English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (37 milliseconds)
English Persian
straighten درست کردن مرتب کردن
straightened درست کردن مرتب کردن
straightening درست کردن مرتب کردن
straightens درست کردن مرتب کردن
Search result with all words
gather و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
gathered و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
To do up the room. اتاق را درست کردن ( مرتب کردن )
Other Matches
formats روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
format روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
tempers درست ساختن درست خمیر کردن
tempered درست ساختن درست خمیر کردن
temper درست ساختن درست خمیر کردن
filing 1-مرتب کردن متن ها. 2-متن هایی که باید مرتب شوند
justification مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
justifications مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
semi processed data داده خام که پردازش شده است مثل مرتب کردن , ضبط کردن , تشخیص خطا..
service برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
serviced برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
mend درست کردن اصلاح کردن جبران کردن
to adapt [to] جور کردن [درست کردن ] [سازوار کردن] [به]
mended درست کردن اصلاح کردن جبران کردن
mends درست کردن اصلاح کردن جبران کردن
to pattern out ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
bubble sort روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
labourvt بزحمت درست کردن مفصلابحث کردن بدرازاکشیدن
dresses لباس درست کردن موی سر پانسمان کردن
dress لباس درست کردن موی سر پانسمان کردن
sort روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorts روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorted روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
serializing مرتب کردن سریال کردن
serialises مرتب کردن سریال کردن
range مرتب کردن میزان کردن
ranged مرتب کردن میزان کردن
serializes مرتب کردن سریال کردن
ranges مرتب کردن میزان کردن
serialized مرتب کردن سریال کردن
serialize مرتب کردن سریال کردن
serialised مرتب کردن سریال کردن
dispose مرتب کردن مستعد کردن
serialising مرتب کردن سریال کردن
to touch off با شتاب درست کردن زودرسم کردن
makes درست کردن ساختن اماده کردن
repair درست کردن جبران کردن تعمیر
repaired درست کردن جبران کردن تعمیر
make درست کردن ساختن اماده کردن
utility برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
marshalled مرتب کردن
collates مرتب کردن
collating مرتب کردن
marshal مرتب کردن
graduate مرتب کردن
marshaled مرتب کردن
marshaling مرتب کردن
marshals مرتب کردن
tidy مرتب کردن
order مرتب کردن
graduates مرتب کردن
arrange مرتب کردن
draw up مرتب کردن
arranged مرتب کردن
concerts مرتب کردن
concert مرتب کردن
arranging مرتب کردن
to map out مرتب کردن
cleans مرتب کردن
collated مرتب کردن
collate مرتب کردن
graduating مرتب کردن
lineup مرتب کردن
clean مرتب کردن
cleaned مرتب کردن
clear up مرتب کردن
cleanest مرتب کردن
put straight مرتب کردن
arranges مرتب کردن
regularised مرتب کردن
straighten up <idiom> مرتب کردن
to cleanvp مرتب کردن
regularize مرتب کردن
tidiest مرتب کردن
set in order مرتب کردن
fix up مرتب کردن
tidies مرتب کردن
regularizes مرتب کردن
tidied مرتب کردن
regularizing مرتب کردن
tidying مرتب کردن
tidier مرتب کردن
collocating مرتب کردن
collocates مرتب کردن
regularises مرتب کردن
regularising مرتب کردن
regularized مرتب کردن
to put to rights مرتب کردن
collocate مرتب کردن
collocated مرتب کردن
squaring مرتب کردن کلاه
quicksort مرتب کردن سریع
reorder دوباره مرتب کردن
set نهادن مرتب کردن
sets نهادن مرتب کردن
setting up نهادن مرتب کردن
squared مرتب کردن کلاه
squares مرتب کردن کلاه
collating sort مرتب کردن داده
data processing مرتب کردن داده ها
redd مرتب کردن رهاساختن
to fix up مرتب کردن جادادن
tree sort مرتب کردن درختی
pick up <idiom> تمیز ،مرتب کردن
distributive sort مرتب کردن توزیعی
bubble sort مرتب کردن حبابی
shipshape مرتب کردن منظم
oscillating sort مرتب کردن نوسانی
ripple sort مرتب کردن موجی
block sort مرتب کردن بلاکی
selection sort مرتب کردن گزینشی
internal sort مرتب کردن درونی
insertion sorting algorithm الگوریتم مرتب کردن
square مرتب کردن کلاه
devises درست کردن اختراع کردن
emends تصحیح کردن درست کردن
integrate کامل کردن درست کردن
integrates کامل کردن درست کردن
righted درست کردن اصلاح کردن
fixes درست کردن پابرجا کردن
emending تصحیح کردن درست کردن
compose درست کردن تصنیف کردن
emended تصحیح کردن درست کردن
integrating کامل کردن درست کردن
devised درست کردن اختراع کردن
fix درست کردن پابرجا کردن
to make up درست کردن تکمیل کردن
regulated میزان کردن درست کردن
adapting جور کردن درست کردن
adapts جور کردن درست کردن
mends مرمت کردن درست کردن
regulate میزان کردن درست کردن
right درست کردن اصلاح کردن
mended مرمت کردن درست کردن
composes درست کردن تصنیف کردن
devising درست کردن اختراع کردن
righting درست کردن اصلاح کردن
devise درست کردن اختراع کردن
mend مرمت کردن درست کردن
regulates میزان کردن درست کردن
regulating میزان کردن درست کردن
emend تصحیح کردن درست کردن
multifile sorting مرتب کردن چند فایلی
multireel sorting مرتب کردن چند حلقهای
multipass sort مرتب کردن چند گذری
juxtaposition مرتب کردن موضوعات در کنار هم
sequence به ترتیب مرتب کردن دنباله
sequences به ترتیب مرتب کردن دنباله
clear the decks <idiom> همه جارا مرتب کردن
exchange sorting algorithm مرتب کردن به روش حبابی
sorting network شبکه مرتب کردن داده ها
collections و مرتب کردن در پایگاه داده
polyphase sort مرتب کردن چند فازی
collection و مرتب کردن در پایگاه داده
radix sorting algorithm الگوریتم مرتب کردن مبنایی
adjusting مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
make room for someone or something <idiom> برای چیزی اوضاع را مرتب کردن
adjusts مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
organizes مرتب کردن ارایش دادن موضع
organize مرتب کردن ارایش دادن موضع
selectively مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
organising مرتب کردن ارایش دادن موضع
selective مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
organises مرتب کردن ارایش دادن موضع
adjust مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
scheduling مرتب کردن ترتیب پردازش کارها
organizing مرتب کردن ارایش دادن موضع
quicksort روش مرتب کردن سریع فایل
alphameric مرتب کردن حروف و اعدادبترتیب تقدم
drum sorting مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
alphasort مرتب کردن داده به ترتیب حروف الفبا
filing system روش مرتب کردن متن ها برای مراجعه
jobs مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
job مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
concocts درست کردن
fashioned درست کردن
builds درست کردن
concocting درست کردن
buildings درست کردن
fashions درست کردن
to fix up درست کردن
concocted درست کردن
fashioning درست کردن
concoct درست کردن
to get up درست کردن
make درست کردن
makes درست کردن
redd درست کردن
fashion درست کردن
to erect into درست کردن از
build درست کردن
make up درست کردن
indite درست کردن
fettle درست کردن
to put in to shape درست کردن
shape درست کردن
shapes درست کردن
weave درست کردن
weaves درست کردن
manufactures درست کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com