English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
the a of a trans lation درستی ترجمه
Other Matches
lexical analysis مرحلهای در ترجمه برنامه که نرم افزار کامپایل یا ترجمه کلمات کلیدی برنامه را با دستورات که ماشین جایگزین کند
interpret ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interpreted ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interprets ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interpreting ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
soundness درستی
exactitude درستی
fidelity درستی
straightness درستی
genuineness درستی
rightfulness درستی
correctitude درستی
preciseness درستی
integrality درستی
imprecision نا درستی
rightness درستی
trueness درستی
precision درستی
uprightness درستی
justly به درستی
justness درستی
integrity درستی
accuracy درستی
legitimacy درستی
exactness درستی
rightly <adv.> به درستی
correctness درستی
aright <adv.> به درستی
correctly <adv.> به درستی
duly <adv.> به درستی
justly <adv.> به درستی
validity درستی
properly <adv.> به درستی
rightfully <adv.> به درستی
to verifty a staement درستی ونادرستی
truth درستی صداقت
truth value ارزش درستی
truths درستی صداقت
propriety of behaviour درستی رفتار
rectitude راستی درستی
approximately تقریبا به درستی
honestly از روی درستی
honesty درستکاری درستی
truth table جدول درستی
damchi راستی و درستی
validation تنفیذ درستی
justice درستی دادگستری
in the wrong <idiom> اشتباه ،درستی حقیقت
function انجام عمل به درستی
line up <idiom> به درستی میزان کردن
bona fide به طور جدی به درستی
accuracy درجه دقت درستی
functioned انجام عمل به درستی
to foel حال درستی نداشتن
uprightaess درستی راستی عدالت
functions انجام عمل به درستی
tracked دنبال کردن یک مسیر به درستی
track دنبال کردن یک مسیر به درستی
tracks دنبال کردن یک مسیر به درستی
true false test ازمایش درستی ونادرستی چیزی
to vouch for any one's honesty ضمانت درستی کسی را کردن
accurately به درستی و بدون هر گونه خطا
cynic <adj.> بدگمان نسبت به درستی ونیکوکاری بشر
He seems to be an honest man. آدم درستی بنظرمی آید
Veitch diagram نمایش گرافیکی جدول درستی
truth table جدول درستی جذول صحت
Are we on the right road for ... ? آیا ما در جاده درستی برای ... هستیم؟
cynical <adj.> بدگمان نسبت به درستی ونیکوکاری بشر
cynically بدگمان نسبت به درستی ونیکوکاری بشر
to prove a will درستی و اعتباروصیت نامهای را محقق نمودن
translation ترجمه
versions ترجمه
translation ترجمه
rendition ترجمه
interpretations ترجمه
compilation ترجمه
interpretation ترجمه
version ترجمه
renditions ترجمه
rendering ترجمه
translations ترجمه
renderings ترجمه
compilations ترجمه
timed سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
times سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
time سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
address translation ترجمه ادرس
interpretation تعبیر ترجمه
translate ترجمه کردن
paraphrases ترجمه ازاد
paraphrasing ترجمه ازاد
interpretations تعبیر ترجمه
translation agency دفتر ترجمه
an a translation ترجمه درست
misinterpretation ترجمه غلط
put ترجمه کردن
algorithm translation ترجمه الگوریتم
paraphrase ترجمه ازاد
paraphrased ترجمه ازاد
puts ترجمه کردن
translation agency موسسه ترجمه
translating ترجمه کردن
liberaltranstation ترجمه ازاد
reversion ترجمه مجدد
machine translation ترجمه ماشینی
the a of a trans lation صحت ترجمه
mechanical translation ترجمه ماشینی
mechanical translation ترجمه مکانیکی
metaphraze ترجمه لفظی
to do into ترجمه کردن به
trannlatability قابلیت ترجمه
translatable قابل ترجمه
putting ترجمه کردن
translates ترجمه کردن
mistranslation ترجمه نادرست
translated ترجمه کردن
translet ترجمه کردن
translate time حین ترجمه
translate time هنگام ترجمه
to check off رسیدگی کردن ودرصورت درستی باخط نشان گذاردن
objected زبان برنامه پس از ترجمه
object زبان برنامه پس از ترجمه
objecting زبان برنامه پس از ترجمه
indirect objects زبان برنامه پس از ترجمه
objects زبان برنامه پس از ترجمه
retranslate دوباره ترجمه کردن
mistranslate ترجمه غلط کردن
delectus برای ترجمه دارد
direct objects زبان برنامه پس از ترجمه
had it trans ted بدهید ترجمه کنند
fortran translation process فرایند ترجمه فرترن
dynamic address translation ترجمه پویای ادرس
teutonize به المانی ترجمه کردن
checked بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
checks بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
check بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
one element تابع منط قی که در صورت درستی ورودی خروجی درست میدهد
hyphenation تنظیم خط وط با پهنای مشخص به تقسیم کلمات طولانی در انتهای هر خط به درستی
versions کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
assembled ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
version کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
render ارائه دادن ترجمه کردن
rendered ارائه دادن ترجمه کردن
assemble ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
literalize تحت اللفظی ترجمه کردن
assembles ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
literalist طرفدار معنی یا ترجمه لفظی
tropology ترجمه یا تفسیر مجازی وروحانی
renders ارائه دادن ترجمه کردن
to to ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
supervised بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
supervises بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
supervise بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
probabiliorism عقیده باینکه بهر طرف بیشتراحتمال درستی دارد بایدروی اورد
supervising بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
partial RAM قطعه RAM که فقط یک بخش آن به درستی کار میکند در قط عات جدید
comparator وسیله منط قی که درستی خروجی آن درست است که ورودیها با هم فرق کنند
processor برنامه که از یک زبان به کد ماشین ترجمه میکند.
pcv این برگردان ( ترجمه ) فارسی آن است
bridgeware برنامههای کامپیوتری به منظور ترجمه دستورالعملها
This is its Persian rendering ( translation) . این برگردان ( ترجمه ) فارسی آن است
revised version ترجمه اصلاح شده کتاب مقدس
paraphrase نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
paraphrased نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
paraphrases نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
paraphrasing نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
stop ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
stopped ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
stopping ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
stops ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
cross assembler ترجمه برنامه اسمبلر برای یک کامپیوتر دیگر
to translate something [from/into a language] ترجمه [نوشتنی] کردن چیزی [از یک زبان یا به زبانی]
encoding ترجمه پیام یا متن طبق سیستم کد گذاری
one pass assembler برنامه اسمبلر که در یک عمل که اصل را ترجمه میکند
literality صوری بودن عینیت تفسیر یا ترجمه لفظی
pass برنامه اسمبلر که کد اصلی را در یک عمل ترجمه میکند
passed برنامه اسمبلر که کد اصلی را در یک عمل ترجمه میکند
passes برنامه اسمبلر که کد اصلی را در یک عمل ترجمه میکند
targum ترجمه زبان ارامی قسمتی از عهد عتیق
language هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
languages هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
aligning اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligned اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
align اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
nonaligned که به درستی در ارتباط با یکیدرگ قرار نگرفته اند تا کار این بهینه داشته باشند
acknowledge کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
aligns اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
acknowledging کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
acknowledges کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
to provide interpretation [for somebody] [from/into a language] ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
posted ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post- ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
intermediate کد یک کامپیوتر یا اسمبلر در حین ترجمه کد سطح بالا به کد ماشین
to act as interpreter [for somebody] [from/into a language] ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
posts ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
septuagint ترجمه یونانی توریه بدست 07تن درزمان بطلیموس
to interpret [for somebody] [from/into a language] ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
drop خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
dropped خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com