English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (10 milliseconds)
English Persian
engross درشت نوشتن
Search result with all words
capitalised باحروف درشت نوشتن
capitalises باحروف درشت نوشتن
capitalising باحروف درشت نوشتن
capitalize باحروف درشت نوشتن
capitalized باحروف درشت نوشتن
capitalizes باحروف درشت نوشتن
capitalizing باحروف درشت نوشتن
Other Matches
photodigital memory سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
scrawled با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawl با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
write protect غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
close up view نمای درشت نمای نزدیک عکس درشت
encipher برمز نوشتن رمز نوشتن
to a. letter روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
DVD درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
erasable قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
he dose not know how to write نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
shin bone درشت نی
shank درشت نی
grossing درشت
gruff درشت
coarsest درشت
coarser درشت
harshest درشت
tibia درشت نی
tibias درشت نی
grossed درشت
gross درشت
harsher درشت
harsh درشت
macro generator درشت زا
grosser درشت
grosses درشت
of a coarse fibre نخ درشت
majuscular درشت
magnifier درشت کن
grossest درشت
macrosomatic درشت تن
sturdy درشت
sturdier درشت
sturdiest درشت
rough-hewn درشت
jumbo درشت
coarse grained درشت
coarse fibred نخ درشت
jumbos درشت
rough درشت
grained درشت
rough hewn درشت
abrupt درشت
roughest درشت
coarse درشت
macro درشت
hulking درشت
crass درشت
grossed درشت بافت
rough درشت ناهموار
boldface حرف درشت
cobnut فندق درشت
grosser درشت بافت
boldfacing درشت نمایی
gritting ماسه درشت
larger درشت لبریز
largest درشت لبریز
macro definition درشت تعریف
roughest درشت ناهموار
grits ارد درشت
large درشت لبریز
macro declaration درشت اعلان
macro difinition درشت تعریف
macro call درشت فراخوان
gross درشت بافت
gritted ماسه درشت
grained درشت باف
grosses درشت بافت
bumble bee زنبور درشت
kersey شال درشت
kerria برگ درشت
showered درشت باران
lumps تکه درشت
shower درشت باران
crus درشت نی ساق
magnification درشت نمایی
exaggerated stereoscopy درشت نما
macromolecule درشت مولکول
brutish بی شعور درشت
humble bee زنبور درشت
showering درشت باران
showers درشت باران
grossest درشت بافت
macro درشت دستور
magnifications درشت نمایی
grossing درشت بافت
macro assembler درشت همگذار
macro assembler درشت همگزار
coarse gravel شن درشت دانه
costard سیب درشت
text hand دستخط درشت
gaint molecule درشت مولکول
largeof limb درشت اندام
grumpish ترشرو درشت
rough spoken درشت سخن
chesty درشت پستان
macroscopic درشت نمود
magnifying درشت کردن
megalopsis درشت بینی
megalopsia درشت بینی
macropsia درشت بینی
lumped تکه درشت
magnifier درشت نما
snowberry اقطی گل درشت
hulking درشت استخوان
rudas درشت گنده
buckshot ساچمه درشت
rappee انفیه درشت
lump تکه درشت
grit ماسه درشت
majuscule حرف درشت
magnify درشت کردن
macrocode دستورالعملهای درشت
magnified درشت کردن
macrocode درشت برنامه
macrocycle درشت حلقه
macro library درشت کتابخانه
macrograph خط و تصویر درشت
macrography درشت نویسی
macro instruction درشت دستورالعمل
macro processor درشت پردازشگر
macroinstruction درشت دستور
macro instruction درشت دستور
magnifies درشت کردن
rip saw اره دندانه درشت
gross motor skills مهارتهای حرکتی درشت
vespid زنبور درشت و سرخ
lunker نوعی ماهی درشت
was grinted in large t. با حروف درشت چاب
magnification factor عامل درشت نمایی
gritting درشت ماسه سنگ
gritted درشت ماسه سنگ
grit درشت ماسه سنگ
demerara sugar شکر زرد و درشت
coarse aggregate مصالح درشت دانه
bigaroon یک جور گیلاس درشت
wolf hound تازی درشت اندام
coarse sieve غربال سوراخ درشت
macro کلان درشت دستور
of a coarse fibre درشت بافت زمخت
macrosplanchnic build هیکل درشت تنه
macroptic hallucination توهم درشت بینی
boldface یکنوع حرف درشت
macroprogramming درشت برنامه نویسی
macromolecular chemistry شیمی درشت مولکول
lateral magnifying power درشت نمایی جانبی
capital حرف درشت پایتخت
macrocyclic musks مشکهای درشت حلقهای
jack plane رنده درشت تراش
positional macro درشت دستور مرتبهای
crepe paper کاغذ الیاف درشت
macro expansion بسط درشت دستور
macrocyclic effect اثر درشت حلقهای
power درشت نمایی قدرت دوربین
runt کبوتر خانگی درشت کوتوله
cottonade پارچه نخی درشت باف
mixed mode macro درشت دستور امیخته باب
marrow bean لوبیای تخم درشت باغی
coarse aggregate مصالح دانه بندی درشت
magnifier ذره بین درشت نما
cheesecloth پارچهی پنبهای درشت باف
magnifcation درشت سازی ستایش زیاد
powering درشت نمایی قدرت دوربین
Do not entrust great affairs to the small. <proverb> به خردان مفرماى کار درشت .
powered درشت نمایی قدرت دوربین
powers درشت نمایی قدرت دوربین
runts کبوتر خانگی درشت کوتوله
roughhew درشت بریدن طرح کردن
magnification بزرگ سازی درشت نمایی
rough hew درشت بریدن طرح کردن
tortricid پروانه بید درشت اندام
keyword macro درشت دستور کلید واژهای
magnifications بزرگ سازی درشت نمایی
macroprogramming برنامه نویسی با درشت دستورالعمل ها
deep mouthed دارای صدای درشت و کلفت
stickup initial حرف درشت اول پاراگراف
granular snow برف سفت با دانههای درشت
tortricidae پروانه بید درشت اندام
tortrix پروانه بید درشت اندام
engrosser کسیکه اسنادرابخط درشت پاکنویس میکند
madras پیراهن درشت باف سفید نخی
hard as nails <idiom> ازلحاظ جسمانی قوی درشت وسخت
drop cap حرف درشت اولین کلمه پاراگراف
cheesecloth پارچهی درشت باف که در آن پنیر میریختند
resolution قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
resolutions قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
corn snow برفی که دانه بندی درشت دارد
tiger moth پروانه درشت اندام ودراز بال
willet مرغ ساحلی درشت اندام شبیه لک لک یا ماهیخوار
uncial letters حروفی که در کتابهای خطی سدههای 8 میلادی بکارمیبردند....بحروف درشت
inscribe نوشتن
scrawling بد نوشتن
inscribed نوشتن
inscribes نوشتن
scrawled بد نوشتن
scrawl بد نوشتن
inscribing نوشتن
scrawls بد نوشتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com