Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
English
Persian
macrocode
درشت برنامه
Search result with all words
macroprogramming
درشت برنامه نویسی
macroprogramming
برنامه نویسی با درشت دستورالعمل ها
Other Matches
api
مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
close up view
نمای درشت نمای نزدیک عکس درشت
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
source
برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
object oriented
روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
new
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new-
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
landing schedule
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
swops
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopping
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopped
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swap
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
job
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
jobs
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swapped
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
dynamic data exchange
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
modular
بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
Send To command
دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
preemptive multitasking
حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
assembly
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
applet
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
sturdiest
درشت
macro generator
درشت زا
shank
درشت نی
crass
درشت
majuscular
درشت
coarse grained
درشت
grained
درشت
shin bone
درشت نی
coarse fibred
نخ درشت
grossing
درشت
roughest
درشت
harshest
درشت
rough
درشت
harsher
درشت
harsh
درشت
hulking
درشت
of a coarse fibre
نخ درشت
tibias
درشت نی
tibia
درشت نی
sturdier
درشت
jumbo
درشت
coarse
درشت
macro
درشت
gruff
درشت
grosser
درشت
macrosomatic
درشت تن
magnifier
درشت کن
abrupt
درشت
grosses
درشت
sturdy
درشت
rough-hewn
درشت
grossed
درشت
rough hewn
درشت
grossest
درشت
coarser
درشت
coarsest
درشت
jumbos
درشت
gross
درشت
grossing
درشت بافت
engross
درشت نوشتن
megalopsis
درشت بینی
megalopsia
درشت بینی
showers
درشت باران
macropsia
درشت بینی
macroinstruction
درشت دستور
magnification
درشت نمایی
macroscopic
درشت نمود
magnifications
درشت نمایی
macrography
درشت نویسی
macrograph
خط و تصویر درشت
rappee
انفیه درشت
macro definition
درشت تعریف
macro declaration
درشت اعلان
grumpish
ترشرو درشت
macro call
درشت فراخوان
largeof limb
درشت اندام
macro assembler
درشت همگذار
macro assembler
درشت همگزار
humble bee
زنبور درشت
macro
درشت دستور
rudas
درشت گنده
snowberry
اقطی گل درشت
kerria
برگ درشت
buckshot
ساچمه درشت
macro difinition
درشت تعریف
lump
تکه درشت
brutish
بی شعور درشت
text hand
دستخط درشت
macrocycle
درشت حلقه
hulking
درشت استخوان
exaggerated stereoscopy
درشت نما
macrocode
دستورالعملهای درشت
macro processor
درشت پردازشگر
macro library
درشت کتابخانه
macro instruction
درشت دستورالعمل
macro instruction
درشت دستور
lumps
تکه درشت
rough spoken
درشت سخن
lumped
تکه درشت
gaint molecule
درشت مولکول
macromolecule
درشت مولکول
kersey
شال درشت
grossest
درشت بافت
magnifier
درشت نما
boldfacing
درشت نمایی
coarse gravel
شن درشت دانه
large
درشت لبریز
shower
درشت باران
roughest
درشت ناهموار
showered
درشت باران
larger
درشت لبریز
boldface
حرف درشت
chesty
درشت پستان
showering
درشت باران
largest
درشت لبریز
magnifying
درشت کردن
rough
درشت ناهموار
cobnut
فندق درشت
grit
ماسه درشت
majuscule
حرف درشت
magnified
درشت کردن
grained
درشت باف
gritting
ماسه درشت
costard
سیب درشت
grosses
درشت بافت
magnifies
درشت کردن
grosser
درشت بافت
grossed
درشت بافت
gross
درشت بافت
grits
ارد درشت
gritted
ماسه درشت
bumble bee
زنبور درشت
magnify
درشت کردن
crus
درشت نی ساق
business
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
sequential
حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند
goto
دستور برنامه نویسی که جهش به نقط ه یا تابعی دیگر در برنامه دارد
supervisory
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتری که اجرای تعبیر برنامه ها را کنترل میکند
businesses
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
executive
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
parameter
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
source computer
کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
parameters
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
compiler
نرم افزاری که برنامه کد گذاری شده را به برنامه با کد ماشین تبدیل میکند
iterative routine
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
iterate
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
scheduled wave
امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
executives
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
stopped
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
diagnostics
تابعی در کامپایلر که به برنامه نویس کمک میکندخطاهای کد برنامه را بیابد
calling
مجموعهای از دستورات برنامه برای اجرای مستقیم از زیر برنامه
synthetic address
زبان برنامه نویسی که برنامه اصلی به آن نوشته شده است
stopping
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stops
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stop
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
development
مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
developments
مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
subprogram
1-زیر تابع در یک برنامه . 2-برنامهای که با برنامه اصلی فراخوانی شود
chapters
بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
source language
1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
chapter
بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
concurrent
اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت
coding
صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد
pl/m
زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
drag
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
statement
دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
c
زبان برنامه نویسی سطح بالا برای برنامه نویس ساخت یافته
statements
دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
compiling
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
toolkit
مجموعه توابعی که به برنامه نویس درنوشتن و رفع اشکال برنامه کمک میکند
compiles
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
drop
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drops
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropped
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropping
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
compiled
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
conditional
دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی
compile
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
dynamic link library
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
object oriented
زبان برنامه نویسی که برای برنامه نویس شی گرا مثل C++ به کار می رود
optimum schedule
مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
main line program
بخشی از یک برنامه که ترتیب اجرای سایر واحدهای موجوددر برنامه را کنترل میکند
functioned
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
functions
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
drags
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
debugger
نرم افزاری که به برنامه نویس کمک میکند خطاهای برنامه را پیدا کند
function
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
dragged
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
grit
درشت ماسه سنگ
jack plane
رنده درشت تراش
bigaroon
یک جور گیلاس درشت
macromolecular chemistry
شیمی درشت مولکول
boldface
یکنوع حرف درشت
gritted
درشت ماسه سنگ
lunker
نوعی ماهی درشت
Recent search history
✘ Close
Contact
 |
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com