Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 140 (6 milliseconds)
English
Persian
treatment
درمان
treatments
درمان
therapy
درمان
cure
درمان
cured
درمان
cures
درمان
medicament
درمان
medicaments
درمان
remedied
درمان
remedies
درمان
remedy
درمان
remedying
درمان
natural philosophy
درمان
Other Matches
therapists
متخصص درمان شناسی درمان شناس
therapist
متخصص درمان شناسی درمان شناس
heparinize
باهپارین درمان کردن تحت درمان باهپارین قراردادن
client centered therapy
درمان متمرکز بر درمان جو
water cure
اب درمان
remediless
بی درمان
client
درمان جو
clients
درمان جو
medicative
درمان کن
immedicable
بی درمان
irremediable
بی درمان
marriage therapy
درمان زناشویی
remediable
درمان پذیر
interpretive therapy
درمان تفسیری
inpatient
تحت درمان
operable
قابل درمان
kinesalgia
جنبش درمان
iamatology
درمان شناسی
cure all
درمان هر درد
depth therapy
درمان عمقی
direct therapy
درمان رهنمودی
dual sex therapy
درمان دو جنسیتی
hydropathist
اب درمان دان
electrotherapeutics
درمان برقی
existential therapy
درمان وجودی
healable
درمان پذیر
conjoint therapy
درمان زوجی
pithiatism
درمان تلقینی
placebo therapy
درمان با دارونما
therapeutics
درمان شناسی
therapeutist
درمان شناس
treatable
قابل درمان
therapeusis
درمان شناسی
supportive therapy
درمان حمایتی
post treatment follow up
پیگیری پس از درمان
It'll be OK.
<idiom>
درمان میشود!
psychotherapy ortherapeutics
روح درمان
quadrangular therapy
درمان دو زوجی
relationship therapy
درمان ارتباطی
remediless
درمان ناپذیر
social therapy
درمان اجتماعی
remedy
درمان میزان
cures
درمان بخشیدن
cure
درمان بخشیدن
chemotherapy
درمان دارویی
aceology
درمان شناسی
active therapy
درمان فعال
incurable
درمان ناپذیر
treated
درمان کردن
incurable
بی درمان بیچاره
cured
درمان بخشیدن
remedied
درمان میزان
remedied
درمان کردن
remedying
درمان میزان
remedying
درمان کردن
remedies
درمان کردن
faith cure
درمان اعتقادی
faith healing
درمان اعتقادی
remedies
درمان میزان
physiotherapy
درمان فیزیکی
psychotherapy
درمان روانی
adjunctive therapy
درمان جنبی
adjuvent therapy
درمان تکمیلی
corrective therapy
درمان اصلاحی
multiple therapy
درمان تعاونی
curative
درمان بخش
cooperative therapy
درمان تعاونی
treat
درمان کردن
treat
درمان شدن
remedy
درمان کردن
treated
درمان شدن
aversion therapy
درمان اجتنابی
treats
درمان کردن
treats
درمان شدن
analytic therapy
درمان تحلیلی
an active remedy
درمان کاری
shock therapy
درمان با ضربه برقی
Patience is a plaster for all sores .
<proverb>
صبر,درمان هر دردیست .
therapeutically
از لحاظ درمان شناسی
therapeutist
متخصص درمان شناسی
homoeopaths
جور درمان خواه
x ray therapy
درمان با اشعه مجهول
homeopath
جور درمان خواه
homeopaths
جور درمان خواه
sex therapy
درمان اختلالات جنسی
indoklon therapy
درمان با استنشاق اندوکلون
mud bath
گل مالی تن برای درمان
therapeutic
وابسته به درمان شناسی
activity group therapy
درمان با فعالیت گروهی
insulin shock therapy
درمان با ضربه انسولین
electroconvulsive therapy
درمان با تشنج برقی
electroshock therapy
درمان با ضربه برقی
carbon dioxide therapy
درمان با انیدرید کربنیک
insulin coma therapy
درمان با اغماء انسولینی
encounter group therapy
درمان با گروه رویارویی
electric convulsive therapy
درمان با تشنج برقی
ect
درمان با تشنج برقی
directive group therapy
درمان رهنمودی گروهی
neuropsychiatric
درمان روانی عصبی
chemotherapy
درمان بواسطه موادشیمیایی
hydropathic
وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
root canal treatment
[RCT]
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
root canal procedure
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
endodontic therapy
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
root canal therapy
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
chiropodists
متخصص درمان وحفافت پاها
implosive therapy
درمان با غرقه سازی تجسمی
chiropodist
متخصص درمان وحفافت پاها
physical medicine
درمان بدنی و توان بخشی
physiatrics
درمان امراض باوسایل طبیعی
they are cured by nature
طبیعت انها را درمان میکند
nephritic
درمان کننده ناخوشی گرده
Jealousy is a remediless disease.
<proverb>
یسد درد بى درمان است .
Tears remedy every irremediable ailment.
<proverb>
گریه بر هر درد بى درمان دواست .
occupational therapy
درمان بوسیله اشتغال بکار کاردرمانی
osteopathy
درمان بوسیله مالش استخوان و مفاصل
psychosurgery
جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
radiotherapy
رادیو تراپی درمان بوسیله نیروی تشعشعی
hydrotherapeutic
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
hydropath establishment
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
to seek a remedy for something
چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن
follow up
تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
acupressure
روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
antihistamine
موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
crymotherapy
درمان بوسیله سرما سرما درمانی
cryotherapy
درمان بوسیله سرما سرما درمانی
immedicable
درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com