Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (3 milliseconds)
English
Persian
violent pain
درد سخت یا شدید
Search result with all words
fervour
حرارت شدید اشتیاق شدید
fanatic
دارای احساسات شدید
fanatics
دارای احساسات شدید
torrent
جریان شدید سیل وار
torrents
جریان شدید سیل وار
paranoia
جنون ایجاد سوء ذن شدید و هذیان گویی و فقدان بصیرت
hard
مشکل شدید
harder
مشکل شدید
hardest
مشکل شدید
jet
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jets
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jetted
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jetting
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
resonance
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
resonances
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
gird
ضربه شدید
keen
شدید
keenest
شدید
rigorous
شدید
exquisite
شدید سخت
dualism
مانند فقر شدید ووفور نعمت بخشهای مدرن و سنتی اقتصادی
slashing
شدید
earnest
سنگین علاقه شدید به چیزی
impact
اصابت اثر شدید
impacts
اصابت اثر شدید
salvo
افهاراحساسات شدید
salvoes
افهاراحساسات شدید
grievous
شدید
electric
حرکت شدید بار الکتریکی در یک هادی
rugged
شدید
vehemence
غضب شدید
maelstrom
طوفان یا گرداب شدید
towering
شدید
strenuous
شدید
stalwart
شدید
stalwarts
شدید
vigorous
شدید
drastic
شدید
drastically
شدید
yen
تمایل رغبت شدید
impetuous
تند و شدید
bedlam
اشتباه شدید
glare
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glared
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glares
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
intense
شدید
die
پارو زدن شدید
violent
شدید
severe
شدید
severer
شدید
severest
شدید
vehemently
شدید
vehement
شدید
pathetic
دارای احساسات شدید
jar
اعمال شوک شدید به یک وسیله
jarred
اعمال شوک شدید به یک وسیله
jars
اعمال شوک شدید به یک وسیله
heavier
شدید پرزور
heavies
شدید پرزور
heaviest
شدید پرزور
heavy
شدید پرزور
slat
ضربه شدید
slats
ضربه شدید
boom
رونق شدید
boomed
رونق شدید
booming
رونق شدید
booms
رونق شدید
sopping
شدید
inclement
شدید
fury
هیجان شدید وتند خشم
raging
شدید
heighten
شدید کردن بسط دادن
heightened
شدید کردن بسط دادن
heightening
شدید کردن بسط دادن
heightens
شدید کردن بسط دادن
revulsion
تنفر شدید
zing
جیغ شدید وتند
surge
تموج سریع برق نوسان شدید
surged
تموج سریع برق نوسان شدید
surges
تموج سریع برق نوسان شدید
chronic
شدید گرانرو
rainstorm
باد و باران باران شدید
rainstorms
باد و باران باران شدید
extensive
شدید
sailing
گردش ناخواسته رتورهای هلیکوپتر یا ملخ هواپیما درباد شدید
passion
اشتیاق وعلاقه شدید احساسات تند وشدید
passion
تعصب شدید
backlash
عکس العمل سیاسی واکنش شدید
rush
حرکت شدید
rushed
حرکت شدید
rushing
حرکت شدید
fanatical
دارای احساسات شدید
shiver
فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
shivered
فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
shivering
فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
penchant
میل شدید
boisterous
شدید
forcible
شدید
stern
سخت و محکم شدید
sterner
سخت و محکم شدید
Other Matches
fervor
حرارت شدید اشتیاق شدید
sweltering
شدید
hyperpyrexia
تب شدید
high wrought
شدید
incontrollable
شدید
draconic
شدید
diametrical
شدید
diametric
شدید
two fisted
شدید
toughest
شدید
tougher
شدید
tough
شدید
intensive
شدید
acute
شدید
climacteric
<adj.>
شدید
hyperinflation
تورم شدید
actude conditions
شرایط شدید
advertising blitz
تبلیغات شدید
high order detonation
انفجار شدید
hypersensitivity
حساسیت شدید
high explosive
سوختار شدید
galloping inflation
تورم شدید
pash
باران شدید
rumbustious
