English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 25 (3 milliseconds)
English Persian
over a barrel <idiom> درشرایط درماندگی یا فروماندگی قرارداشتن
Other Matches
out on a limb <idiom> درشرایط خطر قرارداشتن
inability فروماندگی درماندگی
intolerancy فروماندگی
intolerance فروماندگی
in the first place <idiom> درمشکل قرارداشتن
better off <idiom> درموقعیتی بهتراز قبل قرارداشتن
keep up <idiom> درشرایط عالی نگهداشتن
on the spot <idiom> درشرایط سخت ونا امیدکنندهای
prostration درماندگی
helplessness درماندگی
warm-ups روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
warm-up روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
insolvency درماندگی اعسار
insolvent law قانون درماندگی
insolvence درماندگی اعسار
distress calls فریادهای درماندگی
failure عجز و درماندگی
failures عجز و درماندگی
nervous breakdown درماندگی روانی [پزشکی]
forlornly از روی پریشانی و درماندگی
animal distress calls فریادهای درماندگی حیوان
paint oneself into a corner <idiom> گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
batteries قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
battery قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com