English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
clarence درشکه چهارچرخه پوشیده
Other Matches
hackney coach کالسکه یا درشکه کرایه درشکه چهارچرخه ودو اسبه
sidecar درشکه چهارچرخه
sidecars درشکه چهارچرخه
barouche نوعی درشکه چهارچرخه
fiacre کالسکه یا درشکه چهارچرخه کرایه
stanhope درشکه چهارچرخه بدون کروک وسبک
phaethon درشکه سوار درشکه چی
phaeton درشکه سوار درشکه چی
of an unknown parentage پوشیده تبار پوشیده گهر
four wheel چهارچرخه
wheeled چهارچرخه
four wheeled چهارچرخه
quadricycle چهارچرخه یابی
drayman گاری بر چهارچرخه کش
zamboni دستگاه چهارچرخه برای صاف کردن یخ
drayage چهارچرخه یاگاری مخصوص بارگیری وباراندازی
dray گاری کوتاه بی لبه چهارچرخه بارکشی
landdau یکجور گردونه چهارچرخه که پوشش ان دارای دو قسمت است
handcar چهارچرخه کوچکی که بوسیله دست یا موتورکوچکی روی خط اهن حرکت میکند
snow capped دارای قله پوشیده از برف برف پوشیده
carriageable درشکه رو
four wheeler درشکه
speedway درشکه رو
coachman درشکه چی
coachmen درشکه چی
droshky درشکه
phaeton درشکه
phaethon درشکه
hackie درشکه چی
gharry درشکه
sleighs درشکه سورتمه
carriage road راه درشکه رو
dash board گل گیر درشکه
hoods کروک درشکه
cabriolet درشکه دوچرخه
hansom درشکه دوچرخه
hansoms درشکه دوچرخه
perambulator درشکه بچگانه
perambulators درشکه بچگانه
cabstand ایستگاه درشکه
hacked درشکه کرایه
hackney carriage درشکه کرایهای
horseless carriage درشکه بی اسب
coach house درشکه خانه
hood کروک درشکه
sleigh درشکه سورتمه
carriage and four درشکه چهاراسبه
tandem درشکه دو نفری
garriage and paie درشکه دواسبه
calash نوعی درشکه
hack درشکه کرایه
to keep a carriage درشکه داشتن
hacks درشکه کرایه
tandems درشکه دو نفری
there is a p in the carriage درشکه مسافردارد
coach park مکانپارکینگاتوبوسو درشکه
bassinet درشکه دستی بچگانه
hackman راننده درشکه کرایهای
carriole درشکه سبک تک اسبه
buckboard درشکه بدون کروک
Tonga تانگا درشکه هندی
hackney man راننده درشکه کرایهای
troika ارابه یا درشکه سه اسبه
curricle درشکه دوچرخهای سبک
hach درشکه کرایهای زحمت
coachload افراد سوار بر درشکه
shandrydan درشکه تک اسبه قدیمی
shay درشکه دوچرخه دونفره
shandradan درشکه تک اسبه قدیمی
tilbury درشکه روباز سبک دوچرخه
tarantass درشکه بی فنروچهار چرخه روسی
hackney درشکه کرایه اسب کرایبه
gigman کسیکه درشکه تک اسبه دارد
gigs درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد
gig درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد
fly man راننده درشکه تک اسبه کرایهای
carry all درشکه یک اسبه وچهارچرخه چنته یا خورجین
cariole درشکه یا کالسکه سبک و کوچک یک اسبه
calash کروک درشکه نوعی روسری یا باشلق
carryall درشکه یک اسبه وچهارچرخه چنته یا خورجین
sleigh درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
caroche نوعی کالسکه یادرشکه درشکه سواری کردن
sleighs درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
kicking strap تسمهای که اسب درشکه راازجفتک زدن بازمیدارد
buggy نوعی درشکه سبک یک اسبه حشره دار
buggies نوعی درشکه سبک یک اسبه حشره دار
jinriki درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
jinrikisha درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
coach dog یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