سخت شدید
schwarmerei
احساسات شدید
sthenic
شدید نیرومند
clavus
سردرد شدید
violent wind
باد شدید
an intensive particle
ادات شدید
aggravator
شدید کننده
high rate discharge
تخلیه شدید
workout
تمرین شدید
workouts
تمرین شدید
rain shower
باران شدید
workouts
ورزش شدید
rain cats and dogs
<idiom>
باران شدید
workouts
کار شدید
workout
ورزش شدید
workout
کار شدید
nosedives
نزول شدید یا ناگهانی
paroxysmal
طغیانی سخت شدید
nymphomania
میل شدید زن بجماع
mass casualties
تلفات و ضایعات شدید
nosedives
نزول شدید کردن
nosediving
نزول شدید یا ناگهانی
nosediving
نزول شدید کردن
hyperirritable
دارای حساسیت شدید
nosedived
نزول شدید کردن
hunger for data
میل شدید به داده ها
goings-over
عیب جویی شدید
groundswell
طغیان شدید دریا
going-over
عیب جویی شدید
hardball
رقابت شدید و بیرحمانه
nosedive
نزول شدید یا ناگهانی
escalating
شدید کردن یا شدن
nosedive
نزول شدید کردن
escalate
شدید کردن یا شدن
yerk
حرکت سریع و شدید
nosedived
نزول شدید یا ناگهانی
escalates
شدید کردن یا شدن
strong jump
جهش ابی شدید
hunger for power
[craving for power]
میل شدید به قدرت
escalated
شدید کردن یا شدن
burst advertising
شروع تبلیغات شدید
severely retarded
عقب مانده شدید
sterns
سخت و محکم شدید
sternest
سخت و محکم شدید
did you hurt your self a
ایاهیچ اذیت شدید
high explosive
ماده منفجره شدید
hyperdeflation
انقباض پولی شدید
high explosive shell
گلوله محترقه شدید
hobby-horses
کار مورد علاقهی شدید
hobby-horse
کار مورد علاقهی شدید
give someone a good run for her money
<idiom>
رقابت شدید به وجود آوردن
heady
عجول شدید مست کننده
basophil
میل ترکیبی شدید با موادقلیایی
ground swell
طغیان شدید و وسیع اب اقیانوس
high explosive antitank
گلوله سوختار شدید ضد تانک
high explosive plastic
گلوله پلاستیکی سوختار شدید
hysteric
دارای هیجان شدید یاهیستری
hyperaesthesia
حخساسیت شدید در یک ناحیه بدن
snifter
طوفان شدید وزش سخت
hyperesthesia
حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
ammonal
نوعی ماده منفجره شدید
anasarca
ورم تقریبا شدید پشام
big push theory of development
نظریه فشار شدید توسعه
upthrow
بطرف بالاانداختن تحول شدید
candescent
دارای تشعشع یاگرمای شدید
A sharp note(reply).
نامه (جواب ) تند ( شدید اللحن )
(the) creeps
<idiom>
احساس تنفر ویا ترس شدید
fortis
دارای تلفظ شدید همراه بابازدم قوی
I had a very bad headache, a fever, and my whole body was shaking.
من سردرد شدید و تب داشتم و تمام بدنم می لرزید.
tantalus
تانتالوس که مورد شکنجه شدید زاوش قرار گرفت
thermal shock
تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
blown out
رانده شدن تخته موج سواری با باد شدید
embattle
حاضر بجنگ شدن تحت فشار شدید قرار دادن
stenotherm
موجود غیر مقاون در مقابل تغییرات شدید درجه حرارت
nympholepsy
جنون و علاقه شدید برای دسترسی به چیزهای غیرقابل حصول
fiend
دارای احساسات شدید
[دیوانه وار مشتاق یا علاقه مند]
Hypergraphia
[حالتی رفتاری مشخص شده با اشتیاق شدید برای نوشتن]
small craft warning
پرچم قرمز یا چراغ قرمزبعلامت باد شدید و دریای خطرناک
alley shot
ضربه شدید کم ارتفاع به دیوار مقابل که بعد به دیوارکناری می خورد
vortex trail
دنباله مرئی باقیمانده از نوک بال یا ملخ و غیره ناشی ازجریانهای حلقوی شدید
eprom
PRO مخصوص که در زیرنور شدید ماوراء بنفش میتواند پاک شده و سپس دوباره برنامه ریزی شودmemory only programmableread erasableیک
storm warning
پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
area of military significant fallout
منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
rainsquall
باد و باران باران شدید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com