English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 189 (10 milliseconds)
English Persian
uprightaess درستی راستی عدالت
Other Matches
rectitude راستی درستی
damchi راستی و درستی
uprightness عدالت
righteousness عدالت
equanimity عدالت
justice عدالت
even handedness عدالت
equitableness عدالت
unjust بی عدالت
laws حقوق عدالت
vertical equity عدالت عمودی
immanent justice عدالت طبیعی
law حقوق عدالت
to d. justice عدالت کردن
righteously از روی عدالت
justness حقانیت عدالت
administration of justice اجرای عدالت
in the name of justice بنام عدالت
tax equity عدالت مالیاتی
to a justice عدالت کردن
administer justice اجرای عدالت
fair play <idiom> عدالت ،مساوی ،عمل درست
to do one right عدالت در باره کسی بجا اوردن
indeed راستی
plumbness راستی
by the bye راستی
rightness راستی
uprightness راستی
really راستی
troth راستی
straightness راستی
verities راستی
rectitude راستی
verity راستی
probity راستی
the trusty is that i forgot it راستی
sooth راستی
verticality راستی
is that so? راستی
truth راستی
in sad earnest راستی
in reality راستی
fidelity راستی
i say راستی !
truths راستی
oh, by the way ها راستی
your truly راستی
rightism جناح راستی
integrity راستی تمامیت
indeed اره راستی
veracity راستی صحت
rightists جناح راستی
right winger جناح راستی
rightist جناح راستی
right-wingers جناح راستی
right-winger جناح راستی
in the interests of truth برای خاطر راستی
By the way . Incidentally. راستی ( تا فراموش نکردم )
thereis not a p of truth init ذرهای راستی دران نیست
honesty is the best policy راستی ودرستی بهترین رویه
It is indeed a pity راستی که خیلی حیف است
he was very kind indeed راستی چه اندازه مهربان بود
honesty is the best policy عین مصلحت در راستی ودرستی است
to mince matters از گفتن راستی فرو گذار کردن
mc carthyism سیاست دست راستی افراطی و مخالفت بالیبرالیزم
integrality درستی
straightness درستی
correctitude درستی
preciseness درستی
imprecision نا درستی
justness درستی
soundness درستی
genuineness درستی
rightfulness درستی
rightness درستی
validity درستی
accuracy درستی
correctness درستی
fidelity درستی
precision درستی
aright <adv.> به درستی
correctly <adv.> به درستی
duly <adv.> به درستی
justly <adv.> به درستی
properly <adv.> به درستی
rightfully <adv.> به درستی
rightly <adv.> به درستی
legitimacy درستی
trueness درستی
justly به درستی
integrity درستی
uprightness درستی
exactness درستی
exactitude درستی
unijust غیر عادلانه غیر منصفانه بی عدالت بی انصاف
the a of a trans lation درستی ترجمه
propriety of behaviour درستی رفتار
approximately تقریبا به درستی
justice درستی دادگستری
truths درستی صداقت
truth درستی صداقت
honesty درستکاری درستی
truth value ارزش درستی
validation تنفیذ درستی
truth table جدول درستی
honestly از روی درستی
to verifty a staement درستی ونادرستی
line up <idiom> به درستی میزان کردن
to foel حال درستی نداشتن
function انجام عمل به درستی
accuracy درجه دقت درستی
in the wrong <idiom> اشتباه ،درستی حقیقت
bona fide به طور جدی به درستی
functions انجام عمل به درستی
functioned انجام عمل به درستی
to impinge on justice از عدالت تجاوز کردن بیعدالتی کردن
He seems to be an honest man. آدم درستی بنظرمی آید
Veitch diagram نمایش گرافیکی جدول درستی
truth table جدول درستی جذول صحت
tracked دنبال کردن یک مسیر به درستی
tracks دنبال کردن یک مسیر به درستی
accurately به درستی و بدون هر گونه خطا
true false test ازمایش درستی ونادرستی چیزی
cynic <adj.> بدگمان نسبت به درستی ونیکوکاری بشر
to vouch for any one's honesty ضمانت درستی کسی را کردن
track دنبال کردن یک مسیر به درستی
unesco (= united nations educational ه افزایش احترام ملل نسبت به عدالت و حکومت قانون وحقوق انسانی و ازادیهای اساسی انچنان که موردتصویب منشور ملل متحد است بشود
cynical <adj.> بدگمان نسبت به درستی ونیکوکاری بشر
cynically بدگمان نسبت به درستی ونیکوکاری بشر
Are we on the right road for ... ? آیا ما در جاده درستی برای ... هستیم؟
to prove a will درستی و اعتباروصیت نامهای را محقق نمودن
times سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
timed سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
time سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
to check off رسیدگی کردن ودرصورت درستی باخط نشان گذاردن
one element تابع منط قی که در صورت درستی ورودی خروجی درست میدهد
checks بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
checked بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
hyphenation تنظیم خط وط با پهنای مشخص به تقسیم کلمات طولانی در انتهای هر خط به درستی
check بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
supervised بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
partial RAM قطعه RAM که فقط یک بخش آن به درستی کار میکند در قط عات جدید
supervise بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
supervises بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
comparator وسیله منط قی که درستی خروجی آن درست است که ورودیها با هم فرق کنند
supervising بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
probabiliorism عقیده باینکه بهر طرف بیشتراحتمال درستی دارد بایدروی اورد
stopping ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
stops ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
stop ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
stopped ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
nonaligned که به درستی در ارتباط با یکیدرگ قرار نگرفته اند تا کار این بهینه داشته باشند
aligning اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
acknowledge کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
acknowledging کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
acknowledges کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
align اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligned اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligns اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
soaks اجرای برنامه یا وسیله به طور پیاپی در یک زمان برای اطمینان از این که به درستی کار میکند
drop خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
dropped خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
dropping خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
soak اجرای برنامه یا وسیله به طور پیاپی در یک زمان برای اطمینان از این که به درستی کار میکند
drops خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
justifies تقسیم کلمات بزرگ به درستی به طوری که در انهای خط نصف شوند تاحاشیه سمت راست مستقیم شود
justify تقسیم کلمات بزرگ به درستی به طوری که در انهای خط نصف شوند تاحاشیه سمت راست مستقیم شود
justifying تقسیم کلمات بزرگ به درستی به طوری که در انهای خط نصف شوند تاحاشیه سمت راست مستقیم شود
supervisor ن میشود که قطعه به درستی کار می رود. 2-بخشی از سیستم عامل کامپیوتر که استفاده از رسانههای جانبی و عملیات cpvرا مرتب میکند
supervisors ن میشود که قطعه به درستی کار می رود. 2-بخشی از سیستم عامل کامپیوتر که استفاده از رسانههای جانبی و عملیات cpvرا مرتب میکند
parameter استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
parameters استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
loops برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
looped برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
loop برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
to prove my vow i give my hand برای اینکه شما را از درستی قول خود مطمئن سازم به شما دست میدهم
the propriety of a term درستی یک لفظ یا یک اصطلاح مناسبت یک واژه یا لفظ
carriages بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
carriage بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
zones محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
zone محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
read سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
reads سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
defective خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد
acknowledges 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledge 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
n-key rollover [این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com