English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
valid درست , طبق مجموعهای قوانین
Other Matches
formula مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
conforming کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conformed کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conforms کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conform کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
formulas مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulae مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
transfers بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transferring بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfer بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
boolean algebra قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
polynomial code سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
Roman law مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
conflict of lows در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
articles of war قوانین جنگی قوانین داد رسی نظامی
coroutine دستورالعمل اتصال مجموعهای از ورودی ها به مجموعهای از خروجی ها
chains 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chain 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
twelve tables الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
join تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
intersections تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joined تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joins تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
intersection تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meet تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meets تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
and تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
coincidence function تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
OR function تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
either or operation تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
conjunction تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
assertion 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
unions تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
disjunction تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
alternation تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
false 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
conjunctions تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
union تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
tempers درست ساختن درست خمیر کردن
tempered درست ساختن درست خمیر کردن
temper درست ساختن درست خمیر کردن
judiciousness قضاوت درست تشخیص درست
be the spitting image of someone <idiom> درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
regulations قوانین
pandect قوانین
EXOR تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternative تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternatives تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
differences تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exjunction تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
rules of engagement قوانین درگیری
administrative law قوانین اداری
gas laws قوانین گازها
written laws قوانین مدون
rules committee کمیته قوانین
codex مجموعه قوانین
mendelian laws قوانین مندل
admiralty law قوانین دریایی
company law قوانین شرکت
doctorine قوانین اصلی
code مجموعه قوانین
statue law قانون یا قوانین
succession law قوانین وراثت
maritime law قوانین دریایی
rules of chess قوانین شطرنج
explanation of laws شرح قوانین
rules of the roads قوانین دریانوردی
hague rules قوانین لاهه
gunnery قوانین تیراندازی
rules of the roads قوانین راه
statute book قوانین موضوعه
competition rules قوانین رقابت
newton's laws of motion قوانین نیوتون
labor laws قوانین کار
promulgation of the laws انتشار قوانین
murphy's laws قوانین مورفی
permissive legislation قوانین مخیره
infraction of rules نقض قوانین
korte's laws قوانین کرت
kepler's laws قوانین کپلر
kepler laws قوانین کپلر
inland rules قوانین داخلی
conflict of lows تعارض قوانین
zipf's laws قوانین زیف
codification تدوین قوانین
codification وضع قوانین
remedial statutes قوانین اصلاحی
radiation laws قوانین تابش
interpertation of laws تفسیر قوانین
joule's laws قوانین ژول
hovering acts قوانین ضد قاچاق
conflict of laws تعارض قوانین
forest laws قوانین جنگل
exclusive تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
corpus مجموعهای از نوشتجات
corpuses مجموعهای از نوشتجات
circuitry مجموعهای از مدارها
florilegium مجموعهای از گلها
codification جمع وتدوین قوانین
newton's laws of motion قوانین حرکت نیوتن
punitive article قوانین جزایی ارتش
rules of football قوانین یا قواعد فوتبال
newton's laws of motion قوانین حرکت نیوتون
s factor ضریب اس در قوانین تیرتوپخانه
sanctioned laws قوانین یا مقررات مصوبه
law enforcement اجرای قوانین [حقوقی]
child labor laws قوانین کار کودکان
military justice قوانین جزایی ارتش
codification گرد اوری قوانین
physical که قوانین نرخ بیت
laws versus tendencies قوانین در مقابل تمایلات
company law قوانین مربوط به شرکتها
under these rules بموجب این قوانین
gunnery قوانین تیر توپخانه
string اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
maximin ماکزیمم مجموعهای ازمینیمم ها
minimax می نیمیم مجموعهای ازماکزیمم ها
block مجموعهای از موضوعات در یک گروه
blocked مجموعهای از موضوعات در یک گروه
blocks مجموعهای از موضوعات در یک گروه
banks مجموعهای از وسایل مشابه
statements به مجموعهای از مابارات دستوری
statement به مجموعهای از مابارات دستوری
belly series مجموعهای از روشهای حمله
bank مجموعهای از وسایل مشابه
log ضبط مجموعهای از عملیات
logs ضبط مجموعهای از عملیات
miscellanies مجموعهای از مطالب گوناگون
miscellany مجموعهای از مطالب گوناگون
aggregates مجموعهای از اشیا داده
microsequence مجموعهای از ریز دستورات
aggregate مجموعهای از اشیا داده
sequence مجموعهای از ارقام دودویی
sequences مجموعهای از ارقام دودویی
provision قوانین سورسات رساندن مقررداشتن
littoral law قوانین مربوط به ابهای ساحلی
laws of motion of capitalism قوانین حرکت سرمایه داری
coastel low قوانین مربوط به ابهای ساحلی
rules of procedure قوانین مربوط به روش جاری
copyrights محدود شده با قوانین کپی
copyright محدود شده با قوانین کپی
messages قوانین از پیش تعریف شده که کد
enterprises اقدام به اجرای قوانین کردن
encode اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
adjective laws قوانین مربوط باصول محاکمات
grammar قوانین استفاده صحیح از زمان
grammars قوانین استفاده صحیح از زمان
encodes اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
enterprise اقدام به اجرای قوانین کردن
De Morgan's laws قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
De Morgan's laws قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
message قوانین از پیش تعریف شده که کد
batch costing تعیین هزینه مجموعهای ازکالا
highway dispatch مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
the rules of protocol قوانین قرارداد [صورت جلسه کنفرانس]
leges صورت جمع کلمه lexبمعنی قوانین
terminal ballistics قوانین حرکت گلوله درنزدیک هدف
draconian قوانین حقوقی سخت وبی رحمانه
the code of justinian مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
Talmud مجموعه قوانین شرعی وعرفی یهود
collection 1-جمع آوری با هم 2-مجموعهای از موضوعات در کنار هم
plotted بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
organon سبک علمی مجموعهای از عقایدعلمی ومدون
standardised مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardises مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardizes مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
plots بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
standardising مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
combination مجموعهای از اعداد که یک قفل را باز می کنند
plot بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
collections 1-جمع آوری با هم 2-مجموعهای از موضوعات در کنار هم
chain مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
chains مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
extend مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها
standardize مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
extending مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها
extends مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها
standardizing مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
fixed point notation = قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
extends قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
mixed laws قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
inference کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
inferences کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
representative government حکومتی که وضع قوانین ان بانمایندگان ملت باشد
LCP قوانین بیان ارسال داده روی کانال
rules of road قوانین بین المللی عبور ومرور دریایی
casuistry حل مسائل احلاقی ووجدانی با قوانین مذهبی واجتماعی
extend قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extending قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
formats قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
link قوانین بیان ارسال داده روی کانال
format قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
column مجموعهای از حروف که یک زیر دیگر چاپ میشود
libraries مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
destination صفحه مقصد در مجموعهای صفحات متصل بهم
columns مجموعهای از حروف که یک زیر دیگر چاپ میشود
group مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
library مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com