کردن
initial fire request درخواست ابتدایی اتش
request for price quotation درخواست مظنه قیمت
repleader درخواست تجدیدنظر استیناف
to ask too much بیش از حد درخواست کردن
requisitions درخواست رسمی کردن
reclama درخواست تجدید نظر
boning خواستن درخواست کردن
on application در زمان [حالت] درخواست
proposal form فرم درخواست بیمه
requisitioning درخواست رسمی کردن
bones خواستن درخواست کردن
soliciting درخواست یا تقاضا کردن از
to reject [refuse] an application درخواست نامه ای را رد کردن
indenting سفارش درخواست کردن
requisition درخواست رسمی کردن
by popular [demand] request درخواست توده پسند
to deny somebody a wish درخواست کسی را رد کردن
call for fire درخواست اتش کردن
demand code شماره رمزبرگ درخواست
pleadable قابل درخواست دادن
indents سفارش درخواست کردن
to apply for leave درخواست مرخصی کردن
to solicit an office درخواست ازیک شرکت
on request وقتی که درخواست بشود
to a oneself for help درخواست کمک کردن
debt enforcement درخواست طلب وصول
solicits درخواست یا تقاضا کردن از
at call به محض درخواست عندالمطالبه
indent سفارش درخواست کردن
demand [of] درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از]
an a for a position درخواست دهنده برای کار
appeal [to] or [for] درخواست [برای] [استیناف در دادگاه]
call for ..... under the credit درخواست کردن ..... تحت اعتبار
to ask somebody for [about] something از کسی چیزی درخواست کردن
application [for something] درخواست نامه [برای چیزی]
applications درخواست نامه پشت کار
mission call درخواست پشتیبانی هوایی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com