check string ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
inapparent پوشیده
defilade پوشیده
crypto پوشیده
larvated پوشیده
feathered پوشیده
shaded پوشیده
overcast پوشیده
impenetrable پوشیده
crested پوشیده
furriest خز پوشیده
recondite پوشیده
latent پوشیده
furry خز پوشیده
veiled پوشیده
occult پوشیده
painted پوشیده
private پوشیده
privates پوشیده
florid پوشیده از گل
dressed پوشیده
covert پوشیده
covert پوشیده پوشپر
storehouses انبار سر پوشیده
plumbeous پوشیده از سرب
feathery پوشیده ازپر
scurvy پوشیده از شوره
scanned image تصویر پوشیده
enclosed bridge پل فرماندهی سر پوشیده
sadly dressed جامه غم پوشیده
rolling country زمین پوشیده
ivied پوشیده از پاپیتال
robed in bleck سیاه پوشیده
storehouse انبار سر پوشیده
shod کفش پوشیده
beetles پوشیده شدن
kerchiefed or chift بادستمال پوشیده
latent defect نقض پوشیده
masked depression افسردگی پوشیده
indoor swimming pool استخر سر پوشیده
masked epilepsy صرع پوشیده
panoplied زره پوشیده از سر تا پا
overgrown with plants پوشیده از گیاه
grassy پوشیده از چمن
habilitate لباس پوشیده
snowy پوشیده از برف
glace پوشیده ازشکر
beetle پوشیده شدن
efflorescent پوشیده ازگرداملاح
stubbly پوشیده از کاهبن
covered space فضای سر پوشیده
covered position موضع پوشیده
snow clad برف پوشیده
covered approach مسیر پوشیده
verrucose پوشیده از گندمه
blotchy پوشیده از لکه
solvated حلال پوشیده
verrucous پوشیده از گندمه
armor basis پوشیده با زره
concealed پوشیده شده
mystic sense معنی پوشیده
bosky پوشیده ازبیشه
bosky پوشیده از بوته
surmounted with snow پوشیده از برف
acloud پوشیده از ابر
cloudy پوشیده از ابر
covered space فضای پوشیده
cryptical پوشیده مرموز
cryptogenous پوشیده سبب
secrets اسرارامیز پوشیده
defiladed area منطقه پوشیده
secret اسرارامیز پوشیده
icy پوشیده از یخ بسیارسرد
uncovered غیر پوشیده
shrubby پوشیده از بوته
iciest پوشیده از یخ بسیارسرد
icier پوشیده از یخ بسیارسرد
cryptonym نام پوشیده
cryptonimous پوشیده نام
reconditely بطور پوشیده یا عمیق
rich clad جامه فاخر پوشیده
there was no secrecy about it مطلب پوشیده ای نبود
solvated proton پروتون حلال پوشیده
stellular پوشیده ازستارگان کوچک
occultly بطور پوشیده یا پنهان
smudgier پوشیده از کثافت یا گل و غیره
pruinose پوشیده از دانههای سفیدمانندژاله
smudgiest پوشیده از کثافت یا گل و غیره
woolfell پوست پوشیده ازپشم
smudgy پوشیده از کثافت یا گل و غیره
woolskin پوست پوشیده ازپشم
squamose پوشیده از فلس یاپولک
verdant پوشیده از سبزه بی تجربه
tussocky پوشیده ازکلاله مو یا علف
heavily overcast ابری پوشیده [ هواشناسی]
scutate پوشیده از فلسهای بزرگ
he wears black سیاه پوشیده است
gesso سطح پوشیده از بتونه
dressed in scarlet جامه سرخ پوشیده
covered approach راه نفوذی پوشیده
bushed ازبوته پوشیده شده
culvert مجرای سر پوشیده ابرو
dressed inred جامه سرخ پوشیده
dressed up to the nines با دقت لباس پوشیده
woody چوبی پوشیده از چوب
ermined جامه قاقم پوشیده
culverts مجرای سر پوشیده ابرو
incog پوشیده بانام عوضی
in mourning جامه ماتم پوشیده
hiddenly بطور پوشیده و مکتوم
frosted پوشیده ازشبنم یخ زده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com