Dictiornary-Farsi | درشت اعلان | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
macro declaration	درشت اعلان


Other Matches

advertiser	اعلان کننده اعلان
signboard	تخته اعلان اعلان
advertisers	اعلان کننده اعلان
signboards	تخته اعلان اعلان
close up view	نمای درشت نمای نزدیک عکس درشت
notices	اعلان
noticed	اعلان
announcements	اعلان
announcement	اعلان
declaration	اعلان
poster	اعلان
denunciation of treaty	اعلان
assertion	اعلان
posters	اعلان
advertising	اعلان
noticing	اعلان
declarations	اعلان
proclamations	اعلان
advertisement	اعلان
notice	اعلان
advertisements	اعلان
proclamation	اعلان
fly bill	اعلان دستی
proclaims	اعلان کردن
proclaiming	اعلان کردن
proclaimed	اعلان کردن
gazette	اعلان و اگهی
proclaim	اعلان کردن
indigitation	اعلان شمارش
dos prompt	اعلان DOS
dot prompt	نقطه اعلان
give out	اعلان کردن
declares	اعلان کردن
declaring	اعلان کردن
vendition	اعلان فروش
advertise	اعلان کردن
declared	اعلان شده
announcers	اعلان کننده
advertize	اعلان کردن
affiche	اعلان دیواری
array declaration	اعلان ارایه
billsticker	اعلان چسبان
declaration of bankruptcy	اعلان ورشکستگی
declaration of neutrality	اعلان بیطرفی
announcer	اعلان کننده
declare	اعلان کردن
declaration of war	اعلان جنگ
proclamation of the republic	اعلان جمهوری
proclamation of independence	اعلان استقلال
Over and out!	پایان اعلان !
procedure declaration	اعلان رویه
throwaway	ورقهی اعلان
notice to mariner	اعلان دریایی
play bill	اعلان نمایش
To stick (put,fix)up a notice (poster).	اعلان زدن
proclamation of the republic	اعلان جمهوریت
system prompt	اعلان سیستم
playbill	اعلان نمایش
they proclaimed him sovereign	اعلان کردند
playbills	اعلان نمایش
publishment	اشاعه اعلان
signpost	تابلو اعلان
signposts	تابلو اعلان
show bill	تابلو اعلان نمایش
To stick a poster on the wall.	اعلان به دیوار چسباندن
to proclaim war	اعلان جنگ دادن
placards	اعلامیه رسمی اعلان
denouncement	اعلان قطع رابطه
alarmed	اعلان خطر اخطار
alarmingly	اعلان خطر اخطار
alarms	اعلان خطر اخطار
alarm	اعلان خطر اخطار
poster	اعلان نصب کردن
declare martial	اعلان حکومت نظامی
to file for bankruptcy	اعلان ورشکستگی کردن
proclamation of martial law	اعلان حکومت نظامی
posters	اعلان نصب کردن
denunciation	اعلان الغاء یا خاتمه
declaration of war	اعلان جنگ دادن
dimension statement	حکم اعلان بعد
denunciations	اعلان الغاء یا خاتمه
declarations	افهار افهارنامه اعلان
declaration	افهار افهارنامه اعلان
placard	اعلامیه رسمی اعلان
bans	اعلان ازدواج در کلیسا
banning	اعلان ازدواج در کلیسا
ban	اعلان ازدواج در کلیسا
audible alarm	اعلان خطر سمعی
macro generator	درشت زا
macro	درشت
macrosomatic	درشت تن
magnifier	درشت کن
grained	درشت
shin bone	درشت نی
rough hewn	درشت
rough-hewn	درشت
shank	درشت نی
coarse fibred	نخ درشت
coarse grained	درشت
jumbo	درشت
of a coarse fibre	نخ درشت
abrupt	درشت
roughest	درشت
majuscular	درشت
rough	درشت
coarsest	درشت
grossest	درشت
grosser	درشت
sturdier	درشت
crass	درشت
harshest	درشت
sturdiest	درشت
grosses	درشت
harsh	درشت
coarse	درشت
sturdy	درشت
jumbos	درشت
tibias	درشت نی
tibia	درشت نی
gruff	درشت
grossing	درشت
grossed	درشت
harsher	درشت
hulking	درشت
gross	درشت
coarser	درشت
to declare war upon a nation	اعلان جنگ به ملتی دادن
proclamation of martial law	اعلان حالت زمان جنگ
declare martial	اعلان حالت زمان جنگ
to declare a state of emergency	اعلان کردن حالت اضطراری
to declare something well-founded	چیزی را مستدل اعلان کردن
leaflets	اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leafleting	اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leafleted	اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leaflet	اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
advertises	اعلان کردن انتشار دادن
advertised	اعلان کردن انتشار دادن
Hereby I declare ...	بدین وسیله اعلان می کنم که...
to declare oneself bankrupt	خود را ورشکست اعلان کردن
to declare a divident	سود سهام را اعلان کردن
macro	درشت دستور
macroinstruction	درشت دستور
macrography	درشت نویسی
macro assembler	درشت همگذار
macrograph	خط و تصویر درشت
rough spoken	درشت سخن
showering	درشت باران
macrocycle	درشت حلقه
showers	درشت باران
kerria	برگ درشت
kersey	شال درشت
majuscule	حرف درشت
chesty	درشت پستان
grossing	درشت بافت
largeof limb	درشت اندام
rappee	انفیه درشت
magnifier	درشت نما
rudas	درشت گنده
grossest	درشت بافت
snowberry	اقطی گل درشت
text hand	دستخط درشت
shower	درشت باران
brutish	بی شعور درشت
macro instruction	درشت دستور
macro instruction	درشت دستورالعمل
grosses	درشت بافت
macro library	درشت کتابخانه
macro processor	درشت پردازشگر
macropsia	درشت بینی
macro difinition	درشت تعریف
macroscopic	درشت نمود
megalopsis	درشت بینی
macro call	درشت فراخوان
megalopsia	درشت بینی
showered	درشت باران
macro definition	درشت تعریف
macrocode	دستورالعملهای درشت
macrocode	درشت برنامه
grosser	درشت بافت
magnification	درشت نمایی
large	درشت لبریز
larger	درشت لبریز
lumped	تکه درشت
boldface	حرف درشت
boldfacing	درشت نمایی
bumble bee	زنبور درشت
lump	تکه درشت
lumps	تکه درشت
gritted	ماسه درشت
grit	ماسه درشت
gritting	ماسه درشت
magnifications	درشت نمایی
grained	درشت باف
hulking	درشت استخوان
rough	درشت ناهموار
roughest	درشت ناهموار
grits	ارد درشت
magnifies	درشت کردن
magnifying	درشت کردن
coarse gravel	شن درشت دانه